محمد جوادی: ترجمه سفارشی، باعث استرس و افت کیفی میشود
محمد جوادی در گفتوگو با خبرنگار فرهنگی آنا گفت: «معمولا 90 درصد کارهایی که ترجمهشان از سوی ناشر به من پیشنهاد میشود، مطابق میل من نیستند و نمیتوانم با آنها ارتباط برقرار کنم، به همین خاطر ترجیح میدهم کار سفارشی قبول نکنم و صرفا آثاری که فکر میکنم مخاطب ایرانی آنها را دوست خواهد داشت، ترجمه کنم.»
وی ادامه داد: «البته یکی دیگر از اهداف اصلی من در کار ترجمه، معرفی نویسندگان خوبی است که تا کنون اثری از آنها در ایران ترجمه و منتشر نشده باشد. مثل معرفی جوزف بویدن و اِما داناهیو که خوشبختانه با موفقیت و استقبال مخاطبان هم مواجه شد. وگرنه ترجمه چندین و چندباره آثار نویسندگانی مثل پل استر یا موراکامی، چه ارزشی میتواند داشته باشد؟»
جوادی خاطر نشان کرد: « البته این شیوه کاری، معمولا با مشکلات زیادی همراه خواهد شد. مثلا وقتی 5 سال قبل اولین رمان را از جوزف بویدن ترجمه کردم، ناشر از بازگشت سرمایه خود مطمئن نبود و به همین دلیل من قبول کردم که کمتر از ناشر حقالترجمه بگیرم و به جایش کتاب بردارم. اما حالا که بویدن در ایران معروف شده، ناشر از ریسکی که کرده راضی است.»
این مترجم درباره مترجمانی که کار سفارشی قبول میکنند، گفت: «در مجموع کار ترجمه در ایران، نمیتواند حرفه اصلی مترجم باشد و برایم عجیب است که برخی مترجمان چنین ادعایی دارند. چراکه دستمزدی که از این کار عاید میشود، بسیار ناچیز است. به همین خاطر است که ترجیح میدهم مانند برخی از همکارانم سفارشی کار نکنم.»
وی ادامه داد: «وقتی به سفارش ناشر، ترجمه کتابی را قبول میکنی، به دلیل بازه زمانی معمولا کوتاه قرارداد، دچار استرس میشوی و این مساله قطعا در کیفیت ترجمه اثر خواهد داشت. زیرا دیگر وقتی برای رعایت ظرافتها و بازخوانیهای مجدد نداری.»
جوادی گفت: «نکته دیگری که باید به آن اشاره کنم این است که دیگر مثل قدیم نیست که هر ترجمهای، با هر کیفیتی در بازار بتواند مطرح شود. درست است که هنوز اکثر ناشران متن ترجمه را با متن اصلی مقابله نمیکنند اما گروههایی متشکل از فارغالتحصیلان رشتههای زبان، این کار را انجام میدهند، نقد مینویسند و دلیل برتری یک ترجمه از ترجمه دیگر را توضیح میدهند. بنابریان ترجمههای سفارشی و به قول معروف هولهولکی، قطعا با نقدهایی همراه خواهند شد.»
این مترجم در پایان درباره اثری که در حال حاضر مشغول ترجمهاش است، توضیح داد: «سال گذشته که به کانادا رفته بودم، یکی از دوستانم که در یکی از مجلات کانادایی کار میکند، رمان پرفروشی را به من پیشنهاد کرد که جایزه دوبلین را هم گرفته است. نویسنده کتاب، آلیستر مکلئود نام دارد که فوت کرده است.»
وی افزود: «ویژگی این رمان که 260 صفحه دارد و هنوز در ترجمه اسمش مطمئن نیستم، این است که با وجود کانادایی بودن، لبریز از اصطلاحات اسکاتلندی است و این مساله کار را برایم سخت کرده. با این حال فکر میکنم ترجمه این رمان را تا اواسط شهریور تمام کنم و تا اواسط مهرماه آن را به یکی از ناشران بسپارم.»
انتهای پیام/