دیده بان پیشرفت علم، فناوری و نوآوری
فتاح:

خوش‌حساب‌ترین مشتری بانک‌ها مددجویان کمیته امداد هستند

رئیس کمیته امداد امام خمینی(ره) گفت: دولت به وظایفش عمل کند ورودی‌ها به امداد کم می‌شود می‌توانیم به ۱۴۰هزار نفر وام خوداشتغالی بدهیم.
کد خبر : 265641

به گزارش گروه رسانه‌های دیگر آنا، 14 اسفند سالروز تشکیل کمیته امداد به فرمان امام خمینی(ره) است؛ تشکلی که به ادعای همگان، اولین نهاد نظام به شمار می‌آید. وقتی در 22 بهمن 1357 انقلاب مردم ایران به پیروزی رسید، امام خمینی(ره) آن را انقلاب مستضعفان نامید و 22 روز بعد از آن یعنی در 14 اسفند و با دستور مستقیم رهبر انقلاب کمیته امداد با هدف کمک‌رسانی و تحت پوشش قراردادن نیازمندان تشکیل شد. حالا رئیس این کمیته معتقد است رازی در این دستور وجود دارد. مهندس پرویز فتاح بحث‌های مطروحه در مورد فقرا و مستمندان و نیازمندان و مستضعفین را جزو مباحث حاشیه‌ای نمی‌داند و با تأکید می‌گوید: «اینها متن انقلاب امام(ره) و متن دین ما هستند.» به بهانه سی و نهمین سالگرد تأسیس کمیته امداد امام خمینی‌(ره) به سراغ مهندس پرویز فتاح رئیس این کمیته رفتیم. ایشان در این گفت‌وگو به تشریح برنامه‌ها و دیدگاه‌های خود و سازمان تحت امرش در رابطه با نیازمندان جامعه و نحوه توانمند کردن آنها پرداخت که در پی می‌آید:


در حال حاضر چند نفر تحت پوشش امداد هستند؟


یک و نیم میلیون خانواده معیشت‌بگیر که مجموعاً حدود 3 میلیون نفر می‌شوند.


اما مسئولان در رده‌ها و جایگاه‌های مختلف آمارهای دیگری ارائه می‌کنند. حتی این آمارها تا 5 میلیون نفر زیر خط فقر هم عنوان شده است…


وقتی می‌گوییم دولت به همه افراد در تمام کشور یارانه می‌دهد به این معناست که کسی بدون نان شب نیست. اینکه برخی افراد پولشان را صرف مباحث و نیازهای دیگر می‌کنند بحث دیگری است. اما ما معتقدیم وقتی نان شب نداری، خرج کردن پول برای کارهای دیگر اشتباه است. البته برای افراد و خانواده‌هایی که تحت پوشش امداد هستند به غیر از یارانه مبالغ دیگری هم در نظر گرفته شده است که به آنها پرداخت می‌شود.


پس با این هدفمندی چنین استنباط می‌شود که همه به اندازه نان شب دارند که آنها را فقیر مطلق عنوان نکنیم.


متأسفانه در کشور و در بحث آمارها مشکل داریم به همین خاطر صداهای مختلفی شنیده می‌شود.


در دولت‌ها هم هرگز به یک اتفاق نظر نمی‌رسند و این مسئله حل نمی‌شود. به همین خاطر معتقدم روی همه این آمارها نمی‌توان حساب منطقی باز کرد.


البته رد نمی‌کنم فقر مطلق وجود ندارد اما اینکه حجمش چقدر است باید بر اساس تحقیق و آمار دقیق باشد.


از نظر شما فقر باید بر چه اساس و معیارهایی تعریف شود؟


باید ببینیم چه سطحی از رفاه را در جامعه تعریف می‌کنیم که بر اساس آن بگوییم پایین‌تر از آن فقر است. این بستگی به نظام و مملکت و دولت دارد و مهم‌تر اینکه نباید بنیان کارهایمان را روی آمارهای اشتباه بنا کنیم.


