ما با حجاب احساس غرور میکنیم
به گزارش گروه رسانه های دیگر آنا، حالا روی ابرها هستند و اصلا دوست ندارند به جای کسی باشند. 13 ، 14 سال قبل وقتی در یک سالن سرپوشیده دور هم جمع شدند بزرگترین آرزویی که داشتند این بود که یک تیم ملی داشته باشند و برای آن بجنگند. آنها رشد کردند، تمرین کردند و سختیهای زیادی را به جان خریدند تا امروز در بالاترین نقطه آسیا، جایی که بدون شک حسرت خیلیها ست ،قرار بگیرند. دختران فوتسال حالا روی ابرها هستند و البته کمی نگران از آینده. دیروز سه نفر از آنها مهمان ما در جامجم بودند. شهرزاد مظفر (سرمربی) نسیمه غلامی (کاپیتان) و آرزو صدقیانیزاده (بازیکن). آنها هیجان داشتند و هر کاری هم که میکردند نمیتوانستند آن را پنهان کنند! مهمترین حرفی هم که در این مصاحبه بلند زدند این بود: «ما را تنها نگذارید و حمایتمان کنید.»
از روزی که قهرمان شدهاید بازار وعده و وعید و قولها دوباره راه افتاده است. تا الان چیزی عملی شده؟
مظفر:قول که تا دلتان بخواهد هست اما چیزی تا الان عملی نشده است. با این حال این بار امیدواریم.
جریانی که راه افتاده خوب است. این بار قصه با سالهای قبل فرق میکند. اصلا اسپانسر کمکی به شما میکند؟
مظفر:نمی دانم. به نظرم مبلغ قرارداد باشگاهها و زیر ساختها اگر درست شود خیلی بهتر است. ما هر دو سال یک بار میخواهیم در تورنمنتی مثل رقابتهای آسیایی شرکت کنیم مگر چقدر پول میدهند؟
قرارداد خود شما چقدر است؟
مظفر: 30 میلیون با دانشگاه آزاد که 50 درصدش را گرفته ام.
شما چطور، راضی هستید؟
صدقیانیزاده:نه، ما که شغلی نداریم و شبانه روز دراختیار تیم ملی هستیم اما همان مبلغ ناچیز را هم نمیدهند. حرفهای تمرین میکنیم اما آماتور پول میگیریم.
در قیاس با کشورهای دیگر چطور؟مثل ژاپن و...
مظفر: قیاس که نمیشود کرد. چیزی که در کشور ما اذیتکننده است این است که در ورزش هزینههای گزافی میشود اما توجهی به بانوان نمیکنند. اگر نیست برای همه نباشد. یک خورده هم به این بچهها بدهید.
غلامی: به خاطر یک میلیون باید التماس کنیم و این خیلی زشت است.
مظفر: بچههای من زندگیشان را گذاشتهاند. حقشان بیشتر از اینهاست.
روزهای اول که فوتسال بانوان تشکیل شد، شما فکر میکردید به اینجاها برسید؟
مظفر: فوتسال یکشبه ره صد ساله را رفت! فکر میکردیم راه سختتری داشته باشیم. اما خوشحالی مردم از همه چیز مهمتر بود.
همین که آنها خوشحال شدند برای ما کافی است.
قبول دارید که حال کشور با این نتیجه خوب شد؟ شما دفعه قبل نایب قهرمان و قهرمان شدید مثل حالا نبود. با این شرایط قهرمانی جهان نزدیک است؟در بازی با ایتالیا چه چیزهایی را لمس کردید؟
مظفر: بازی با تیمهای اروپایی فرق میکند. بازی با اوکراین و روسیه یک کلاس دیگری دارد. ساختار فوتبال آنها آنقدر خوب است که تاثیر میگذارد. سطح مربیگری در آنها بالا ست. حتی مربی صادر میکنند.
بازی با ایتالیا خیلی پایاپای بود. پس اینکه میگویید قهرمان جهان نمیشوید و....
مظفر: برزیل و اسپانیا و پرتغال تیمهای خوبی هستند. رسیدن به برزیل واقعا مشکل است. به دو تیم دیگر میشود رسید. ما در شرایط فعلی میتوانیم در جمع 4 تیم برتر باشیم. باید پله به پله پیش رفت.
خانم غلامی شما فوتسال را از چه سالی شروع کردید؟
غلامی: از سال 79 شروع کردم. من متولد 64 هستم. از سال 80 تا الان عضو تیم ملی فوتسال بوده و هستم.
تا چه زمانی میتوانید فوتسال بازی کنید؟
غلامی: یک بازیکن باید حرفهای زندگی کند. از نظر من تا جایی که بتواند مفید باشد و در اوج میتواند بازی کند.
