دیده بان پیشرفت علم، فناوری و نوآوری

هانیه توسلی: «شب‌های روشن» همچنان بهترین اثر من است

هانیه توسلی که امکانات سینمای ما را بسیار اندک می‌داند می‌گوید: اگر قرار باشد‌ هالیوودی‌ها باشرایط ما کار کنند، امکان ندارد بتوانند کار خوب بسازند.
کد خبر : 30566

به گزارش گروه رسانه‌های دیگر خبرگزاری آنا، هانیه توسلی در گفتگو با روزنامه همشهری درباره شرایط کاری هنرمندان داخل کشور و کارنامه خودش صحبت کرده که متن آن را در ادامه می‌خوانید:
آنهایی که پیگیر تئاتر هستند، هانیه توسلی را زودتر از کسانی‌ که به سینما علاقه دارند، شناختند. توسلی پیش از آنکه برای ورود به دانشگاه، راهی تهران شود، از هفده سالگی بازی روی صحنه تئاتر را به صورت آماتور در شهر زادگاهش یعنی همدان آغاز کرد. گرچه تئاتر برای خود بازیگران جایگاه خاصی دارد اما بیشتر آنها با حضور بر پرده سینما، شناخته می‌شوند. توسلی با بازی در « دیگه چه خبر» تهمینه میلانی و «هامون» مهرجویی در سینما حضور پیدا کرد ولی این حضور به‌قدری پررنگ نبود که نام توسلی به عنوان بازیگر در ذهن بماند. « شام آخر»، شروع مسیر حرفه‌ای هانیه توسلی بود؛ اگر چه توسلی در این فیلم با محمدرضا گلزار همبازی بود اما هر کدام مسیر متفاوتی را در سینما پی گرفتند. درست مثل خود زندگی، بازیگری نیز می‌تواند فراز و فرودهایی را برای خالق نقش‌ها به دنبال داشته باشد و هانیه توسلی نیز از این قاعده مستثنا نیست. برای مثال، نگاه کنید به شکست « اثیری» و موفقیت «دهلیز» که توانست سیمرغ بلورین بهترین بازیگر نقش اول زن را برای توسلی به ارمغان آورد. با او درباره بازی در سریال «ابله» که در شبکه نمایش خانگی به نمایش درآمد و حال روز فعلی سینما به گفت‌وگو نشستیم.


در این سال‌ها خیلی کم به سمت فیلم و سریال کمدی رفته‌اید، چه شد که با «ابله» جلوی دوربین یک کار طنز رفتید؟


دو دلیل مهم داشت، یکی اینکه مدت‌ها بود دلم می‌خواست کمدی بازی کنم و دلیل دیگرش هم خود آقای تبریزی به عنوان کارگردان بودکه با حضورش خیال آدم راحت است. البته دلایل دیگری هم داشت که یکی از آنها حضور طالب‌زاده به عنوان نویسنده بود که حین کار هم به پیشبرد مجموعه کمک زیادی کرد.


فکر می‌کنید بهتر است بازیگر، ژانرهای مختلف را تجربه کند یا اینکه همیشه در یک ژانر مشخص ظاهر شود؟


بازیگرهای دیگر را نمی‌دانم و از طرف خودم حرف می‌زنم؛ من در کارهای مختلف بازی کرده‌ام، نقش‌های مختلف کار کرده‌ام اما در کار طنز به شکلی که جدی دیده شود تا به حال بازی نکرده بودم و دوست داشتم آن را تجربه کنم.


الان که برمی‌گردید و کارنامه‌تان را نگاه می‌کنید بهترین نقش‌تان را کدام می‌دانید؟


سومین فیلمی را که بازی کرده‌ام، همچنان دوست دارم آن هم به دلایلی که شاید خیلی شخصی باشد یا شاید هم مربوط به خود فیلم است یا حال و هوای آن سال‌ها. شب‌های روشن به نظرم همچنان بهترین کارم است.


چطور یک فیلم برای بازیگر خوب و دوست‌داشتنی می‌شود؟


عوامل مختلف دست به دست هم می‌دهد تا فیلمی خوب شود، همه عوامل به هم مرتبط است و نمی‌توانیم انتظار داشته باشیم یک کارگردان کارنابلد یک فیلمنامه کامل را خوب بسازد. فیلم‌نامه خوب را باید دست کارگردان خوب داد تا نتیجه دهد.


