چرا سران عرب روز قدس را نادیده می گیرند؟
به گزارش گروه رسانه های دیگر آنا، هادی محمدی در یادداشتی نوشت: روز جهانی قدس از سوی رژیم های عربی و اسلامی نادیده گرفته می شود و از این ظرفیت و فرصت بهره کافی گرفته نمی شود. این موضوع دارای یک ریشه مشخص است که با سیاست های هوشمندانه و هدفمند از حدود 20 سال پیش در کشورهای عربی شروع شده است. شاید بتوان سر فصل تاریخی آن را پس از شهادت شیخ احمد یاسین و پس از حمله جنایتکارانه صهیونیست ها به شهر جنین قرار داد که در آن حمله نیروها و کادرهای مقاومت اسلامی و مردم این شهر بشدت زیر سیاست سرکوب و قتل و نابودی در منطقه مرکزی جنین قرار گرفتند. به این معنی که با روی کار آمدن آریل شارون، اسرائیل فشارهای جدیدی را هم بر عرفات و در مسئله فلسطین با هماهنگی کشورهای عربی و به ویژه عربستان سعودی و دیگر شرکای عربی آن با استفاده از ابزاری که رژیم سعودی در اختیار داشت و با آن به کشورهای دیگر به صورت مستقیم دیکته می کرد، این سیاست و پرهیز از حمایت از مردم فلسطین و جریان های جلودار مقاومت، آغاز شد. در شهر جنین یک جنایت بزرگ و گسترده رخ داد اما رژیم های عربی ابتدا از طریق سیاست های امنیتی و فشار بر روی مردم و کسانی که دارای تمایلات حمایت از مردم فلسطین بودند آغاز کردند و بعد بتدریج رسانه های عربی بنوعی شستشوی مغزی مردم را شروع کردند تا مردم نسبت به فلسطین بی تفاوت شده و فلسطین اهمیت خود را از دست بدهد و بنوعی ذائقه مردم را تغییر دهند. همزمان سیاست از اولویت انداختن مسئله فلسطین و آرمان فلسطین با برنامه های جدی و فشار بر روی یاسر عرفات هم پیگیری شد.
عرفات در روزهای پایانی عمر خودش با صراحت از فشار های رژیم های عربی و به ویژه کشورهای پیرامونی و رژیم صهیونیستی و رنجی که از آن می برد سخن می گفت. وی می گفت آنچه که عرفات را رنج داده و تحت فشار قرار داده و می تواند به عنوان یک دشمن قبل از رژیم صهیونیستی مطرح باشد؛ همین رژیم های عربی و سران آنها هستند که تلاش می کردند خواسته های خود را بجای خواسته های فلسطینی به این رهبر فلسطینی تحمیل بکنند.در نتیجه یک حرکت بزرگ برای نادیده گرفته شدن و از اولویت افتادن مسئله فلسطین و روز جهانی قدس هم در رسانه و هم دیپلماسی و سیاست های آشکار و پنهاناین رژیم ها آغاز شد.
رژیم های عربی بر اساس یک سیاست هماهنگ با راهبردهای اسرائیل و امریکا خصوصا در دوره 8 ساله کلینتون در دهه 90 تلاش کردند خواسته و اراده خود را قبل از آن چیزی که مردم فلسطین به آن نیاز دارند، مورد توجه قرار دهند و در یک کالبد شکافی از ساختار قدرت در فلسطین فردی بنام محمود عباس و بعد شخصیت های دیگر وابسته به امریکا و رژیم صهیونیستی را وارد ساختار حکومت خودگردان فلسطین و آقای یاسر عرفاتی بکنند که بر اساس اسلو آن را در رام الله تشکیل داده بود.
در واقع این راهبرد یک برنامه ریزی بسیار دقیق هم در داخل فلسطین و هم در ساختار های رسمی فلسطین برای جلوگیری و ممانعت از پیش انداختن تفکر مقاومت و تفکر مبارزه با رژیم صهیونیستی و هر گونه نمادی که در حقیقت به آرمان فلسطین مرتبط است؛ بر اساس خواسته های اسرائیل و به شکل علنی از سوی رژیم های عربی عنوان می شد به اجرا گذاشته شد. گاهی به صراحت مقامات صهیونیستی در خصوص مفاد درسی مدارس فلسطینی درخواست هایی داشتند و آن موضوعات را تحریک آمیز و یهودی ستیزی معرفی می کردند و در بخش های مختلفی این سیاست برای زدودن هر آنچه که مربوط به آرمان فلسطین بود به اجرا گذاشته شد.
محمود عباس رسما مخالفت خود با مقاومت و هر گونه اقدام مقاومتی علیه رژیم صهیونیستی را اعلام کرده است و این موضوع را تا امروز پیگیری کرده است و تنها مسیری که مبنای حرکت خود قرار داده است مذاکرات سازش بوده است. این موضوع یعنی مخالفت با مقاومت و تاکید بر سازش با ابعاد فرافلسطینی و در واقع منطقه عربی – اسلامی که از طرف رژیم سعودی با رهبری ملک عبدالله دنبال می شد و بعد ها در سال 2000 میلادی در بیروت تحت عنوان طرح عربی برای راه حل سیاسی فلسطین ؛ پیش رفت. مجموعه این عوامل مسئله فلسطین را از اصالت و شاخص های خودش دور کرد.
