آقای دکتر موضوعی که مد نظرم هست حوزه رسانه است اینکه موضوعی که بهطور خاص مورد نظر هست شرایط رسانههای ما بهویژه رسانه ملی چه ضعفهایی داره که در زمان بروز یه سری بحرانهای اجتماعی میزان اعتماد مردم نسبت به رسانههای خارجی به رسانههای داخلی هست؟ باور پذیرتر هست رسانههای خارجی؟
در مورد میزان مصرف یا میزان اعتماد مردم به رسانهها انواع و اقسام رسانهها متاسفانه هیچ مرجع یا آمار دقیقی در ایران وجود نداره و آمار و اطلاعاتی که هست ناشی از تحقیقات و نظرسنجیها و پرسشنامههای موردی است که بعضا خود این نهادها انجام دادند. یعنی مثلا میزان اعتماد مردم به صداوسیما را خود مرکز تحقیقات صداوسیما یا افکارسنجی صداوسیما انجام داده و خودتان بهتر میدانید نهادهایی که افکارسنجی میکنن در صورتی که وابستگی به یه سازمان خاصی داشته باشن مثل همون ضربالمثل چاقو دسته خودش را نمیبره همیشه سعی میکنن که نتیجه منفی هست این یه جوری تلطیفش بکنن به نفع اون سازمان مربوطه. پس این اصل اول. ما در حوزه نظرسنجی در مورد میزان مصرف یا میزان اعتماد به رسانهها مرجع مستقلی که تحقیقات مداوم انجام داده باشه در ایران نداریم مراکزی که تحقیقات را انجام دادهاند اعم از ایسپا یا مراکز دیگه به صورت موردی این کارو انجام دادن مثلا موقع انتخابات از این جور کارها انجام میدن بنابراین هر آنچه که گفته میشه ناشی از برداشتهای عمومی یا ناشی از تحقیقات عمومی در مورد یک رسانه در یک مقطع خاص زمانه انجام شده. نکته دوم این هست که میزان مصرف یک رسانه با میزان اعتماد به اون رسانه کاملا متفاوته. یعنی ممکنه که هفتاد درصد مردم ایران صداوسیما را نگاه بکنن در معرض شبکههای رادیو و تلویزیونی باشن. کما اینکه آمارهای موجودی که خود صداوسیما اعلام میکنه خود همینه یعنی میگه 70 درصد مردم تحت پوشش رادیو و تلویزیون هستن. تحت پوشش هم یعنی امواج رادیو و تلویزیون به اون مناطق میره. مثلا میگه فلان استان 80 درصد تحت پوششه. تحت پوشش یعنی بالقوه امکان این را دارد که شبکههای رادیو و تلویزیون را دریافت میکنند نکته دوم این هست که میان تحقیقات موردی انجام میدن میگن اینقدر درصد از مردم برنامههای ما را نگاه میکنن این هم بر اساس آمارهای خاصی است مثلا تعداد افرادی که تلویزیون دارن مثلا میزان مصرف برق مصرف . و یا تحقیقات زمانی که انجام میشه میگه 70 یا 80 درصد مردم واقعا بیننده و شنونده برنامههای رادیو و تلویزین هستند. ولی من این اواخر در واقع طنزی را بیان بکنم من یه مطلبی خوندم پدر بزرگ من همه اخبار رادیو و تلویزیون را با حساسیت گوش میکنه ساعت 2 ساعت 8 10 تا تهش گوش میکنه آخرش هم یه فوش میده. این نشون میده که این طنز که طرف مصرفکننده این برنامه هست ولی لزوما اعتماد به اون خبر یا اون برنامه نداره. اینم نکته دوم بنابراین همه اون کسانی که برنامهها را گوش میکنن لزوما اعتماد به اون ندارن. ولی در مورد مطبوعات این برعکسه یعنی کسی که اگر اعتماد به یک رسانه نداشته باشه پول نمیده اونو بخره. بنابراین نزدیک بودن میزان مصرف مطبوعات