ترس کودکان از روز اول مدرسه را چه کنیم
به گزارش گروه رسانههای دیگر خبرگزاری آنا، این مطلب راهکار آمادگی کودکان برای یک جدایی چندساعته است. برای خیلی از مادران پیش آمده که کودک هنگام رفتن به مهد یا کلاس موسیقی حسابی خوشحالی کند و گفتن خداحافظ برایش ساده باشد.
اما ممکن است این موضوع از نقطهای به بعد تغییر کند، قبل از رفتن به مهد، بگرید و قبول نکند به کلاس موسیقی برود مگر این که شما دستش را بگیرید و آن جا کنارش بنشینید. این حالتها ممکن است از ابتدا در کودک نمود پیدا کند یا اینکه در یک دوره خاص در او به وجود بیاید. هر چیزی میتواند احساس امنیت یک کودک سه یا چهار ساله را متزلزل کند تا حس اشتیاقش را در مراقبانش تشدید کند.
هر مسألهای، از یک پرستار تازه تا مواجه شدن والدین با یک چالش خانوادگی یا حتی برنامههای فشرده و زیاد، میتواند قبل از جدایی باعث آویزان شدن یک کودک پیش دبستانی به والدینش شود و شرایطی را پیش بیاورد که برای والدین غیرقابل تحمل شود. وقتی پدر و مادر یک کودک نوپا او را ترک میکنند که سر کار بروند، او میتواند جداییها را پیشبینی کند. اگر یک روز در هفته او را پیش پدربزرگ و مادربزرگش میگذارید او میداند مثلاً دوشنبه صبح به خانه مادربزرگش میرود. بنابراین علاوه بر گریه، قایم شدن یا پرخاشگری در لحظه جدایی، ممکن است از شب قبل، شروع به غرزدن کند یا نشانههایی فیزیکی مثل دل درد داشته باشد. برای این که خداحافظی را برای کودک تان آسان کنید میتوانید به او اطمینان خاطر دهید. این توصیهها را میتوان امتحان کرد.
از بازی برای ایجاد آمادگی استفاده کن
وقتی کودک شما احساس متزلزلی دارد، به او یادآوری کنید که حتی وقتی با هم نیستید، دوستش دارید. او را محکم بغل کنید و بگویید: «هیچ وقت نمیزارم بری! ممکنه وقت غذا پختن یا حمام رفتن قدری شلوغ کنی اما نمیزارم که بری» بچه کوچک شما با فرار و نمایش ناراحتی، دنبال اثبات استقلال خود است و این دقیقاً چیزی است که شما میخواهید. تظاهر به بازی شیوه بهتری برای تمرین جدایی است. با هم تصور کنید که عروسک بچه شما، پیش پرستار تازه مانده است. طوری برخورد کنید که انگار عروسک دارد گریه میکند و به کودک تان کمک کنید که عروسکش را آرام کند. یک کتاب درباره چالشهای تازه مثل شروع مدرسه یا ماندن پیش مادربزرگ برایش بخوانید تا بیاموزد با این مهارتها کنار بیاید.
جداییهای کوچک را تمرین کنید
شما میتوانید یکسری دستورالعملها را با کودکتان تمرین کنید. به عنوان مثال در خانه، برای امتحان از او دور شوید و به کودکتان نشان دهید که این خداحافظی، موقتی است و در پایان خوب تمام میشود، با این کار او میتواند بر این جدایی تسلط یابد. او را تشویق کنید که وقتی دارید ماشین لباسشویی را روشن میکنید در تختخوابش بازی کند، و به او بگویید که وقتی که نیستید چه کاری انجام دهد، مثل شمردن عروسکها یا ماشینهایش یا نگاه کردن به کتابهایش. اگر یک عضو خانواده برای دیدار آمد، این فرصت را به او دهید که مأموریتی را به عهده بگیرد. برای مثال او را با رنگآمیزی یا یک بازی درگیر کنید. این موضوع به او کمک میکند که فعالیت مرسومش را داشته باشد. اگر دقت کنید معلم حواس او را با کتاب یا پازل پرت میکند تا این که وقتی او در مدرسه گریه میکند سعی کند دلداریاش دهد. اینها درواقع تمرینهایی هستند که بتواند جدایی را تحمل کند.