شما نقش‌های متنوعی بازی کرده‌اید؛ از «گاهی به آسمان نگاه کن» و «یک شب» و «عصر جمعه» و «شمس‌العماره» و «کافه ستاره» بگیرید تا «میوه ممنوعه» و«اثیری» و«جایی برای زندگی»؛ از بین‌شان کدام نقش به شخصیت خودتان نزدیک‌تر است؟


هیچ‌کدام خیلی به شخصیت خودم نزدیک نبوده، چون اصولا ما در سینما و تلویزیون‌مان با زندگی واقعی فاصله داریم. به‌خاطر محدودیت‌هایی که داریم باز هم خیلی شبیه زندگی واقعی نمی‌شود. فکر می‌کنم یک وجه از من - نه همه من- در شب‌های روشن وجود دارد.


فکر می‌کنید شخصیت بازیگر را مجموع نقش‌هایش شکل می‌دهد یا یک بازیگر آدم دیگری است متفاوت با نقش‌هایی که از او می‌بینیم؟


طبیعتا شخصیت بازیگر با نقش‌هایش یکی نیست. بر اساس نقش‌هایی که بازی کرده‌ام، نمی‌توانیم بگوییم توسلی این مدلی است. شخصیتم در زندگی واقعی بروز پیدا می‌کند و هنوز کسی آن را ندیده است.


یعنی وجوه مختلفی که در کاراکترها وجود دارد کم‌کم روی شمای بازیگر تاثیر نمی‌گذارد که در مواقعی ناخواسته آن‌طور رفتار کنید؟


نه به نظرم ربطی ندارد.


بعضی بازیگرها خلأهای شخصیتی دارند که پرسوناژها در طول دوران آن را پر می‌کنند...


من این را قبول ندارم، ببینید نه اینکه بی‌اثر باشد نه؛ تاثیرش را می‌گذارد، برای مثال در «شب‌های روشن» مدت‌زمانی که سر فیلمبرداری بودم حال و هوای مجموعه و خود فیلم روی من تاثیراتی داشت. بعد از چند سال وقتی فیلم را می‌بینم، ‌می‌فهمم چه تاثیراتی گرفته‌ام و چقدر آن حال و هوا رادوست داشته‌ام. مثل کتاب خوبی که یک‌بار می‌خوانید. خیلی بهش فکر می‌کنید و باز می‌روید بخوانیدش.


از کتاب‌خوانی گفتید. به چه کتاب‌هایی بیشتر علاقه دارید؟


«گودی» ازخانم جومپا لاهیری را دوست دارم، همچنین «دفتر بزرگ» از آگاتا کریستی و «شیاطین» داستایفسکی. یک مجموعه داستان کوتاه و یک نمایشنامه هم خوانده‌ام. متاسفانه مثل قبل کتاب نمی‌خوانم، خیلی کم شده است. در حال مطالعه کتابی در زمینه جامعه‌شناسی بودم که نصفه ماند؛ این کتاب مجموعه مقاله بود.


فرصت خواندن کتاب هم همیشه بین انتخاب و ایفای نقش‌ها به وجود می‌آید؟


این‌طور نیست که دائم پیشنهاد نقش داشته باشم و نگران شوم که کدام کار را انتخاب کنم و چطور به بقیه کارهایم برسم؟ اوایل سال پیشنهادها کمتر و معمولا بازیگرها بیکارتر هستند. از اواخر مرداد و گاهی مهر پیشنهادهای کاری تئاتر و سینما شروع می‌شود اما معمولا سر لوکیشن یک کتاب همراه دارم و می‌خوانم. «شیاطین» را باخودم نمی‌آورم،‌ کتاب سنگینی است و آن را همان خانه می‌خوانم. هر وقت فرصتی پیش بیاید، کتاب می‌خوانم.


حفظ کردن دیالوگ‌ها راحت است؟ باوجود مشغله‌ها تمرکز دارید؟


هیچ وقت پیش نیامده که برای حفظ کردن دیالوگ تمرکز نداشته باشم. نه در تئاتر و نه در سینما و تلویزیون. مثل این است که بگویی وقتی داری رانندگی می‌کنی می‌توانی فکر هم بکنی؟ وقتی داری نقشی را بازی می‌کنی به این معنی نیست که بقیه زندگی‌ات تعطیل بشود.