شما تا چند سال در اوج هستید؟
غلامی: اگر حرفهای باشم میتوان تا چند سال دیگر بازی کنم.
در این مسابقات از خوتان راضی بودید؟
غلامی: باید سرمربی بگوید. در این تورنمنت همه خوب بودند. همه یکدل بودند و این به ما برای قهرمانی کمک کرد.
شما چطور خانم صدقیانیزاده؟
من متولد 69 هستم. 14 سال است که در تیم ملی بازی میکنم. به صورت حرفهای.
شما در کدام باشگاه بازی میکنید؟
صدقیانیزاده: پالایشگاه نفت.
بازیکن تهرانی هم دارید؟
صدقیانیزاده: توسلی که دروازه بان است، من و خانم مقیمی.
تمرینات در تهران است؟
همهاش در آبادان.
غلامی: خانه ما شرق است و من برای تمرین به غرب میروم. فقط سه تا باشگاه هستند که در ایران به بازیکن پول میدهند. من سه میلیون جریمه ماشینم شد. خانه ما طرح زوج و فرد است.
چیزی که در لیگ اذیت میکند چیست؟ بیتوجهی؟ لیگ فوتسال را کسی نگاه نمیکند، مثلا داور سر تیم شما را ببرد یا ...
غلامی: اینکه پخش تلویزیونی نداریم اذیتمان میکند. خیلی وقتها حق ما را خوردهاند. فیلمهایمان را هم برای کمیته انضباطی فرستاده ایم اما فایدهای نداشته است.
داورهای ما به اندازه بازیکنان خوب هستند و خوب درآمدند.
مظفر :خانم فتحی، پورجعفری و گلاره ناظمی. بقیه داورها ضعیف هستند.
صدقیانیزاده: داور خوب زیاد داشتیم خیلی هم زیاد داشتیم اما به دلایلی رفتند. رفتند سراغ کارهایشان. آن زمان سطح داوریها بالاتر بود.
میدانید داورها برای هر بازی چقدر میگیرند؟
غلامی: فکر نکنم زیاد بگیرند. آنها هم بدون شک گلایه دارند.
خانم مظفر شده بازیکنی خیلی خوب جلوی تیم دانشگاه آزد بازی کند و به این دلیل که شکست خوردید در انتخاب اسامی تیم ملی خط بخورد و. . .
مظفر :نه. واقعا نه. خیلی از بازیکنهای ملیپوش مقابل ما بازی کردهاند. ولی این را جدی میگویم و خوشحالم که ملیپوشان خوب بودهاند. در نهایت من همیشه به منفعت تیم ملی فکر میکنم و هیچ چیزی بالاتر از این نیست. من باید قدرت تفکیک را داشته باشم تا بین بچهها هیچ فرقی نگذارم.
مثلا شما خانم صدقیانیزاده وقتی به تیم خانم مظفر گل میزدید عذرخواهی میکردید؟
صدقیانیزاده: ما چیزی درتیم ملی به نام ارنج اولیه نداریم. قسمت نبوده برای خانم مظفر بازی کنم. همیشه هر کسی بهتر تمرین کرده در ترکیب ثابت قرار گرفته است. یکی از مثبت ترین امتیازهای خانم مظفر همین است که تفاوتی بین بچهها قائل نمیشود. بازیکنی اگر خوب باشد شک ندارد که فیکس است.
خانم غلامی شما با خانم مظفر هم بازی بودهاید؟
نه؛ سنم نمیخورد.
بزرگترین آرزوی شما چیست؟
صدقیانیزاده: آرزو که زیاد داریم. اما یکی از بزرگترین آرزوهایم این است که دوست دارم جزو 4 تا تیم جهان باشیم.
غلامی: آرزوی من هم قرار گرفتن در بین سه تا تیم است.
مظفر: آرزوی من این است که زندگی شخصی بچهها تغییر کند. زندگی خانوادگی و مالی آنها. امیدوارم آنها به هر چیزی که میخواهند دست پیدا کنند.
سالهای قبل از این اتفاقها نیفتاد؟ آن موقع شما برای نخستین بار قهرمان شده بودید.
مظفر: نه اما امسال دوست دارم بیفتد.
غلامی: تکرار قهرمانی واقعا سختتر بود. امسال بازتاب زیادی داشت.
مظفر: امسال نزدیک بود تصادف کنم. داشتم بنری را که در خیابانها زده بودند تماشا میکردم و میخواستم برای بچهها عکس بگیرم که نزدیک بود تصادف کنم. این خیلی خوب است که بچهها دیده شوند.
