چالش ذهنی یا چالش عینی؟
به گزارش گروه رسانه های دیگر آنا، «عبدالله گنجی» در یادداشتی نوشت: در سال 2000 میلادی برای حذف اسلوبودان میلوشویچ، رئیسجمهور شرقگرای صربستان – که البته قابل دفاع نیست- هر قدر تلاش کردند نتوانستند از طریق انتخابات مردمی اقدام کنند. یک کامیون برگه A4 از اروپای غربی وارد صربستان کردند که روی آن نوشته شده بود: «او میرود». برگههای انبوه آن کامیون را شبکهای از دانشجویان در تمام اماکن عمومی بلگراد و شهرهای دیگر نصب کردند. در سلفسرویس، آسانسور، ترمینال، پارک و هر کجا که میرفتید این برگه مقابل چشم بود و بالاخره « او رفت». آیا ما را در این پروسه و ریل قرار دادهاند؟
چندی است رسانههای غرب، احمدینژاد و همراهان، بخشی از اصلاحطلبان و روشنفکران و اپوزیسیون داخل و خارج از کلیدواژه «فروپاشی» استفاده میکنند و آنقدر در آن میدمند که خودشان نیز باورمند شدهاند. به صورتی که وقتی رهبری در اول فروردین از «امید به آینده» و دلایل آن سخن گفتند، رسانههای فارسی زبان غرب برآشفتند که ایشان را ایزوله کردهاند و از کشور بیخبر و بدون دلیل خوشبین است و اخیراً کنفرانسی با عنوان «مدیریت گذار از جمهوری اسلامی» با محوریت اپوزیسیون و اصلاحطلبان خارج از کشور در لندن تشکیل شد که بعد از فروپاشی چه کنند؟ سؤال این است که در میدان عمل اتفاق جدیدی افتاده است؟ یا رسانههای غرب و دورشدگان از قدرت از طریق تولید «ادراکات ذهنی» این فضا را ساختهاند؟
برای فهم این مسئله یا رد آن نباید چشم بر مشکلات بست و چالشها را ندید. رهبری نیز بارها اعلام کردهاند هیچکس به اندازه بنده از مشکلات کشور خبر ندارد، اما کدام مسئله باعث شده است عدهای به بیان چنین جسارتی برسند؟
مشکل بیکاری با حدود 11درصد وجود دارد، اما این آمار جدید است؟ یا 5، 10 و 15 سال پیش نیز کم و بیش درگیر آن بودهایم؟ مردم مشکل معیشتی دارند – که حتماً حدود 20 میلیون دارند- اما مسئله جدیدی رخ داده است؟ مسافرتهای نوروزی داخل و خارج کشور و سرازیر شدن دهها هزار نفر به ترکیه و شرق آسیا و میلیونها نفر به کیش، قشم و شمال و دیگر شهرهای کشور و رشد 30درصدی آن نشان میدهد که اگر بهبودی نبود، پدیده منفی جدیدی هم رخ نداده است.
500 هزار نفر به خودروسواران کشور در سال گذشته اضافه شده است. در اکثر شهرهای کشور شبها نیز کوچهها پر از خودرو است و علت آن این است که بسیاری از خانوادهها چند خودرویی شدهاند و یک خودرو در پارکینگ قرار میگیرد و بقیه کوچه را اشغال کردهاند. در سرانه خودرو و مصرف سوخت و انرژی و آب و برق در جهان اول هستیم. در تفریح جزو ملتهای برتر جهان هستیم، بین میلیونها نفر در دهه محرم و ماه رمضان نذری توزیع میشود که شاخص از تراز توانمندی معیشتی توزیعکنندگان است. بر اساس آمارهای جهانی فقر مطلق توزیعکنندگان پیش از انقلاب 46درصد و اکنون کمتر از 9درصد است. 30درصد جمعیت روستایی اول انقلاب به 72درصد جمعیت شهری تبدیل شدهاند که با امکانات مدرن شهری زندگی میکنند. میلیونها نفر مشغول تحصیلند و...
