دیده بان پیشرفت علم، فناوری و نوآوری
مروری بر زندگی شهید زهرابی؛

مجاهدین عراقی شیفته‌ سرباز نمونه ارتش/ بانی روضه در خط مقدم جبهه چه کسی بود؟

شهید محمّد زهرابی عده‌ای از مجاهدین عراقی که تازه از کشور عراق فرار کرده بودند و به ایران آمده و در صف رزمندگان اسلام قرار گرفته بودند را در گردان خود سازماندهی کرد.
کد خبر : 295434

به گزارش گروه رسانه های دیگر خبرگزاری آنا، شهید محمّد زهرابی دوم فروردین ماه سال 1340 در روستای شوهان از توابع شهرستان دزفول به دنیا آمد. با شروع حرکات علنی مردمی بر علیه رژیم ستم شاهی، محمّد به همراه تعدادی از دوستانش (همچون شهید مجید فرزام فام و شهید محمّد حسین اسماعیل بخش) گروهی از جوانان محل را، تحت فرمان و رهنمودهای حضرت آیت‌الله سید مجدالدین قاضی دزفولی، تشکیل دادند.


پس از پیروزی انقلاب اسلامی، محمّد در شرکت کشت و صنعت نیشکر هفت تپه مشغول به کار شد. سپس در فروردین ماه سال 1359 محمّد به خدمت مقدس سربازی اعزام شد. دوران سربازی را در لشگر 21حمزه سیدالشهدا (ع) نیروی زمینی ارتش جمهوری اسلامی، مشغول به خدمت شد. در شهریورماه سال 1359 با آغاز جنگ تحمیلی در لباس مقدس سربازی عازم جبهه‌های نبرد حق علیه باطل شد و در آذرماه سال 1360 پس از انجام موفق عملیات طریق‌القدس در منطقه بستان، از سوی فرماندهی نیروی زمینی ارتش، امیر سپهبد شهید علی صیاد شیرازی به عنوان سرباز نمونه معرفی و مورد تشویق و تقدیر قرار گرفت. پس از اتمام خدمت سربازی در اسفند ماه 1360 با ثبت نام در بسیج به عنوان نیروی داوطلب جهت عملیات فتح‌المبین اعزام شد. به علت تخصص او در دوران سربازی در این عملیات، به عنوان آرپی جی زن به کار گرفته شد و او توانست خوش بدرخشد.


با تشکیل تیپ 15 امام حسن مجتبی (ع) توسط سردار شهید حسن درویشی، محمّد نیز به عضویت سپاه پاسداران انقلاب اسلامی درآمد. پس از عملیات الی بیت المقدس، محمّد زهرابی در عملیات‌های رمضان و محرم نیز شرکت کرد و همچنین در عملیات والفجر مقدماتی با سمت فرماندهی گردان شهید دانش، در هفدهم بهمن ماه سال 1361 شرکت کرد که پس از پیشروی در شب اول این عملیات، سرانجام در روز هجدهم بهمن ماه سال 1361 ، منطقه پاسگاه شیب از استان میسان عراق محمّد زهرابی از ناحیه پهلوی راست مورد اصابت تیر مستقیم تیربار دشمن بعثی قرار گرفت و به شهادت رسید. پیکر مطهرش پس از گذشت 11 سال، در 26 اردیبهشت ماه سال 1372 مصادف با 23 ماه ذی القعده، روز زیارتی مخصوص امام رضا (ع) توسط نیروهای تفحص شهدا شناسایی شد و در تاریخ 28 تیرماه سال 1372 تشیع و در گلزار شهداء به خاک سپرده شد.


چند روایت از زندگی سراسر حماسه و اخلاص او در ادامه می‌آید:


* نیازی به زمین کشاورزی ندارم


در اوایل پیروزی انقلاب اسلامی، زمین‌های کشاورزی که خان‌های آن موقع از مردم به زور گرفته بودند را بین مردم محروم و مستضعف تقسیم می‌کردند و به این طریق اشتغال‌زایی جهت جوانان و خانواده‌های مستضعف جامعه به دستور حضرت امام خمینی(ره) صورت گرفت. در یکی از روزهای تقسیم زمین بین مردم، زن دایی شهید محمّد زهرابی خطاب به او می‌گوید: «محمّد جان! تو هم برو ثبت نام کن و مدارکت را تحویل بده، تا یک قطعه زمین کشاورزی به تو بدهند و به وسیله آن امرار معاش کنی.» در پاسخ این تقاضا شهید محمّد زهرابی به زن دایی‌اش می‌گوید: «من اهل این دنیا و وابسته به آن نیستم و به زمین کشاورزی نیازی ندارم. مقصد و هدفم جای دیگر است و می‌خواهم برای رسیدن به آن، سبک بار باشم و از زرق و برق دنیا خوشم نمی‌آید.» خلاصه در مقابل با اصرارهای فراوان زن دایی‌اش، محمّد زهرابی نپذیرفت که جهت دریافت زمین کشاورزی ثبت نام کنید.


