دیده بان پیشرفت علم، فناوری و نوآوری

آنچه از امام دوازدهم نمی‌دانید

در عصر غیبت، کناره‌گیری و دوری از گناه با شناخت امام زمان (ع) و توسل به وجود مبارکشان ممکن می‌شود.
کد خبر : 277180

به گزارش خبرنگار حوزه قرآن و عترت گروه فرهنگی باشگاه خبرنگاران جوان؛شناخت ائمه اطهار (ع) و کسب معرفت و ارادت قلبی به آنان، هر شخصی را از پیچ و خم های زندگی به مکان های هموار و مسطح می رساند. پیوند قلبی با اهل بیت و نورچشمی های پیامبر اکرم (ص) انسان را از گمراهی می رهاند و در جامعه ای که بد جای خوب را گرفته است، ریا بر اعتقادات سایه افکنده و مردم تشنه یک جرعه آرامش روحی و روانی هستند، این ارادت قلبی به فریاد آدمیان میرسد و دوستداران ائمه معصومین (ع) را از منجلاب نجات می دهد.


امام زمان در هر دوران و عصر، صاحب و مالک عصری است که در آن زندگی میکند. مردم باید از او پیروی کرده و به کج راهه ها متمایل نشوند. این کناره گیری از گناه، تنها با شناخت امام زمان (ع) و توسل به وجود مبارکشان ممکن می شود. در این گزارش مختصری از زندگانی حضرت ولیعصر (عج) شرح داده شده است.


شناخت مختصری از زندگانی امام مهدی (عج)


دوازدهمین پیشوای معصوم؛ حضرت حجة بن الحسن المهدی؛ امام زمان(عج)؛ در نیمۀ شعبان سال 255 هجری قمری در شهر سامراء دیده به جهان گشود.
او همنام پیامبراسلام(محمد) و هم کنیه آن حضرت (ابوالقاسم) است. ولی پیشوایان معصوم از ذکر نام اصلی آن حضرت نهی فرموده اند. ولی آیا نهی ائمه از ذکر نام مخصوص آن حضرت یک اقدام سیاسی مقطعی و مربوط به دوران غیبت صغری بوده یا اینکه حرمت ذکر نام آن حضرت تا هنگام ظهور و قیامش باقی است؟ در میان علمای شیعه مورد اختلاف است.
از جمله القاب آن حضرت؛ حجت، قائم، خلف صالح، صاحب الزمان و بقیة الله و مشهورترین آنها مهدی است.
پدرش، پیشوای یازدهم حضرت امام حسن عسکری(ع)و مادرش، بانوی گرامی نرجس است که به نام ریحانه و سوسن از او یاد شده است. میزان فضیلت و معنویت نرجس خاتون تا حدی بالا بود که حکیمه خواهر امام هادی(ع) که از بانوان عالیقدر خاندان امامت بود، او را سرآمد و سرور خاندان خویش و خود را خدمتگزار او می نامید.
حضرت مهدی (ع) دو دوره غیبت داشت : یک کوتاه مدت(غیبت صغری) و دیگری بلند مدت(غیبت کبری)
اولی از هنگام تولد تا پایان دوران نیابت خاص ادامه داشته و دومی، با پایان دوره نخست آغاز شد و تا هنگام ظهور و قیام آن حضرت طول خواهد کشید.


تولد حضرت مهدی(عج)از دیدگاه علمای اهل سنت


اعتقاد به موضوع مهدویت اختصاص به شیعه ندارد، بلکه بر اساس روایات فراوانی که از پیامبراکرم(ص) رسیده، علمای اهل سنت نیز این موضوع را قبول دارند. منتها آنان نوعاً تولد حضرت مهدی را انکار می کنند و می گویند: شخصیتی که پیامبر اسلام از قیام او(پس از غیبت)خبر داده، هنوز متولد نشده است و در آینده تولد خواهد یافت. با این حال تعداد قابل توجهی از مورخان و محدثان اهل سنت، تولد آن حضرت را در کتب خود ذکر کرده و آن را یک واقعیت دانسته اند. بعضی از پژوهشگران نام بیش از صد نفر از آنان را معرفی کرده اند.