ممکن است کمی از محدودیتهایی که دارید برای ما حرف بزنید؟
غلامی: ما دلمان میخواهد دیده شویم. من دوست دارم اسپانسرها سمت ورزش خانمها بیایند. دوست دارم تیمها در تهران با بازیکنان قرارداد ببندند تا مجبور نباشیم راهی شهرستانها شویم و از شهر خودمان دور باشیم. حق پخش که باشد بدون شک اسپانسرها هم میآیند.
صدقیانیزاده: این ماجرای پخش تلویزیونی شاید پروسهاش طولانی شود اما چیزی که میتواند اتفاق بیفتد این است که مسئولان نگاه ویژه تری به ورزش بانوان کنند. سال 2013 که در کره دوم شدیم خیلیها وعده دادند اما در نهایت کاری برای ما نکردند. اگر بعد از 14 سال توانستیم قهرمان شویم بهدلیل زحمات زیادی بود که کشیدیم.
ما این همه کار میکنیم اما دیده نمیشویم. ما هیچ شغلی نداریم و صبح تا شب در اردو هستیم. میخواهیم به ما توجه کنند و دلسرد نشویم. سال 2013 خسته شدم و دو سال فوتسال را کنار گذاشتم. تا کی باید برای عشق و توپ بدویم و تلاش کنیم؟ تا کی باید مصدوم شویم؟ ما خودمان را ثابت کردیم حالا نوبت مسئولان است که به ما
توجه کنند.
شما خیلی وقت است در تیم ملی بودهاید و . . .
صدقیانیزاده: شانس من بود که آن زمان تیم ملی داشتیم.
در این 14 سال که تلاش کردهاید روزهایی بوده که دلسرد شوید و بگویید دیگر نمیخواهم ادامه بدهم؟
صدقیانیزاده: واقعا هیچ چیزی به ما نمیدهند. ما خیلی از روزها در خانه نبودهایم. چهار سال است که روز تولدم در خانه نبودهام. 10 سال است رنگ سیزده به در را ندیدهام. نه روز عید داریم و نه روز تعطیل. از بازیهای ماکائو در سال 2007 تلاش میکردیم اما نمیشد به موفقیت برسیم. تا اینکه در سال 2013 مقام آوردیم. اولینبار آنجا بود. بعد از آن قهرمان شدیم و تاریخساز. اما خبری از حمایت نبود. انگار نه انگار که کاری کردهایم.
غلامی: من تا به حال دلسرد نشدهام و گفتهام آنقدر تلاش میکنم تا حقم را بگیرم. الان باید حق ما را بدهند. آدم برود قهرمان شود خیلی راحت است تا اینکه از عنوان قهرمانیاش دفاع کند. برای سه تا بازی آخر خیلی استرس داشتیم.
صدقیانیزاده: باور کنید موهای مان سفید شده است.
غلامی: به هم اتاقی ام قبل از بازی با چین میگفتم اگر نشود و قهرمان نشویم چه میشود؟
قبول دارید که ژاپن در نیمه اول حسابی تیم را اذیت کرد؟
صدقیانیزاده: خیلی اذیتمان کردند. بازی خیلی حساسی بود. روی تک تک بچهها فشار بود. با این حال آنقدر تمرکزمان بالا بود که باور کرده بودیم میتوانیم ژاپن را ببریم. به بچهها گفته بودیم و در سه دقیقه هم سه گل زدیم.
مظفر: صدای من هنوز برنگشته است.
نمی دانم برای استرس است یا چیز دیگری. گرفتگی صدا ناشی از داد و فریاد باید بعد از 24 ساعت خوب شود. اما درباره دلسردی باید بگویم که خیلی مسائل وجود دارد. وقتی قهرمان میشویم همه هیجان دارند اما پس از فروکش کردن هیجانات دیگر خبری نیست.
فکر میکنم بازی را به خوبی آنالیز کرده بودید؟
مظفر: با شما موافقم. درباره بازی با ژاپن هم باید به شما بگویم که احساس میکردیم در نیمه نخست اگر بتوانیم آنها را مهار کنیم قطعا در نیمه دوم به گل میرسیم. فشار زیادی را در نیمه نخست تحمل کردیم اما تلاشهایمان در نیمه اول بخاطر نیمهدوم بود که به ثمر نشست و توانستیم برنده بازی باشیم. ما عقابی داشتیم که گل نمیخورد. درست است که ژاپن سوار بر بازی بود اما تا زمانی که به ما گل نمیزد ما برنده بودیم. صانعی آنالیز فوقالعادهای داشت. بنده خدا چشمانش کم سو شده بود از بس که روی بازی با ژاپن تمرکز کرده بود. ما چند جلسه آنالیز اختصاصی داشتهایم و بچهها میدانستند که باید از کجا ضربه بزنند و ضربه نخورند. ما چند سال قبل به ژاپن باخته بودیم. در آن بازی ما موقعیتهای زیادی داشتیم و درصد مالکیت توپ هم دست ما بود اما در نهایت بازنده بودیم. آن بازی برای ما تجربه شد و از همان استفاده کردیم.
