احیای هنرهای منسوخ شده راهی برای حمایت از کالای ایرانی
به گزارش خبرنگار میراث فرهنگی، صنایع دستی و گردشگری خبرگزاری آنا، روح و جان ایرانیان از دیرباز با هنر و هنرهای دستی عجین شده است، به طوری که با مطالعه در مناطق تاریخی و میراثی که از گذشتگان بر جای مانده به ردی از هنرهای بومی در هر منطقه میرسیم که مختص به آن جغرافیاست.
فرقی ندارد که خلق و تولید صنایع دستی را زنها انجام میدادهاند یا مردان، آنچه نکته حائز اهمیت به شمار میرود، این است که هنر در خون و وجود ایرانیان بوده و از آن نه به عنوان هنر تزئینی بلکه به عنوان ابزار معیشتی و کاربردی در زندگیشان استفاده میکردهاند.
مصالح و مواد تشکیلدهنده صنایعدستی هم عموماً طبیعی و حاصل تولید مردم هر خطه از کشور است، برای مثال در تبریز قالی و فرشبافی به واسطه پشمریسی از دام، استفاده ازرنگهای طبیعی و رنگکردن آنها به شیوه دستی و بدون استفاده از هیچگونه ماشین آلات انجام میشده است. هنر ظریف ابریشمکشی که نوع دیگری از متریال برای تولید محصولات ایرانیان بوده از قدیم در مناطق مختلف از جمله استان گیلان به دست میآمده است.
حجم هنرهای دستی شهرهای متعدد به قدری متفاوت و خاص هر منطقه است که هر ساله سالنهای بزرگی از نمایشگاه بینالمللی صنایع دستی برای ارائه این تولیدات به مصرفکنندگان ارائه میشود.
علاوه بر جنبه زیباییشناسی و هنری که صنایع دستی کشورمان دارد، موج مثبت و انرژی صنعتگران است که با استفاده از صنایع دستی به خانههایمان وارد میشود و لذت استفاده از محصول ایرانی و تولید ملی را به ما میچشاند.
در این بین نمیتوان از زحمتی که برای آماده شدن هر محصول و پیش رفتن هر مرحله از تولید چشمپوشی کرد چراکه ماهیت اصلی صنایعدستی استفاده از مواد آلی، دست اول و خاص ایران است که باعث تمایز آنها از محصولات چینی، هندی و پاکستانی میشود. جای تعجب نیست اگر بگوییم فعالیت مداوم و نسل به نسل صنعتگران نوعی از مقاومت در برابر حجمه ورود کالاهای دست چندمی و تقلبی در بازار است برای مثال اگر به استان سیستان و بلوچستان سفر کنید با ورود به بازار سنتی با صنایعدستی ماشینی یا محصولاتی مواجه میشوید که از کشورهای هممرز با این استان وارد شدهاند. البته این موضوع نه تنها رونق صنایعدستی را از میان نبرده بلکه به عقیده برخی از هنرمندان صنایعدستی که سالها با مهارت سوزندوزی را به عنوان میراثی معنوی از نسلی به نسل دیگر منتقل کردهاند، تفاوت میان محصول ایرانی با خارجی را به رخ میکشد.
با اشاره به نقاط قوت و امتیازهایی که صنایع دستی ایرانی دارند، لازم است تا در اینجا به برخی از مشکلات موجود در این حوزه هم اشاره کنیم که یکی از آنها بیتوجهی نسبت به احیای هنرهای دیرینهای است که به واسطه مهاجرت افراد از آن منطقه یا کمبود امکانات رو به سوی منسوخ شدن دارند.
یکی از این هنرها، پلاسبافی است که شاید نامش برای بسیاری از مردم کمتر شنیده شده باشد. پلاس نوعی زیرانداز است که از تابیده شدن پشم که تبدیل به الیاف رنگارنگ شدهاند، به دست میآید. پلاس چلهکشی میشود و بافندگان آن پس از تهیه مواد اولیه، الیاف را به شکل خطوط افقی از تار عبور میدهند و بعد شانه میزنند که همین امر از تفاوتهای پلاس با جاجیم است چراکه در جاجیم خطوط عمودی است اما در پلاس خطوط افقی.
باتوجه به ترکیب رنگهای طبیعی و کنار هم نشستن الیافهای مختلف دستبافتی چشمنواز تولید میشود که برای سجاده نماز و سفره پیش پای عروس مورد استفاده قرار میگرفته است.
کاربرد پلاس صرفا به عنوان گلیم پشمی یکرو، سجاده یا پیشپایی عروس نبوده بلکه مردم مناطق مختلف از آن به عنوان محافظ در برابر سرما، گرما و رطوبت و همچنین کف چادرهای عشایر هم استفاده میکردهاند.
اگر بخواهیم به بافت پلاس که صنایعدستی بسیاری از استانها از جمله خراسان و یزد است، اشارهای داشته باشیم باید تشریح کنیم که داری که با آن پلاس بافته میشده، به وسیله میخ سوراخ میشده، سپس شتها را از دو سر، جلو و انتهای کار میگذراندند و بعد برای این که تارها به هم نخورد روی چوب کار را با گل میپوشاندند.
انتهای پیام/4031
انتهای پیام/