دیدار حضرت مهدی (ع)


از آنجا که حکومت ستمگر عباسی، به منظور دستیابی به فرزند امام حسن عسکری(ع) و کشتن او، خانه امام را به شدت تحت کنترل و مراقبت قرار داده بود، تولد حضرت مهدی(ع) بر اساس طرح دقیق و منظمی که پیشایش، از سوی امام در این مورد ریخته شده بود، کاملاً بصورت مخفی و دور از چشم مردمو حتی شیعیان صورت گرفت.
مستندترین گزارش در این زمینه، از طرف حکیمه عمه حضرت عسکری(ع) بوده است . اما باید توجه داشت که این پنهان کاری به آن معنا نیست که بعدها یعنی در مدت 5-6 سال آغاز عمر او، که امام یازدهم در حال حیات بود، کسی آن بزرگوار را ندیده بود، بلکه افراد خاصی از شیعیان در فرصتهای مناسب و گوناگون به دیدار آن حضرت نائل می شدند تا به تولد و وجود وی یقین حاصل کنند و در موقع لزوم به شیعیان دیگر اطلاع دهند.


علل سیاسی - اجتماعی غیبت امام زمان(عج)


شکی نیست که رهبری پیشوایان الهی به منظور هدایت مردم به سر منزل کمال مطلوب است و این امر در صورتی میسر است که آنها آمادگی بهره برداری از این هدایت الهی را داشته باشند. اگر چنین زمینه مساعدی در مردم وجود نداشته باشد، حضور پیشوایان آسمانی در بین مردم ثمری نخواهد داشت.


متأسفانه فشارها و تضییقاتی که به ویژه از زمان امام جواد(ع) به بعد بر امامان وارد شد، و محدودیت های فوق العاده ای که برقرار گردید، به طوری که فعالیت های امام یازدهم و دوازدهم را به حداقل رسانید، نشان داد که زمینه مساعد جهت بهره مندی از هدایت ها و راهبری های امامان در جامعه (در حد نصاب لازم) وجود ندارد. از این رو حکمت الهی اقتضاء کرد که پیشوای دوازدهم، به تفصیلی که خواهیم گفت، غیبت اختیار کند تا موقعی که آمادگی لازم در جامعه به وجود آید.


