دیده بان پیشرفت علم، فناوری و نوآوری
06 آبان 1397 - 06:00
کارشناس مسائل عربستان:

رسوایی سعودی‌ها در قتل خاشقجی هم‌تراز ماجرای 11 سپتامبر است

یک کارشناس مسائل عربستان تصریح کرد قتل خاشقجی و رسوایی سعودی‌ها در این ماجرا را می‌توان هم‌تراز حملات 11 سپتامبر و مشارکت در آن حادثه دانست.
کد خبر : 321084

گروه بین‌الملل خبرگزاری آنا؛ قتل جمال خاشقجی بر بحران‌های جاری عربستان سعودی افزوده است. از یک‌سو این کشور تحت‌فشار ترکیه قرار گرفته که به‌شدت پیگیر روشن شدن ابعاد قضیه است و از سوی دیگر آمریکا به‌عنوان متحد سعودی‌ها از احتمال تجدیدنظر در روابط دوجانبه سخن می‌گوید.


تأثیر قتل خاشقجی بر مناسبات سیاسی عربستان سعودی موضوع گفتگو با کامران کرمی تحلیل‌گر مسائل عربستان سعودی با گروه بین‌الملل خبرگزاری آنا شد تا ابعاد این رویداد را به گفتگو بنشینیم.


*با توجه به شرایط پیش‌آمده در مناسبات بین‌الملل بعد از قتل خاشقجی و تأیید دستور این قتل به‌وسیله بن‌سلمان توسط دونالد ترامپ در مصاحبه با وال‌استریت‌ ژورنال، چه وضعیتی  برای مناسبات میان آمریکا و عربستان سعودی پیش‌بینی می‌کنید؟


قتل خاشقجی و رسوایی سعودی‌ها در این ماجرا را می‌توان هم‌تراز حملات 11 سپتامبر و مشارکت سعودی‌ها در آن بحران دانست. فشارهایی که در مقطع 2001 بر عربستان سعودی وارد شد، بازبینی و تجدیدنظر در قراردادها و معاهده‌ها با ریاض را مطرح کرد که این وضعیت در زمان باراک اوباما در 2016 منجر به تصویب قانون جاستا در کنگره شد که همچنان این پرونده در روابط عربستان سعودی و آمریکا مفتوح است. ماجرای خاشقجی نیز نشان داده که این ظرفیت را دارد که مجدداً رابطه ریاض و واشنگتن را در مدار فشار و تجدیدنظر قرار دهد؛ اما پرسش مهم این است که آیا این اتفاق می‌تواند روابط چندجانبه و شبکه درهم‌تنیده روابط آمریکا و پادشاهی عربستان را تحت تأثیر قرار دهد؟ که پاسخ به این پرسش به چند دلیل مهم منفی است.


اول، ترامپ به قراردادهای نظامی و تجاری امضاشده و در آستانه امضا با عربستان به دلیل منافع شغلی و همچنین حزبی آن نیاز دارد. دوم، قتل خاشقجی بهترین بهانه برای ترامپ است تا امتیازها و درخواست‌های جدیدی را از سعودی‌ها طلب کند. سوم، ترامپ به متحدی چون عربستان سعودی برای استراتژی فشار بر ایران و اعمال تحریم‌ها در عرصه منطقه‌ای نیاز دارد.


از طرفی باید اضافه کرد که عربستان سعودی به چند دلیل بسیار مهم ازجمله جایگاه نفتی و نقش این کشور در بازار انرژی و حفظ امنیت جهانی آن، رژیم‌های دوست و متحد، مبارزه با تروریسم، نقش موازنه‌گر و اثرگذاری در منازعه اعراب و رژیم صهیونیستی در منافع امنیتی و راهبرد سیاست خارجی آمریکا جایگاه مهمی دارد و جایگزین کردن آن سخت، زمان‌بر و نیازمند تغییر شرایط و معادله‌های منطقه‌ای است.