و رسانههای مکتوب با میزان اعتماد بهشون خیلی بیشتر از رسانه صوتی و تصویری است. چون طرف اینجا باید هزینه بکنه در مورد رسانههای آنلاین هم این است یعنی شما بابت پهنای باند داری پول میدی وقت و انرژی صرف میکنی نمیای یه سایت رو بخونی که بهش اعتماد نداری معمولا اعتماد افراد براساس اون مصرف اون رسانه قابل اندازهگیریه. ضمن اینکه به هر حال در حدود دو دهه گذشته میزان اعتماد مردم تو تحقیقات مختلف دانشگاهی که من حالا کم و بیش حضور داشتم راهنمایی کردم یا داوری کردم عمدتا ؟؟ یا اون گرایش کلی نشون میده میزان اعتماد مردم به رسانه ملی و صداوسیما در حال کاهش است. در طرف مقابل میزان اعتماد به رسانههیا خارج از کشور اعم از فضای مجازی شبکههای رادیو و تلویزیون ماهوارهای در حال افزایشن. تا حدی به اصطلاح برجسته شد که آقای رئیسجمهور امسال در مراسم ؟؟ با روزنامهنگاران داشت صراحتا بر این نکته تاکید کرد که مرجعیت رسانهای از رسانههای داخلی به طور کلی به سمت رسانههای خارجی رفته و ایشان خواستار بازگرداندن این مرجعیت رسانهای شد و وزارت و فرهنگ ارشاد اسلامی هم داری یه کاری برای این قضیه برای کالبد شکافی ماجرا داره انجا میده ولی واقعیت این است که در مسائل سیاسی مسائل خبری و مسائل کلان و حساس کشور مرجعیت خبری در اختیار رسانههای خارجی است و به نوعی میشود گفت میدان از سمت رسانههای داخلی تا حد زیادی گرفته شده اگر چه این وضعیت صددرصد نیست ولی خطر این قضیه کاملا احساس میشه.
علتش چیه آقای دکتر؟
علتش این است که رسانههای داخلی صدا و تصویر واقعی مردم نیستند. اعم از رسانه مکتوب یا دیداری و شنیداری آنچه که مردم را میاندیشند را منعکس نمیکنند آنچه که جناحها و اصحاب قدرت را میگن به طرف مردم منعکس میکنن. رسانهها از بدو پیدایش در ایران یعنی دیدگاههای هیات حاکمه به صورت مردم منعکس میکردن یعنی دیدگاه مردم به طرف هیات حاکمه کمتر منعکس میکردن. در حالی که واقعا رسانه اگر رسانه باشه یکی از ماموریتهای اصلیاش این است که تسهیلکننده ارتباط و انتقال دو سویه صداوتصویر حاکمیت به مردم و مردم به حاکمیت باشه. در ایران عمدتا برعکسه یعنی شما حرفی از مردم نمیبینید یا دیدگاههای واقعی مردم درون جامعه را هیچ وقت نمیبینید حس میکنید که بیشتر رسانهها بلندگوی تبلیغاتی حاکمیت هستند. اون جاهای که رسانهها رفتن به سمت انعکاس صدای مردم بهتر دیده شدن اون جاهایی که از سمت بالا به پایین بودن نه مردم بهشون اعتماد نکردن.
یه مورد دیگر ما الان تو یک شرایط فعلی جریانات اجتماعی اتفاق میافته ولی اون چیزی منشا خارجی هم نداره یعنی کلا یک اتفاقی میفته یک منشا اجتماعی و درونی داره ولی ما میبینیم که مثلا رسانههای رسمی مثل روزنامهها خبرگزارِها رسانه ملی اینها به جای اینکه خودشون دست به جریانسازی بزنن تحت تاثیر عمدتا رسانههای جدید و شبکههای اجتماعی و یک سری شایعاتی را دارن پیگیری میکنن که مشخصا چیزی پشتش نیست به دنبال تکذیب کردن آنها هستن و خودشون به عنوان جریانساز اصلا مباحث و موضوعات خاصی نیستندد. نظر شما.