* تنها کسی که در سربازی روزه می‌گرفت


دوران خدمت سربازی او از فروردین ماه سال 1359 آغاز شد و دوره آموزشی را درمرکز آموزشی 05 کرمان گذراند، ایام دوره آموزشی با ماه مبارک رمضان مقارن شده بود و با توجه به سختی‌های آموزش به آن‌ها گفته بودند که اگر نمی‌توانید روزه بگیرید مانعی نیست بعداً قضای آن را بگیرید، چون هوا هم بسیار گرم بود. اما محمّد زهرابی تنها نفری بود که از بین هم خدمتی‌هایش تمام ماه مبارک رمضان را روزه گرفت و بسیار به نماز اول وقت اهمیت می‌داد و از دوره نوجوانی، نماز و روزه‌اش ترک نشده بود و پدرش همیشه به او می‌گفت: «محمّد! پسرم بایستی واجبات الهی همچون نماز و روزه را بجای بیاوری و از محرمات الهی دوری کنی.» محمّد علاوه بر انجام فردی تکالیف و واجبات الهی، دوستانش را نیز تشویق به اقامه نماز و روزه گرفتن می‌کرد و به آن‌ها می‌گفت: «درست است که خیلی هوا گرم است اما خداوند ما را می‌بیند و قطعاً از عذاب و آتش دوزخ رهایی می‌دهد. اشکال ندارد سختی این دنیا قابل تحمل است برادرها، لیکن من بدنم تحمل آتش دوزخ را ندارد و پوستم نازک است، ظرفیت و تحمل آتش قیامت را ندارم.»


* سرباز نمونه


در دوران خدمت سربازی به علت رشادت بی‌نظیر خود در عملیات‌ها، خصوصاً پس از اجرای موفق عملیات طریق القدس و آزادسازی بستان در آذرماه سال 1360 که در این عملیات به عنوان آر پی جی زن بود و آن قدر گلوله شلیک کرده بود که خون از گوش‌هایش آمده بود و هر چه به او گفته بودند به عقب جهت مداوا برود نرفته بود و تا پایان عملیات شرکت کرده بود و به علت تقیّد در برپایی نماز جماعت حتی در خطوط مقدم جبهه، به عنوان سرباز نمونه لشگر 21حمزه سیدالشهداء(ع) نیروی زمینی ارتش معرفی و از سوی فرمانده وقت نیروی زمینی ارتش جمهوری اسلامی سپهبد شهید علی صیاد شیرازی، مورد تشویق و تقدیر قرار گرفت.


* جواب سیلی و ناسزا


از جمله ویژگی‌های بارز و مشهود محمّد زهرابی خوشرویی و برخورد محترمانه او با نیروها و سایر بستگان و دوستانش بود. آن قدر در صحبت کردن آرام و متین با طرف مقابل حرف می‌زد که همه دوست داشتند مدت‌ها با او هم سخن شوند و هیچگاه با صدای بلند با کسی حرف نمی‌زد و عصبانی نمی‌شد، حتی یکبار یکی از نیروها به صورت او سیلی زد و چند ناسزا نیز به او گفت. محمّد در حالی که توان زدن او را داشت هیچگونه عکس‌العملی از خود نشان نداد و حتی سرش را هم بالا نیاورد که ببیند چه کسی او را زده است، آرام به راه خود ادامه داد، پسر عمه‌اش از راه رسید و ماجرا را فهمیده بود، به محمّد گفت: «بیا تا برویم و درس ادبی به این طرف بدهیم که چرا دست بر سر شما بلند کرده؟ مگر تو فرمانده آن‌ها نیستی؟» در پاسخ محمّد فقط یک جمله گفت: «نام من چیست؟» پسر عمه‌اش گفت: «محمّد» ادامه داد: «من از احوالات پیامبر شنیده‌ام که حتی شکمبه گوسفند بر سرش ریختند و هیچ چیز نگفت، من هم به تاسی از پیامبر می‌خواهم منش و خلق و خوی ایشان را در پیش بگیرم.»