خانم مظفر هر کسی جای شما بود قبول نمیکرد دو تا آنالیزور مرد کنار تیم باشند. شما خیلی محترمانه پذیرفتید. چه اتفاقی افتاد که راضی به انجام این کار شدید؟
مظفر: میدانستم که از پس این ماجرا برنمیآمدم. در ترکمنستان هم حسین شمس آنالیزور ما بود. باید از ایشان هم تشکر کنم. ولی واقعا به این اعتقاد دارم که نقش سرمربی به اندازه نقشی است که سایر اعضای کادر فنی و بازیکنان دارند. صادقانه میگویم که از عهده من خارج بود. به هر قیمتی دوست داشتم این تیم قهرمان شود. خرد جمعی را دوست دارم. من عاشق این کارم و خیلی خوشحال شدم چون نفراتی که کنارم بودند بهترینها را انجام دادند. معمولا بعد از هر تورنمنتی همه میآیند سراغ مربی تیم و بعضی از بازیکنان. فقط بعضیها هستند که برجسته میشوند و نوش جان شان، اما چرا کسی از فاطمه پاپی حرف نمیزند؟ او یک دقیقه هم بازی نکرد اما روی نیمکت اشک میریخت و برای موفقیت بچهها دعا میکرد. این مگر ارزشش کم است. آقای صانعی و فراشی، خانم شهناز ایزدمهر بدنساز تیم، نفیسه اسلامیان روانشناس، نجمه میرافضل ماساژور که اگر ایشان نبود بچهها نمیتوانستد ریکاوری کنند. خانم دکتر حکاکزاده. ما بدون آسیبدیدگی رفتیم و بدون آسیب دیدگی برگشتیم. خانم نشاط فیزیوتراپ تیم که واقعا دلسوزانه کار کردند. واقعا من دست تک تک آنها را میبوسم. رز جدیدیزاده کمک بنده و... من آسوده ترین تورنمنت زندگیام را گذراندم و خوشحالم که همه با هم روی سکو رفتیم.
به معنای واقعی یک تیم بودید.
مظفر:دقیقا به معنایی واقعی یک تیم بودیم. اگر اینها نبودند هیچکدام ما و ایران روی سکو نبود.
میشود بفرمایید که طرفدار کدام تیم هستید؟
مظفر: استقلال، بچهها هم پرسپولیس. خارجی هم بارسلونا.
چقدر عشق فوتبالی کنار شما وجود دارد؟
غلامی: عشق فوتبال که زیاد داریم. ضمن اینکه خانواده ما حمایت میکنند. مخصوصا مادرم. حتی تک تک بازیهای ما را میبیند. حتی یک بار هم که گفتم نمیخواهم بازی کنم که مادرم اشک ریخت. مادرم میگفت تا وقتی زندهام باید بازی کنی. در خانه هم مشکلی برای فوتبال دیدن ندارم.
آخرین فوتبالی که دیدی و لذت بردی کدام بازی بوده است؟
غلامی: پرسپولیس و الجزیره.
مظفر: من هم استقلال و ذوبآهن.
صدقیانیزاده: پیگیر که هستیم اما بیشتر بازیهای خارجی شب پخش میشود و ما در اردو خواب هستیم. یادم نمیآید نزدیکترین بازی کی بوده است. خدا را شکر پدر و مادرم من را حمایت کردهاند. من در خانوادهای ورزشی بزرگ شدم. برادرهایم همه فوتبالی بودهاند. حمیات آنها بوده که ما اینجا نشسته ایم وهمه قرمز هستیم.