فکر می‌کنید استعدادهای نهفته بازیگری‌تان بیشتر در تئاتر بالفعل شده یا در سریال‌های تلویزیونی ؟


این را بارها گفته‌ام که هر قالب کاری اگر درست هدایت شود، به نتیجه خوب منجر می‌شود. فرقی ندارد تئاتر باشد،‌سینما یا تلویزیون. تئاترهای بدی هم داریم که آدم حتی نمی‌تواند دو دقیقه تحمل‌شان کند. من می‌گویم قطعا سریال خوب بهتر از تئاتر بد است. خوب بودنش هم به فیلم‌نامه، به کارگردان و به چینش بازیگرها ربط دارد؛ فیلم سینمایی و تئاتر هم همین‌طور.


خارج از ایران، کمتر پیش می‌آید که ستاره‌های سینما وارد سریال‌ها شوند . معمولا حریم بازیگران تلویزیون از سینما جداست و مردم پول می‌دهند که بروند هنرپیشه مورد علاقه‌شان را که مدت‌هاست او را ندیده‌اند در سینما ببینند. این‌طور نیست که این ستاره‌ها در تلویزیون همیشه جلوی چشمان‌شان باشند. ستاره جایگاه خودش را دارد، تلویزیون هم مدیوم دیگری دارد با بازیگران و عناصرمختص خودش. به نظرتان اینکه ستاره‌های ایرانی در همه قالب‌ها ظاهر می‌شوند، به جایگاه‌شان لطمه نمی‌زند؟


اصولا شرایط ایران رادر حوزه‌هایی مثل هنر، سینما و تئاتر نمی‌شود با کشورهای دیگر مقایسه کرد. این تفاوت‌ها نیز بیشتر ماهیتی فلسفی دارند.
در شرق به لحاظ فرهنگی، حس و حال، آداب و رسوم و دیگر عناصر، هیچ چیز مطلق نیست. البته من خودم بیشتر شرق را دوست دارم. اما غربی‌ها خیلی مطلق نگرند. برای همین است که به کنایه گفته می‌شود ایرانی‌ها در مورد همه چیز اظهار نظر می‌کنند. چون آن طرف فقط یک متخصص می‌تواند درباره یک حوزه خاص اظهار نظر کند. من اصلا نمی‌خواهم بگویم خوب است یا بد. می‌گویم ما نمی‌توانیم سینمای‌مان را با‌هالیوود یا اروپا مقایسه کنیم، یا بگوییم آنها ستاره‌های تلویزیون‌شان از سینمای‌شان جدا است، آنها امکاناتی دارند که ما نداریم. اینجا ممکن است تئاتر را بچه‌ها چندماه در بدترین شرایط بدون دریافت دستمزدی تمرین کنند، یا اینکه فیلمی در شرایط مختلف دیده شود؛ پس نتیجه آن زحمات چه می‌شود؟


شرایط کاری هنرمندان داخل کشور را چگونه ارزیابی می‌کنید؟


شرایط ما خیلی پیچیده است و انصاف نیست که مقایسه کنیم. مثل این می‌ماند که پیکان با مرسدس بنز مسابقه بدهد، بعد بگوییم چرا مرسدس بنز برنده شد؟ باید ببینیم مرسدس بنز بعد از ساختن چند اتومبیل در یک کشور، تولید شده؟چند سال است در آن کشور ماشین تولید می‌شود؟ اتومبیل اینجا در چه شرایطی دارد تولید می‌شود؟ با تحریم و نبود امکانات. من نمی‌خواهم قضاوت کنم. دارم تاکید می‌کنم که شرایط‌مان فرق دارد. سینماگران ما دارند در این شرایط کار می‌کنند و فیلم می‌سازند و اتفاقا گاهی فیلم‌های خوبی هم می‌سازند. دراین شرایط فیلم خوب ساختن به شدت قابل تقدیر است. باور کنید اگر قرار باشد‌ هالیوودی‌ها باشرایط ما کار کنند، امکان ندارد بتوانند کار خوب بسازند.


انتهای پیام/

ارسال نظر
قالیشویی ادیب