*با توجه به صحبت‌های محمد بن سلمان با جرد کوشنر  در خصوص پرونده خاشقجی که اعلام کرد «کودتای غرب علیه خود را فراموش نمی‌کند»، چه آینده‌‌ای را برای واکنش احتمالی آل‌سعود در قبال اقدامات غرب می‌بینید؟


واکنش احتمالی ریاض به اظهارات مقام‌های آمریکا منوط به گسترش بحران خاشقجی و جهتی است که آمریکایی‌ها در این رابطه در پیش گرفته‌اند. طبیعتاً اگر آمریکا قصد وارد آوردن فشار جدی بر عربستان سعودی را با هدف برکناری ولیعهد و یا احتمال بسیار ضعیف کاهش سطح روابط با ریاض داشته باشند، این کشور می‌تواند از ابزار نفت، متنوع‌سازی شرکای بین‌المللی، نزدیکی به ایران و بازسازی روابط با قطر استفاده کند و در یک سناریوی بسیار بدبینانه موج جدید تحریک گروه‌های سلفی را در پیش گیرد. البته واکنش سعودی‌ها در ارتباط با قدرتی همچون آمریکا معمولاً مصالحه و پرهیز از درگیری است و به نظر هم نمی‌رسد که ترامپ قصد فشار بر بن‌سلمان به نیت برکناری از ولیعهدی را داشته باشد.


اما نکته دوم و بسیار مهمی که باید توجه داشت استراتژی رابطه با آمریکا در داخل خاندان سعودی است. تقریباً از فردای حملات 11 سپتامبر، این راهبرد در خاندان حاکم مطرح شد که باید به‌مرور فاصله منطقی با آمریکا را حفظ کرد. تجربه بهار عربی در سال 2011 و برخورد آمریکا با دولت‌های عربی مانند مصر، لیبی و یمن هم دلیل دیگری بود که نشان داد نمی‌توان بر معادله نفت در برابر امنیت دل‌خوش بود. اصلاحات داخلی عربستان، طرح رهایی از اعتیاد به نفت، متنوع کردن خریدهای تسلیحاتی و بر عهده گرفتن نقش جدی منطقه‌ای با ائتلاف‌سازی و استراتژی تهاجمی همگی با منطق حفظ تدریجی استقلال از آمریکا صورت می‌گیرد و این آشفتگی و روحیه تهاجمی که در رفتار سیاست خارجی عربستان سعودی مشاهده می‌کنیم تا حد زیادی نشانگر گذار از وابستگی به آمریکا است.
*آیا خاندان سدیری برای حفظ قدرت خود بن‌سلمان را قربانی خواهد کرد؟


اینکه همگرایی و توازن شاهزادگان در خاندان آل سعود همچون دهه‌های پیش وجود ندارد و قدرت، میل به تمرکز پیدا کرده است، بر کسی پوشیده نیست، اما آنچه تحت عنوان رقابت‌های درون خاندانی بر سر جانشینی پادشاه در عربستان سعودی به‌خصوص رقابت سنگین جناح سدیری با پادشاهی سلمان و ولیعهدی محمد مطرح می‌شود، بیش از آنکه نمودهای عینی و واقعی داشته باشند، حاصل آب‌وتاب‌های رسانه‌ای است. از هفت سدیری معروف یعنی شش برادر تنی ملک سلمان، تنها شاهزاده احمد بن عبدالعزیز زنده است و نزدیک به دو سال است که در لندن ساکن است. فرزندان این 6 سدیری هم‌اکنون در ساختار قدرت در عربستان مشارکت دارند و برخی هم که از این ساختار کنار کشیده یا برکنار شده‌اند، به امور غیرسیاسی ازجمله تجارت روی آورده‌اند. مضاف بر این، همگی این سدیری‌ها بر حفظ موجودیت پادشاهی، حفظ قدرت در شاخه آل سعود و گذار از بحران کنونی، پذیرش امر واقع و بهره‌مندی از مزایای مشارکت در قدرت اتفاق‌نظر دارند؛ بنابراین مسئله‌ای تحت عنوان جناح سدیری در قامت اپوزیسیون وجود خارجی ندارد که البته این نافی اختلاف‌نظرهای موجود هم نیست.