البته همه اسرار غیبت بر ما روشن نیست ولی شاید نکته ای که گفتیم رمز اساسی غیبت باشد. در روایات ما شیعیان، در زمینه علل و اسباب غیبت، روی سه موضوع تکیه شده است :
الف( آزمایش مردم)
چنانکه می دانیم یکی از سنت های ثابت الهی، آزمایش بندگان و انتخاب صالحان و گزینش پاکان است. صحنه زندگی همواره صحنه آزمایش است تا بندگان از این راه در پرتو ایمان و صبر و تسلیم خویش در پیروی از اوامر خداوند، تربیت یافته و به کمال برسند و استعدادهای نهفته آنها شکوفا گردد. در اثر غیبت حضرت مهدی(ع) ، مردم آزمایش می شوند: گروهی که ایمان استواری ندارند، باطنشان ظاهر می شود و دستخوش شک و تردید می شوند و کسانی که ایمان در اعماق قلبشان ریشه دوانده است به سبب انتظار ظهور آن حضرت و ایستادگی در برابر شداید، پخته تر و شایسته تر می گردند و به درجات بلندی از اجر و پاداش الهی نائل می شوند.
امام موسی بن جعفر(ع) فرمود: هنگامی که پنجمین فرزندم غائب شد، مواظب دین خود باشید، مبادا کسی شما را از دین خارج کند. او ناگزیر غیبتی خواهد داشت بطوریکه گروهی از مومنان از عقیده خویش برمی گردند. خداوند به وسیله غیبت، بندگان خویش را آزمایش می کند...
از سخنان پیشوایان اسلام برمی آید که آزمایش بوسیله غیبت حضرت مهدی (عج)، از سخت ترین آزمایش های الهی است. واین سختی از دو جهت است :
1- از جهت اصل غیبت که چون بسیار طولانی می شود، بسیاری از مردم دستخوش شک و تردید می گردند. برخی در اصل تولد و برخی دیگر در دوام عمر آن حضرت شک می کنند و جز افراد آزموده و مخلص و دارای شناخت عمیق، کسی بر ایمان و عقیده به امامت آن حضرت باقی نمی ماند. پیامبر اسلام(ص) ضمن حدیث مفصلی می فرماید: مهدی از دیده شیعیان و پیروانش غائب می شود و جز کسانی که خداوند دلهای آنان را جهت ایمان، شایسته قرار داده، در اعتقاد به امامت او استوار نمی مانند.
2- از نظر سختی ها و فشارها و پیشامدهای ناگوار که در دوران غیبت رخ می دهد و مردم را دگرگون می سازد، بطوریکه حفظ ایمان و استقامت در دین، کاری سخت و دشوار می گردد و ایمان مردم در معرض مخاطرات شدید قرار می گیرد.
ب- حفظ جان امام
خداوند، به وسیله غیبت، امام دوازدهم را از قتل حفظ کرده است؛ زیرا اگر آن حضرت از همان آغاز زندگی در میان مردم ظاهر می شد، او را می کشتند. بر این اساس اگر پیش از موعد مناسب نیز ظاهر شود، باز جان او به خطر می افتد و به انجام مأموریت الهی و اهداف بلند اصلاحی خود موفق نمی گردد.
زراره، یکی از یاران امام صادق(ع) میگوید: امام صادق(ع) فرمودند: امام منتظر، پیش از قیام خویش مدتی از چشمها غایب خواهد شد. عرض کردم چرا؟ فرمودند: بر جان خویش بیمناک خواهد بود.
ج- آزادی از یوغ بیعت با طاغوتان زمان
پیشوای دوازدهم، هیچ رژیمی را، حتی از روی تقیه، به رسمیت نشناخته و نمی شناسد. او مامور به تقیه از هیچ حاکم و سلطانی نیست و تحت حکومت و سلطنت هیچ ستمگری در نیامده و درنخواهد آمد، چرا که مطابق وظیفه خود عمل می کند و دین خدا را بطور کامل و بی هیچ پرده پوشی و بیم و ملاحظه ای اجرا می کند.
بنابراین جای هیچ عهد و میثاق و بیعت با کسی و مراعات و ملاحظه نسبت به دیگران باقی نمی ماند.
حسن بن فضال می گوید: امام هشتم(ع) فرمودند: گویی شیعیانم را می بینم که هنگام مرگ سومین فرزندم (امام حسن عسکری(ع)) در جستجوی امام خود، همه جا را می گردند اما او را نمی یابند.
عرض کردم : چرا؟ فرمود : برای اینکه وقتی با شمشیر قیام می کند، بیعت کسی در گردن وی نباشد.