مشکل ارزی کشور پدیدهای جدید نیست و بحرانهای آن را چندینبار دیدهایم. تحریم پدیدهای 37ساله و سال 1391 بدتر از امروز بود. فروش نفت شش سال پیش کمتر از امروز بود. قیمت نفت در زمان خاتمی به 6 دلار رسید، پس پدیده جدید کدام است؟ و بالعکس. غرور ملی در مبارزه منطقهای ارتقا یافت. سختترین مذاکرات را با دشمنان انجام دادیم و بر تعهدات خود پایبند هستیم، مدرسه و دانشگاه مشغول کار خودشان هستند. پس کدام پدیده جدید عامل درک جدید از وضعیت کشور است؟ البته حوادث طبیعی نیز وجود دارد که مولد آن نه حاکمیت است و نه ملت. همانگونه که در صدر این نوشته آمد، مشکلات و چالشها وجود دارد، ولی نمیتوان امروز را بدتر از دیروز دانست و لیوان را یکباره خالی دید.
اما دلایل ادراکسازی جدید را میتوان به عوامل زیر مرتبط دانست.
1- امریکاییها فروپاشی از درون را راهبرد اولویتدار خود برای ایران انتخاب کردهاند و از بازگویی علنی آن ابایی ندارند. بخشی از این راهبرد یا ادراکسازی با هدف «نفوذ در ارادهها» صورت میگیرد.
2- بخشی از شبکههای اجتماعی که دست دشمن هستند یا فاقد مسئولیتپذیریاند، کشور را به «تصرف مجازی» درآوردهاند و بخشی از این ادراکسازی را به عهده دارند و هر روز با کلیدواژه «قیام سراسری» بر بیاعتباری خود میافزایند.
3- به نظر میرسد کسانی که در داخل مسیر خود به سوی قدرت را مسدود میبینند، بخشی از این ادراکسازی را به عهده دارند. بخشی از انقلابیون دیروز و نهضت آزادی دو بال این موضوع هستند که وجه مشترکشان فاصله با قدرت است و بیانیههای آن از روح واحد سرچشمه میگیرد و مسئله خود را به عنوان مسئله ملی و ملت میفروشند.
4- قوه قضائیه بهرغم همه مشکلات و فسادی که نمیتوان منکر آن شد، در سه سال اخیر به خیمه دانهدرشتها رسیدهاست. آنان که آرزویشان برخورد قوه قضائیه با دانهدرشتها بود و آن را متهم به بیعرضگی یا رابطهگرایی میکردند، امروز از این برخوردها ناراحتند. برخورد با فرزندان مرحوم هاشمی، برادر روحانی و جهانگیری، معاونین احمدینژاد و... پدیدهای مهم است اما به جای اینکه حسن نظام دانسته شود آن را وارونه و به عنوان قبح نظام به خورد ملت میدهند تا فضا را تاریک و یأسآلود نمایند.
برخی از «فروپاشی اجتماعی» استفاده میکنند که مفهومسازی گنگ و انتزاعی است. ایران امروز از یکپارچگی 500 ساله برخوردار است و چیزی بدان اضافه نشده است. هیچ ملتی در جهان مانند ملت ایران وحدتگرا نیست، این ملت در محرم به یک حزب سراسری تبدیل نمیشود؟ حسین (ع) پیونددهنده دلهای ملت ماست و بدا به حال آنان که ملت عاشورایی ما را به بهانه نان نازکتر وارونهنمایی میکنند. امام راحل که مظهر اسما و صفات الهی بود، ملت ایران را بهتر از ملت رسولالله و امیرالمؤمنین دانستند و آنان را فرزندان «عاشورا» و «رمضان» نامیدند. این مدال افتخار را که برق آن چشم فاسدان و قدارهبندان جهان را کور کردهاست، به بهانه قیمت تخممرغ نازل نکنیم. وحدت نخبگان کشور حول اصول انقلاب اسلامی و اندیشه امام گرهگشای همه چیز است که البته «تعمیر قلوب» نیز شرط و پیشتاز دوباره دیدن صحنه است.
منبع: روزنامه جوان
انتهای پیام/