از خداحافظی داستان بساز
التماس به کودک برای گریه نکردن یا اصرار به او، نتیجه معکوس میدهد، وقتی که به او اطمینان دهید که میدانید چه حسی دارد این موضوع او را ناراحتتر خواهد کرد. به او بگویید که میفهمید که قدری ناراحت است اما شما هم ناراحت هستید. بعد استراتژیهای کنار آمدن را با هم انجام دهید. به او بگویید میرم سر کار عکستو بیارم تا نگاش کنی. فک کنم که مهد کودک بهت خوش بگذره. دزدکی رفتن مثل یک راه حل آسان و در دسترس میماند اما موضوعی اشتباه است. راه حلی که اصلاً راه حل قطعی و کاملی نیست. سعی کنید با او سلام و خداحافظی معمول را داشته باشید تا به او در درک این که جدایی، یک شروع و پایان دارد کمک کنید. با این کار شما برایش قابل اعتماد و قابل پیشبینی خواهید بود. مراسم خداحافظی میتواند کوتاه باشد اما سعی کنید که قدری آن را لوس و بیمزه کنید. وقتی که ترک میکنید به کودکتان بگویید یک بغل مخصوص بهم بده!
خونسردیات را حفظ کن
به خودت یادآوری کن که به پرستار کودکت اعتماد داری. با این حساب ساعتی که بیرون هستید نگران کار و انتقال عصبانیت به کودک تان نیستید و میتوانید این ساعتهار ا بهتر تحمل کنید. هیچ وقت کودک را برای جنجال هنگام جدا شدن از شما، تنبیه نکنید. امکان ندارد که در میان گریه متوجه این نکته شوید ولی هر کودکی در جست و جوی استقلال خود است و این کار شما به او کمک میکند به آن نقطه برسد. اگر سختیهای جدا شدنش ماندگار بود و بیش از سه ماه باقی ماند، با یک پزشک حرف بزنید. او شما را راهنمایی میکند که پیش چه دکتری بروید. ممکن است بچهها چند روز اول مهد کودک حسابی گریه کنند اما بعد به این موضوع عادت خواهندکرد و یک روز میبینید که اصلاً گریه نمیکنند.
گاهی باید مضطرب باشد
اضطرابها فقط جنبه منفی ندارند و میتوان اضطراب را به دو دسته مثبت و منفی تقسیم کرد. در مورد کودکان دو نوع اضطراب وجود دارد که یکی طبیعی و دیگری غیرطبیعی و قابل پیگیری است.
اضطراب غریبگی:
نوزاد از هفت، هشت ماهگی تا دو یا سه سالگی با دیدن غریبهها واکنش نشان میدهد. حتی اگر در آغوش مادر باشد و غریبه ای نزدیک شود، با بغض، گریه، اخم یا روی برگرداندن اضطرابش را نشان میدهد و به مادر میچسبد. این یک واکنش طبیعی است.
اضطراب جدایی:
تا دو یا سه سالگی که کودک مراقب اولیه را از دیگران تشخیص میدهد، طبیعی است که اضطراب غریبگی خودش را نشان دهد. بعد از آن هم تا قبل از سنین مدرسه وجود اضطراب به شرطی که زندگی عادی را تحت تأثیر قرار ندهد و عملکرد مادر و فرزند را مختل نکند، باز هم طبیعی خواهد بود. ولی بعد از این دوره است که کودک باید بتواند ساعاتی از مادر جدا شود در غیر این صورت کودک دچار اضطراب جدایی است و باید فکری اساسی برای او شود. اگر لازم است از یک مشاور کمک بگیرید.
تمرین تنهایی
پرهیز از سرزنش:
یکی از نکات مهم این است که به هیچ عنوان نباید کودک را به دلیل اضطرابش مورد تمسخر قرار دهید.
مستقل بودن:
یک تمرین استقلال این است که به او آموزشی دهید که کیف مهد کودکش را خودش آماده کند.
هدیه گرفتن:
هدیهای برای کودک تان تهیه کنید و دادن آن را به بعد از مهد موکول کنید. هم او را تشویق کرده و هم به برگشتن تان امیدوار میشود.
پیدا کردن دوست:
اجازه دهید برخی از دوستان کودکتان به منزلتان بیایند تا او با آنها بازی کند. اگر در مهد کودک دوست پیدا کند تمایل بیشتری به رفتن به مهد کودک خواهدداشت.
امتحان نهایی:
تنها گذاشتن کودک در اتاقی برای بازی یا سپردن او به یکی از نزدیکان و خروج از منزل برای ساعاتی میتواند تمرین اولیه برای یک جدایی طولانیتر باشد.
منبع: برترینها
انتهای پیام/4028
انتهای پیام/