رویکرد ضد مقاومتی و ضد آرمان فلسطینی به این مولفه ها منحصر نشد بلکه رژیم های عربی به موازاتآن در صدد از بین بردن هرگونه ظرفیتی از افکار عربی و اسلامی بودند که ممکن بود در حمایت از فلسطین شکل بگیرد و یا به عنوان یک اهرم فشار به دولت های عربی و اسلامی مطرح باشد.
در سال های 2006 به بعد و حتی قبل از آن در مقاطع حساس درگیریهای نظامی و تجاوزی که رژیم صهیونیستی که به لبنان و غزه داشت، تمام ظرفیت های رسانه ای، علمایی، مذهبی، فتوایی ، سیاسی، پول و مواضع رسمی کشورهای مصر و عربستان و همسویان آنها علیه محور مقاومت بکار گرفته شد و حتی رهبران مذهبی وهابی در رژیم سعودی - صهیونیستی دعا برای مقاومت را حرام دانستند! این مسئله در ابعاد مختلف برای زدودن رویکرد حمایت از فلسطین به اجرا گذاشته شد.
بر این اساس آنچه امروز شاهد هستیم حاصل یک تلاش برنامه ریزی شده و هوشمند است که حداقل از 20 سال پیش در ابعاد مختلف و به اشکال مختلف به اجرا گذاشته شده است تا بتواند زمینه های پایمال کردن آرمان فلسطین را مهیا سازد. ضمن اینکه آنچه تحت عنوان پیروزهای محور مقاومت در سطح منطقه دیده شده و یا پالایشی که هم در درون فلسطین و هم در سطح منطقه شکل گرفته است از یک طرف به نسبت پیروزی های مقاومت در سال 2006 در لبنان و بعد از آن در غزه شکل گرفته است موجب شد که رژیم های عربی چهره واقعی خود را که ضدیت با آرمان فلسطین و هرگونه حرکت جهادی و مقاومتی بود نشان دهند. این برداشته شدن نقابها کمک کرد تا یک مرحله جدید از نگاه به آرمان فلسطین شکل بگیرد. این پالایش در درون فلسطین موجب شد تا جنبش حماس از نگاه ها و رویکردهای گذشته خودش دست بکشد و در یک مسیر صحیح قرار بگیرد. در سطح منطقه هم با وجود همه این فشارهای رسانه ای و دیپلماتیک که با پشتوانه های مالی و رشوه های سنگین عربی شکل می گیرد، یک صف بندی جدیدی در سطح منطقه ایجاد شده است.
جریان ضد فلسطینی و همسویی آن با رژیم صهیونیستی در روندهای جدیدی که در رژیم سعودی شکل گرفته است، به این بلوغ رسیده است و صهیونیست ها امیدوار هستند که با این حمایت عربی - اسلامی که با کمک رژیم های عربی انجام می گیرد؛ بتوانند گام های جدیدی را برای یکسره سازی بردارند. حال آنکه در این شرایط رژیم هایی مانند سعودی و امارات و بحرین و اردن و مصر که در واقع تمام اهرم های استقلال و در واقع عزت ملی کشورهای خود را در اختیار امریکا و رژیم صهیونیستی قرار داده اند، یک چالش بسیار بزرگ را برای آنها شکل داده است. علیرغم آنکه رژیم سعودی تلاش کرده تا تمام قد و با تمام امکانات در مقابل تفکر مقاومت و تحقق آرمان های فلسطینی قرار بگیرد، میدان برای تفکر اصیل مقاومت و پرچمداری کشورهای مستقل و معتقد به تحقق آرمان های فلسطینی، بیش از گذشته باز شده است و موجب شده است که این مسئله اگرچه در سطح کشورهای عربی و اسلامی با فشارهای رژیم های غربی و اروپایی و بسیاری از کشورهای دیگر رشد و گسترش را از خود نشان بدهد.
در 20 سال گذشته هیچگاه جوامع اروپایی و حتی ساختار های قضایی اروپایی و امریکایی بر علیه مقامات صهیونیستی که دستشان بخون و جنایات جنگی و جنایات علیه بشریت آغشته است، اقدامی انجام نداده بودند. در این تحول بزرگی که در غرب شکل گرفته است فضای نارضایتی و مخالفت و انتقاد از سیاست های رژیم صهیونیستی رشد و توسعه پیدا کرده است و به نظر می رسد می تواند ضعف هایی را که به دلیل سیاست های رژیم های عربی – اسلامی در جهان اسلام پیدا شده است جبران کند. در امریکای لاتین و در اروپا ظرفیت های بسیار بزرگ مردمی و رسمی وجود دارد که باید از آنها بهره جست. به نظر می رسد افکار عمومی کشورهای عربی – اسلامی در یک شوک تغییر گفتمانی می توانند به سمت مسئله فلسطین مجددا حرکت کنند. خصوصا با سیاست های تحقیر آمیز آمریکا و رئیس جمهور جدید آن دونالد ترامپ و صهیونیست ها که به شکل یکطرفه علیه کشورهای عربی بکار برده می شود، زمینه این تحول بزرگ در افکار عمومی عربی رشد و توسعه پیدا خواهد کرد.
منبع: خبرگزاری قدس
انتهای پیام/