امروز نیازهای خانواده‌ها تغییر کرده و بر همین اساس فقر هم با تعاریف جدید خود را نمایان می‌کند. آیا وقتی خانواده‌ای نمی‌تواند نیازهای تحصیلی کودک یا نوجوانش را تأمین کند، فقیر نیست؟


بله. ما تعاریف جدید را هم شنیده‌ایم و هم لمس کرده‌ایم. مثلاً وقتی به خانواده مددجوها می‌رویم، بچه‌ها می‌گویند تبلت و رایانه می‌خواهیم. سؤال ما هم این است که آیا نداشتن تبلت و رایانه جزو فقر و داشتنش توانمندی به شمار می‌آید؟


هرچند ممکن است در آن خانه از نظر نیاز به کفش و لباس هم مشکل داشته باشند اما بچه‌ها می‌گویند معلم گفته باید کارها و برنامه‌ها در گروه و از طریق اینها پیگیری شود.


یا در روستاها اکثر افراد گوشی موبایل دارند. آیا نداشتن یک گوشی نشانه فقر و داشتنش توانمندی است؟


ما چیزهایی را برای زندگی‌ها تراشیده‌ایم که همگی هزینه‌زا هستند. یعنی گوشی تلفن، خریدنش یک هزینه است و ماهانه هم هزینه‌ای برای استفاده از آن لازم است. یا آموزش و پرورش کاری کرده که دانش‌آموزان اگر تبلت یا رایانه نداشته باشند در پیشرفتشان خلل ایجاد می‌شود. اینها مسائلی هستند که ما را درگیر کرده و نمی‌توانیم فقط به معیشت خانواده‌ها فکر کنیم.


آقای فتاح! شما به دولتی بودن خدمات عمومی اعتقاد دارید؟ یا فکر می‌کنید باید هزینه‌ها آزاد باشد و هر کس به اندازه مصرفش در هر زمینه پرداخت کند؟


در تمام دنیا حکومت‌ها مسئولیتی در قبال ملت‌ها دارند که باید به قدر توان و وسعشان نیازهای آنان را مرتفع کنند. بر همین اساس رتبه‌بندی‌هایی به وجود می‌آید و این رتبه‌بندی بر اساس توانمندی اقتصادی و درآمدی آن کشور‌ها معنا پیدا می‌کند. در این رده‌بندی کشورهایی در ترازهای بالاتر قرار دارند که چند قلم از خدمات را به صورت کامل و صددرصدی به ملت ارائه می‌کنند. مثل بهداشت و درمان، آموزش و پرورش و بیمه که به تک تک شهروندان با عدالت و به صورت مساوی سرویس داده می‌شود.


انجام و خدمات‌رسانی در این زمینه‌ها را دولت به سازمان یا نهادی واگذار نمی‌کند و بسیار مهم است که این کارها به نحو احسن و در بالاترین سطح ارائه شود.


همه افراد از بدو تولد بیمه می‌شوند و همین پشتوانه بزرگی است که تا آخر عمر همراه آنهاست.


وقتی این خدمات را کنار بگذاریم، در باقی موارد حرفه‌ای عمل می‌شود و هزینه تمام خدمات به نسبت استفاده و بهره‌مندی، از مردم گرفته می‌شود. آنها هیچ توصیه‌ای برای کم مصرف کردن ندارند. زیرا هزینه‌ها آنقدر بالاست که مردم خودشان نمی‌توانند اسراف کنند و هر کس هم که بخواهد بیشتر مصرف کند باید هزینه‌های بسیار بالایی بپردازد. اما در کشور ما خدمات درست تعریف نشده است. مثلاً در حوزه بهداشت و درمان ناقص عمل می‌کنیم، یا در بحث آموزش و پرورش خدمات و سرویس‌ها مساوی و درست نیست.