غیبت صغری و کبری


غیبت امام مهدی(ع) به دو دوره تقسیم می شود: غیبت صغری و غیبت کبری.
غیبت صغری از سال 260 هجری(سال شهادت امام یازدهم) تا سال 329(سال درگذشت آخرین نائب خاص امام) یعنی حدود 69 سال بود. در دوران غیبت صغری ارتباط شیعیان با امام بطور کلی قطع نبود و آنان به گونه ای خاص و محدود با امام ارتباط داشتند.
در طول این مدت افراد مشخصی به عنوان نایب خاص با حضرت در تماس بودند و شیعیان می توانستند به وسیله آنان، مسائل و مشکلات خویش را به عرض امام برسانند و توسط آنان پاسخ دریافت دارند و حتی گاه به دیدار امام نائل شوند. از این رو می توان گفت در این مدت، امام، هم غایب بود و هم نبود.
این دوره را میتوان دوران آماده سازی شیعیان برای غیبت کبری دانست که طی آن ارتباط امام با شیعیان با امام حتی در همین حد نیز قطع شد و مسلمانان موظف شدند در امور خود به نایبان عام آن حضرت، یعنی فقهای واجد شرایط و آشنایان به احکام اسلام رجوع کنند.
اگر غیبت کبری یکباره و ناگهان رخ می داد ممکن بود موجب انحراف افکار شود و ذهنها آماده پذیرش آن نباشد. اما گذشته از زمینه سازی های مدبرانه امامان پیشین، در طول غیبت صغری، بتدریج ذهنها آماده شد و بعد، مرحله غیبت کامل آغاز گردید. همچنین امکان ارتباط نایبان خاص با امام در دوران غیبت صغری و نیز شرفیابی برخی از شیعیان به محضر آن حضرت در این دوره، مسئله ولادت و حیات آن حضرت را بیشتر تثبیت کرد.
با سپری شدن دوره غیبت صغری، غیبت کبری و دراز مدت امام آغاز گردید که تا کنون نیز ادامه دارد و پس از این نیز تا زمانی که خداوند اذن ظهور و قیام به آن حضرت بدهد، ادامه خواهد داشت.
غیبت دوگانه امام دوازدهم، سالها پیش از تولد او توسط امامان قبلی، پیشگویی شده و از همان زمان توسط راویان و محدثان، حفظ و نقل و در کتاب های حدیث نقل شده است که به عنوان نمونه به نقل چند حدیث در این زمینه اکتفا می کنیم :
1- امیر مؤمنان حضرت علی(ع) فرمود : غایب ما، دو غیبت خواهد داشت که یکی طولانی تر از دیگری خواهد بود. در دوران غیبت او، تنها کسانی در اعتقاد به امامتش پایدار می مانند که دارای یقینی استوار و معرفتی کامل باشند.
2- امام باقر(ع) : قائم دو غیبت خواهد داشت که در یکی از آن دو، خواهند گفت: او مرده است...
3 - ابو بصیر می گوید: به امام صادق(ع) عرض کردم: امام باقر(ع) می فرمود : قائم آل محمد(ص) دو غیبت خواهد داشت که یکی طولانی تر از دیگری خواهد بود. امام صادق(ع) فرمود: بلی چنین است...
4- حضرت صادق(ع) فرمود: امام قائم(ع) دو غیبت خواهد داشت؛ یکی کوتاه مدت و دیگری دراز مدت...
سیر تاریخ، صحت این پیشگویی ها را تایید کرد و همچنان که پیشوایان قبلی فرموده بودند، غیبت های دو گانه امام عینیت یافت.


پدر حضرت مهدی (عج) کیست؟


در اینجا تذکر این موضوع لازم است که در «بعضی» از منابع اهل سنت، پدر حضرت مهدی «عبدالله» معرفی شده است. در حالی که در منابع شیعه و سنی اخبار «فراوانی» وجود دارد که می رساند «نام پدر آن حضرت حسن»-علیه السلام- است.
سرچشمۀ این اختلاف آن است که در بعضی از روایات اهل سنت پیرامون ویژگی های آن حضرت، این جمله از پیامبر اسلام(ص) نقل شده است:« ...اسم او(مهدی) اسم من، و اسم پدرش، اسم پدر من است. »
قراینی در دست است که نشان می دهد جملۀ اخیر یعنی «اسم پدرش اسم پدر من است» عمداً یا اشتباهاً از طرف راوی به کلام پیامبر افزوده شده است و در گفتار آن حضرت فقط جملۀ اسم او اسم من است وجود داشته است.
حافظ گنجی شافعی در این باره می گوید:
ترمذی این حدیث را نقل کرده ولی جملۀ اخیر در آن نیست. نیز احمد بن حنبل، که دارای قدرت ضبط و دقت بوده این حدیث را در چند جا از «مسند» خود نقل کرده ولی جملۀ اخیر در آنها نیست.
گنجی اضافه می کند:
در اکثر روایاتی که حافظان حدیث و محدثان مورد وثوق اهل سنت در این باره نقل کرده اند، جملۀ اخیر نیست. فقط در حدیثی که شخصی به نام زائده از عاصم نقل کرده، این جمله به چشم می خورد و چون زائده چیزهایی از خود به احادیث اضافه می کرده است، نقل او اعتباری ندارد.
گواه این معنا، این است که راوی این حدیث، شخصی به نام عاصم است و حافظ ابو نعیم در کتان مناقب المهدی، 31 نفر از راویان این حدیث را نام برده که همگی آن را از عاصم شنیده اند، و در هیچ کدام جملۀ اخیر نیست. و فقط در نقل زائده این جمله به چشم می خورد که طبعاً در مقابل آن همه روایات، فاقد اعتبار است و عدم صداقت زائده در نقل حدیث را نشان میدهد.