درسته این واقعیتی است رسانههای ما عمدتا منفعل هستند. البته تک جرقههایی در رسانههای ما زده میشه هم صداوسیما هم مطبوعات و گاهی کارهای شایسته و خوبی را میبینید ولی عمدتا رسانههای ما جریانساز نیستند یعنی عمدتا منفعل و دنبال رو جریاناتی هستند که رسانههای خارجی به وجود میارن یعنی موج اولیه را رسانههای خارجی به وجود میارن خارجی فارسی زبان و بعد رسانههای ما در واکنش به آن در حالت منفعلان سعی میکنن تکذیب کنن، تحریف کنن یا تایید کنن. و این بدترین حالت ممکن برای رسانههای داخلی یک کشور است که میتواند به وجود بیاید. این متاسفانه وجود داره دلیلش هم یک بخشی برمیگرده به اصطلاح ملاحظات بیش از حدی که رسانهها برای خودشون قائلن رسانهها در یک دورهای در ایران مرغ عروسی و عزا بودند با کوچکترین تخلفی سرشون بریده میشده وبلافاصله از حیات خارج میشدن و هست و نیستشونو بر سر یک اشتباه میزاشتن در دنیا این جوری نیست مثلا اگر یک رسانهای تخلف کنه بر اساس آن جریمه میشه برخورد میشه این نیست که کل رسانه منتفی بشه در این به دلیل این ملاحظات این نوع برخوردها رسانهها بسیار بسیار محافظهکار شدن و این محافظهکاری بیش از حد باعث شده پیشروی بودن آنها در انعکاس اخبار ازشون گرفته بشه. محتاط بشن در انعکاس دیدگاهها و اخبار و وقایع. سعی بکنن اولین رسانه نباشن که یک چیزی را منعکس نکنن همیشه به نقل از دیگران منعکس میکنن. این نکته دلیل دوم این است که رسانهها ما ساختارشون خیلی حرفهای نیست هم به این دلیل عمده رسانههای ما نمایندگان جناحهای سیاسی و سازمانهای قدرت بودند به عبارت دیگر رسانههای ما به اصطلاح به صورت حرفهای فعالیت نکردند ما اصلا به جز دو سه تا روزنامه قدیمی 70 80 ساله هستند بقیه رسانههای ما مخصوصا رسانههای مکتوب یا مجازی عمدتا جونمرگ میشن یعنی در عمر بیست تا 25 سال تمام میشه میره. یعنی یک رسانه باز از صفر شروع میکنه به کار کردن آدمایی که داخل این رسانهها هستند همینجوریه شما تعداد روزنامهنگارانی که به صورت طبیعی میان و بازنشست میشن خیلی کمن. ولی در دنیا وارد یه تحریریه یه رسانه پرتیراژ در یک کشور خارجی میشی آدمهایی با سنهای بالا میبینی اغلب کنفرانسهای خبری مثلا این تلویزین مقامات را میبینی آدمهای پیر زن و پیر مرد به عنوان روزنامهنگار اونجا هستن. ولی متوسط سنی خبرنگاران ما در نشست مطبوعاتی نگاه میکنی بین 20 سال تا 30 ساله. این البته ناشی از جون بودن جمعیت ماست آیا ما روزنامهنگار پیشکسوت آیا خبرنگاری که سن بالا نداریم در ایران. خیلی کم داریم. این هم باعث میشه که ساختار رسانههای ما حرفهای نباشه. مجموعه اینها دست به دست هم داده مردم هم به این نوع اخبار در رسانههای داخلی اعتماد نکنن و به سراغ رسانههای خارجی بروند.
انتهای پیام/