روزهای اولی که فوتبال و فوتسال بانوان را سنگ بنا گذاشتید. می خواهیم از روزهایی که باهم جمع میشدید و سختیها را کنار میزدید حرف بزنید. آن زمان رویاهایتان چه چیزهایی بود؟
مظفر: سنگ بنا را واقعا من نگذاشتم. من کمک خانم رمضانی در تیم فوتسال بودم که خانم سپنجی آمدند و گفتند بیا و سرمربی تیم فوتبال باش. تیمی که اصلا وجود نداشت. ما یک ماه و نیم وقت داشتیم تا تیم را برای بازیهای کشورهای اسلامی آماده کنیم. 50 نفر را دعوت کردیم که هیچ چیزی بلد نبودند. هد که میزدند سرهایشان را میگرفتند. 2 متر نمیتوانستند توپ را پاس بدهند و از سانتر هم که دیگر چیزی برایتان نگویم. به خانم سپنجی گفتم که نمیشود اما اصرار ایشان این بود که نباید این فرصت تاریخی را از دست داد. خلاصه رفتیم و تا فینال آن رقابتها هم پیش رفتیم اما در فینال به اردن باختیم.
شما درگیر فوتبال هم هستید؟
غلامی: من و فرشته بودیم. نیلوفر اردلان هم بود.به جایی رسیدیم که گفتند باید یکی را انتخاب کنیم. من فوتسال را انتخاب کردم چون میدانستم آینده اش درخشانتر است.
الان وضعیت فوتبالیها چطوراست؟ شما بهتر هستید یا آنها؟
غلامی: ما راضی تر هستیم. آنها زمین چمن ندارند. ضمن اینکه فاصله فوتبال ما با سایر کشورها خیلی زیاد است.
آیا پوشش و حجاب برای شما محدودیتی ایجاد نکرده است؟
غلامی: ما با حجاب بازی میکنیم و با این شرایط مشکلی نداریم. حجاب هیچ محدودیتی برای من ندارد. تازه احساس غرور هم میکنم.
صدقیانیزاده: اوایل کمی برایم سخت بود، اما حالا هیچ مشکلی ندارم. طوری شده بود که در بازیهای لیگ خودمان که آقایان هم نبودند این پوشش را داشتیم و مشکلی هم نبود.
در این قضیه مسئولان زیادی تبریک گفتند. فقط تبریک بوده یا. . . وعدهای هم دادهاند؟
مظفر: هنوز که خبری نیست. ما همه داریم حساب و کتاب میکنیم که زود است فعلا!
صدقیانیزاده: عادت کردهایم. همیشه میگفتیم عرق ما خشک نشده باید دلگرم شویم اما حالا اصلا منتظر این نیستیم که اتفاقی برایمان بیفتد. با این حال این بار خیلی منتظر هستیم.
مظفر: شب فینال با بچهها حرف زدم. به آنها گفتم اگر بخواهیم صرفا تمرکزمان را روی محدودیتها بگذاریم به جایی نخواهیم رسید. ما باید به سمت انگیزههای درونی خودمان میرفتیم و رفتیم.
صدقیانیزاده: امید ما به شما رسانهها ست.
مظفر: دلم نمیآید نگویم. در این 10 ماه فدراسیون کمک زیادی کرده است. ما از مهر ماه در اردو بوده ایم و تیمهای قوی و زیادی هم برای انجام بازیهای تدارکاتی به ایران آمدهاند. مردم فکر میکنند که این اتفاقات به همین راحتیها است اما باور کنید آسان نیست.
شما که مثل تیمهای ملی آقایان مشکل لباس نداشتید؟
مظفر: نه خدا را شکر.
در کوچه و خیابان حالا مردم شما را میشناسند؟ نوع برخوردها چطور است؟
غلامی: چند روز پیش رفتم شیرینی بخرم. روبهروی شیرینی فروشی بنری زده بودند که عکس من روی آن بود. شیرینی فروش پرسید که شما همان خانم در عکس نیستید که گفتم بله. بنده خدا پول شیرینی را هم از من نگرفت.
صدقیانیزاده: فعلا داغ است. رفتم رستوران با دوستانم غذا خوردیم. فکر کنم در حدود 300 یا 400 هزار تومان شد.
صاحب رستوران ما را شناخته بود و گفت حساب شده.
از ما اصرار و از ایشان هم اصرار. در نهایت پول را نگرفتند.
نظر شما درباره جام جهانی فوتبال چیست؟
غلامی: قرعه ما سخت است. البته در فوتبال هیچ کاری نشدنی نیست.
اگر همه بچهها با جان و دل بازی کنند چرا که نه.
چه کسی فکرش را میکرد ما ژاپن را ببریم و قهرمان شویم؟
صدقیانیزاده: گروه ما که خیلی سخت است.
من خودم عاشق اسپانیا هستم و باید بگویم که بالا آمدن از این گروه کار راحتی نیست.
با این حال مطمئنم نتایج خوبی میگیریم. نتایجی که مردم را خوشحال کند.
مظفر: پیشبینی سخت است. آرزو میکنم تیم بالا بیاید؛ هرچند کار خیلی سختی است.
منبع: جام جم
انتهای پیام/