سیمای حکومت مهدی در آینۀ قرآن


قرآن کریم در زمینۀ ظهور قیام حضرت مهدی(عج)- مانند بسیاری از زمینه های دیگر- بدون اینکه وارد جزییات شود، بصورت کلی و اصولی بحث کرده است؛ یعنی از تشکیل حکومت عدل جهانی و پیروزی کامل و نهایی صالحان در روی زمین سخن گفته است. این گونه آیات را مفسران اسلامی، به استناد مدارک حدیثی و تفسیری، مربوط به حضرت مهدی و ظهور و قیام او دانسته اند. ما از مجموع آیات قرآنی که دانشمندان آنها را ناظر به این موضوع دانسته اند. و صراحت بیشتری دارند، جهت رعایت اختصار، سه آیه را مورد بررسی قرار می دهیم:
1- وَلَقد کَتَبنا فِی الزّبُورِ مِن بَعدِ الذکرِ أنّ الأرضَ یَرِثُها عِبادِیَ الصّالِحُونَ: ما، در زبور پس از تورات نوشته ایم که سر انجام، زمین را بندگان صالح من به ارث خواهند برد.
در توضیح معنای این آیه یادآوری می شودکه ذکر در اصل به معنای هر چیزی است که مایۀ تذکر و یادآوری باشد ولی در آیۀ یاد شده به کتاب آسمانی حضرت موسی(ع) یعنی تورات تفسیر گردیده است به قرینۀ اینکه قبل از زبور معرفی شده است.
طبق تفسیر دیگری، ذکر اشاره به قرآن مجید است زیرا که در خود آیات قرآن این عنوان به قرآن گفته شده است: إن هُوَ إلّا ذِکرٌ لِلعالَمینَ(تکویر27) بنابراین، کلمۀ «من بعد» به معنای «علاوه بر» بوده و معنای آیه چنین خواهد بود: ما، علاوه بر قرآن، در زبور نوشته ایم که سر انجام، زمین را بندگان صالح من به ارث خواهند برد.
مرحوم شیخ مفید در آغاز فصل مربوط به حضرت مهدی(عج)، به این آیه و آیۀ بعدی که نقل می کنیم، استناد کرده است.
در تفسیر این آیه از امام باقر(ع) نقل شده است که فرمود: این بندگان صالح، همان یاران مهدی در آخرالزمان هستند.
مفسر برجسته قرآن، مرحوم طبرسی درتفسیر آیۀ مزبور، پس از نقل حدیث یاد شده می گوید:
حدیثی که شیعه وسنی از پیامبر اسلام(ص) نقل کرده اند، بر این موضوع دلالت دارد:«اگر از عمر دنیا جز یک روز باقی نماند، خداوند آن روز را آنقدر طولانی می گرداند تا مردی صالح از خاندان مرا برانگیزد و او جهان را پر از عدل وداد کند همانگونه که از ظلم و جور پر شده باشد.
اشارۀ قرآن به پیشگویی حکومت بندگان شایستۀ خداوند در روی زمین در کتاب تورات و زبور، نشان می دهد که این موضوع از چنان اهمیتی برخوردار است که در کتب آسمانی پیامبران پیشین یکی پس از دیگری مطرح می شده است.
جالب توجه این است که عین این موضوع در کتاب مزامیر داود که امروز جزء کتب عهد قدیم(تورات) است و مجموعه ای از مناجاتها و نیایش ها و اندرزهای داود پیامبر(ع) است، به تعبیرهای گوناگون به چشم می خورد. از جمله در مزمور 37 می خوانیم:
...شریران منقطع می شوند، اما متوکلانِ به خداوند وارث زمین خواهند شد، و حال اندک است که شریر نیست می شود که هر چند مکانش را استفسار نمایی ناپیدا خواهد بود اما متواضعان وارث زمین شده از کثرت سلامتی مُتلذذ خواهند شد.
همچنین در همان مزمور چنین می خوانیم:
...متبرکان وارث زمین خواهند شد، اما ملعونان وی منقطع خواهند شد.
اراده کرده ایم که بر مستضعفان زمین نعمت بخشیم و آنان را پیشوایان و وارثان قرار دادیم.(قصص6)
چنانکه در «مهدی در منابع شیعه» نقل کردیم، امیر مؤمنان علی(ع) پس از پیشگویی بازگشت و گرایش جهان به سوی خاندان وحی، این آیه را تلاوت فرمود.
محمد بن جعفر، یکی از علویان، در زمان مأمون بر ضد خلافت عباسی قیام کرد. او می گوید: روزی شرح گرفتاری ها و فشار هایی را که با آنها روبرو هستیم، برای مالک بن انس نقل کردم. او گفت: صبر کن تا تأویل آیۀ: وَ نُریدُ أن نُمَنّ عَلَی الذّین...آشکار گردد.
3- خداوند به کسانی از شما که ایمان آورده و اعمال صالح انجام داده اند، وعده داده است که حتماً آنان را خلیفۀ روی زمین خواهد کرد، همانگونه که پیشینیان را خلافت روی زمین بخشید؛ و دین و آیینی را که خود برای آنان پسندیده استقرار خواهد بخشید و بیم و ترس آنان را به ایمنی و آرامش مبدّل خواهد ساخت.