* پخت حلوای عروسی با لباس نظامی


در تمام دوران جنگ تحمیلی همیشه لباس نظامی را به تن داشت حتی وقتی که به مرخصی نیز می‌آمد لباس‌های نظامی را از تن خود خارج نمی‌کرد و می‌گفت که: «حضرت امام خمینی(ره) فرموده: جبهه و جنگ در اولویت کارها است و من هم تا زماتی که دشمن در خاک ما است این لباس‌های رزم را از تنم بیرون نمی‌کنم» و با این لباس‌ها به عروسی پسر عموی خود رفت. در ایام عروسی به علت شرایط و موقعیت جنگی تعداد 15 نفر فقط شرکت کرده بودند و شهید محمّد زهرابی، حلوای عروسی پسر عمویش را آماده کرد و حنا نیز به دست و پای داماد(پسر عمویش) زد، حاضران در عروسی از او پرسیدند: «آقا محمّد لباس دیگری نداری بپوشی؟ این لباس خاکی و پوتین مال جبهه و خط مقدم است، ما الان در عروسی هستیم.» محمّد در پاسخ گفت: «من از بابت انجام وظیفه به عروسی پسر عمویم آمده‌ام و شرکت کرده‌ام اما هنوز جنگ تمام نشده و تا وقتی که دشمن در خاک ما هست من لباس رزم را بر تن دارم و آن را هرگز از تنم بیرون نمی‌کنم که وجود دشمن را فراموش نکنم و از او غافل نباشم.»


* مجاهدین عراقی شیفته سیمای جذاب او


به علت روابط عمومی بسیار بالا و برخورد صمیمانه با نیروها، عده‌ای از مجاهدین عراقی که تازه از کشور عراق فرار کرده بودند و به ایران آمده و در صف رزمندگان اسلام قرار گرفته بودند، با توجه به اینکه پاسدار شهید محمّد زهرابی به زبان عربی مسلط بود آن‌ها را در گردان خود سازماندهی کرد و با دیده باز آن‌ها را در آغوش گرفت، مجاهدین عراقی نیز عاشق و شیفته سیمای جذاب، اخلاق و رفتار کریمانه محمّد زهرابی شدند و این مجاهدین عراقی در گردان شهید دانش همراه با محمّد زهرابی از عملیات رمضان تا زمان شهادتش، در عملیات والفجر مقدماتی حضور داشتند و حتی هنگامی که مجاهدین عراقی به مرخصی می‌آمدند، چون در ایران محل سکونتی نداشتند به منزل شهید محمّد زهرابی می‌رفتند و در منزل او هیچگاه احساس غربت و تنهایی نداشتند، بعدها مجاهدین عراقی در تیپ ‌بدر سازماندهی شدند و تعداد زیادی از این نیروها به فیض عظیم شهادت نائل آمدند.


* بانی روضه امام حسین (ع) در خط مقدم جبهه


از کودکی خیلی عاشق عزاداری ماه محرم بود و ایام نوجوانی و جوانی به هیئت عزاداری می‌رفت. از موسسین و خادمین هیئت زنجیر زنی موسی بن جعفر(ع) بود. در خط مقدم جبهه، شب‌ها مراسم روضه را بر پا می‌کرد و خودش بانی و پیش قدم می‌شد به دوستانش همیشه می‌گفت: «برادرها بهشت ما، لحظات سخت نبرد با دشمن است. از آقا امام حسین(ع) استمداد و طلب یاری کنیم که خداوند به ما نصرت و یاری را عنایت کند.» هنگامی که از جبهه به مرخصی بر می‌گشت به مسجد می‌رفت و پس از اقامه نماز جماعت چند نفر از دوستانش را با خود به منزل می‌برد و مراسم روضه خانگی را بر پا می‌کرد و این رسمش تا لحظه شهادت ترک نشد. می‌گفت: «انقلاب ما به واسطه توسل به امام حسین(ع) پیروز شد و ما نیز باید در لحظات سخت نبرد با دشمن از آقا امام حسین(ع) استمداد و طلب یاری کنیم که خداوند به ما نصرت و یاری را عنایت کند.» هنگامی که از جبهه به مرخصی برمی‌گشت به مسجد می‌رفت و پس از اقامه نماز جماعت چند نفر از دوستانش را با خود به منزل می‌رود و مراسم روضه خانگی را بر پا می‌کرد و این عادتش تا لحظه شهادت ترک نشد.


منبع: تسنیم


انتهای پیام/

ارسال نظر
گوشتیران
قالیشویی ادیب