*شرایط پیش‌آمده و وحدت دو حزب عمده آمریکایی علیه عربستان در جریان قتل خاشقجی که برای اولین‌بار صورت گرفته، آیا می‌تواند به پایان جنگ یمن کمک کند؟


به نظر می‌رسد که اگر آمریکایی‌ها بخواهند جنگ یمن را به سمت‌وسوی حل‌وفصل سوق دهند، زمینه‌های چنین موضوعی اکنون در عربستان سعودی فراهم است. شاید پایان دادن به جنگ یمن از سوی عربستان سعودی به‌عنوان یک امتیاز برای حل‌وفصل ماجرای خاشقجی در نظر گرفته شده است. طولانی شدن و فرسایش این جنگ، هزینه‌های سرسام‌آور و فقدان یک چشم‌انداز روشن باعث شده تا در مقطع کنونی این کشور حاضر به مصالحه سیاسی باشد.


*آیا قانون جاستا در قبال عربستان به اجرا درخواهد آمد و پولی که این کشور تحت اوراق قرضه در آمریکا دارد بلوکه خواهد شد؟


به جریان انداختن دوباره قانون جاستا و اخذ غرامت از عربستان منوط به‌شدت راهبرد ترامپ در برابر عربستان سعودی است. وصول غرامت قربانیان 11 سپتامبر در شرایط کنونی نیازمند گسترش بحران در روابط دو کشور است که به نظر نمی‌رسد ترامپ چنین قصدی داشته باشد. شاید در وهله اول، تحریم برخی نهادها و مقامات سعودی منطقی‌تر به نظر برسد.


*ترکیه چه نفعی در پیگیری این موضوع دارد؟


ترکیه ذینفع اصلی بحران خاشقجی است. درواقع نقشی که اردوغان، رئیس‌جمهوری ترکیه در این ماجرا ایفا کرد نشان‌دهنده منافعی بود که ترک‌ها برای خود لحاظ کرده بودند. تنبیه عربستان به دلیل نقش منفی در کودتای سال 2016 در ترکیه و وصول امتیازهایی از عربستان همچون پایان دادن به محاصره قطر، سرمایه‌گذاری عربستان در ترکیه و موارد دیگر نشان‌دهنده منافعی است که آنکارا در دو هفته اخیر از ریاض دریافت کرده است. البته اردوغان با هوشمندی و با طرح این گزاره که خاطیان قتل خاشقجی باید در خاک ترکیه محاکمه شوند، همچنان راه امتیازگیری از عربستان را باز نگه داشته است.


*چه تأثیری این اتفاق بر نزدیکی عربستان با رژیم صهیونیستی و همچنین دوری از آمریکا و حتی ورود به بلوک چین و روسیه دارد؟


با توجه به اینکه عربستان بازیگری موازنه‌گر و عمل‌گراست، هرگونه فشار حداکثری در یک جبهه منجر به گرایش ریاض به دیگر بازیگران و بلوک‌های قدرت می‌شود. در مقطع اخیر هم این موازنه و چرخش در وهله اول منوط به سطح فشار از سوی آمریکاست که تا چه حد بخواهد آستانه بحران با عربستان سعودی را بالا نگه دارد. مقاله ترکی الدخیل، سردبیر شبکه العربیه که در آن به آمریکا هشدار داده بود، نشان می‌دهد که عربستان سعودی خود را برای تغییر برخی سیاست‌ها آماده کرده که در سطح منطقه‌ای می‌تواند نزدیکی بیشتر به رژیم صهیونیستی و تا حدی کشورمان را در پی داشته باشد و در سطح بین‌المللی هم بسط روابط با چین و روسیه از اولویت بیشتری برخوردارند.


*با توجه به نزدیک بودن تحریم‌های ایران در نوامبر، آیا این موضوع بر کاهش فشار علیه جمهوری اسلامی مؤثر خواهد بود.


ازآنجاکه قرار بود متحدان منطقه‌ای آمریکا در پروژه فشار حداکثری بر کشورمان در آستانه تحریم‌ها نقش مهمی ایفا کنند، طولانی شدن بحران خاشقجی می‌تواند برای کشورمان امر مطلوبی باشد. اگرچه پیش‌تر، اعمال برخی معافیت‌های نفتی به خریداران نفت کشورمان و آماده شدن بسته پیشنهادی اروپا برای تجارت با تهران تا حدی باعث تلطیف در تحریم‌های اعمالی شده بود؛ بنابراین بحرانی‌تر شدن روابط آمریکا و عربستان و همچنین ترکیه و عربستان می‌تواند برای کشورمان، گزینه بسیار مطلوبی باشد.


انتهای پیام/4093/ن


انتهای پیام/

ارسال نظر
هلدینگ شایسته