مرا می پرستند و چیزی را برای من شریک قرار نمی دهند...(نور55)
مرحوم طبرسی در تفسیر این آیه می گوید:
از خاندان پیامبر روایت شده است که این آیه دربارۀ مهدی آل محمد(ص) نازل شده است.
عیّاشی از حضرت علی بن الحسین(ع) روایت کرده است که این آیه را خواند و فرمود: به خدا سوگند آنان شیعیان ما خاندان پیامبر هستند. خداوند این کار را در حق آنان به دست مردی از ما به انجام می رساند و او مهدی این امت است. او همان کسی است که پیامبر(ص) دربارۀ او فرمود:
اگر از عمر دنیا جز یک روز باقی نماند، خداوند آن روز را آنقدر طولانی می گرداند تا مردی از خاندان من حاکم جهان گردد. اسم او اسم من(محمد) است، او زمین را از عدل وداد پر می سازد همانگونه که از ظلم جور پر شده باشد.
طبرسی می افزاید: این معنا در تفسیر آیۀ مزبور از امام باقر(ع) و امام صادق(ع) نیز روایت شده است.


فواید وجود امام در دوران غیبت


فایدۀ وجود امام در عصر غیبت چیست؟ به تعبیر دیگر: زندگی امام در دوران غیبت یک زندگی خصوصی است نه یک زندگی اجتماعی در نقش یک پیشوا. بنابراین وجود مقدس او چه اثر عمومی برای مردم می تواند داشته باشد و مردم چه نوع بهره ای می توانند از او ببرند؟
البته باید توجه داشته باشیم که غایب بودن امام هرگز به این معنا نیست که وجود آن حضرت به یک روح نامرئی یا امواج ناپیدا و رؤیایی و امثال اینها تبدیل شده است! بلکه وی یک زندگی طبیعی عینی و خارجی دارد، منتها با عمری طولانی. آن حضرت در میان مردم و در دل جوامع رفت و آمد دارد و در نقاط مختلف زندگی می کند ولی بصورت ناشناس. و فرق بسیار است بین نامرئی و ناشناس.
امام صادق(ع) می فرمود: مردم امام خود را گم می کنند. او در موسم حج حاضر می شود و مردم را می بیند ولی آنان او را نمی بینند.


منبع: کتاب سیرۀ پیشوایان نوشته مهدی پیشوایی با مقدمۀ آیت الله جعفر سبحانی


انتهای پیام/

ارسال نظر
قالیشویی ادیب