به همین دلیل می‌بینیم در هر شهر، یک سطح برای آموزش تعریف شده است. ببینید در تهران و کاشان و شهرستان‌ها نحوه خدمات‌رسانی آموزشی خیلی با هم فرق دارد. حالا اگر به یک روستای دورافتاده برویم می‌بینیم کاملاً شرایط فرق می‌کند و آنقدر با افت آموزشی مواجه می‌شویم که قابل مقایسه با شهرها نیست. این شیوه اصلاً درست نیست و خلاف عدالت است. ما می‌گوییم همه هموطن هستند اما چرا باید این همه فرق باشد؟ آیا شرایطی را آماده کرده‌ایم که تمام ایرانی‌ها در بهره‌مندی از برخی خدمات به صورت کامل و برابر پیش بروند؟


مثلاً در قانون اساسی قید شده همه ایرانی‌ها باید از مسکن برخوردار شوند، آیا این اتفاق رخ داده است؟ چرا یکی خانه بزرگ و یکی کوچک دارد و افراد زیادی هم اصلاً از خودشان خانه‌ای ندارند.


فکر نمی‌کنید ضعف بسیاری از نهادهای خدماتی نیز خود دلیلی برای دامن زدن به فقر در جامعه شده است؟ سازمان‌هایی مثل بیمه‌ها که به خاطر پوشش ندادن مردم، باعث می‌شوند وقتی در اثر حادثه‌ای، یک خانواده معمولی نان‌آورش را از دست می‌دهد یا ازکارافتاده می‌شود، اجباراً به سراغ امداد بیاید، چون درآمدی ندارند و هیچ کس هم از آنها حمایت نمی‌کند؟


کاملاً درست است. ما هم معتقدیم اگر نظام درست کار کند به شدت از ورودی‌های امداد کاسته می‌شود.


در حال حاضر 6 میلیون شاغل داریم که بیمه ندارند. چرا بیمه اجتماعی را اجباری نمی‌کنند؟ چرا ماشین‌ها باید اجباراً بیمه شوند اما انسان‌ها نه؟ کدام مهم‌تر است؟


اگر تمام افراد جامعه بیمه شوند بعد از هر اتفاق و حادثه‌ای می‌توانند از بیمه‌ها استفاده کنند. بنابراین به سراغ امداد نمی‌آیند.


چرا یک کارمند دولت بعد از یک حادثه وخیم به سراغ ما نمی‌آید؟ چون حقوق ازکارافتادگی می‌گیرد. حالا چرا برای کارگران این امتیاز وجود ندارد؟


از دیگر دلایلی که موجب افزایش ورودی‌های ما شده بحث درمان است. داروها آنقدر گران هستند که وقتی خانواده‌ای به سراغ امداد می‌آید، حتماً از نفس افتاده است. همه زندگی‌اش را فروخته، چون بیمه‌ها، تجهیزات را تحت پوشش قرار نمی‌دهند. در یک کلام می‌توان گفت ضعف بیمه‌ها باعث شده جامعه هر روز ضعیف و ضعیف‌تر شود.


اگر منافذ ورودی به کمیته امداد با تدبیر نظام و با سیاست‌های کلی که مصوب شده است گرفته شود، شرایط خیلی بهتر می‌شود.


شما چندین بار در مورد بیمه سلامت و اینکه باید گسترده شود اظهار نظر کرده‌اید. آیا نظرتان این است که مدیریت این کار به امداد انتقال یابد؟ یا می‌خواهید دولت چترش را گسترده‌تر کند؟


نظرمان این است دولت به وظایفش درست عمل کند. آموزش و پرورش وظیفه دولت است و ما نباید برای فقرا مدرسه درست کنیم. مسکن وظیفه دولت است و ما نباید محله فقرا درست کنیم، بیمه فقرا هم همینطور. ما مایلیم دولت چترش را باز کند تا ورودی‌ها به امداد کم شود.


امداد برای کاهش جمعیت تحت پوشش خود نیازمند ایجاد شغل است و شما بارها در مورد درآمدهای پایدار صحبت کرده‌اید، در همین راستا برای ایجاد اقتصاد درونزا چه کارهایی می‌کنید؟


کارهای ما دو بخش است؛ یک بخش حمایتی که باید حتماً و به‌سرعت انجام شود. یعنی خانواده یا شخص تحت حمایت از گرسنگی و زندگی ساقط نشود. حمایت‌هایی که باید حتماً امروز انجام شود. مثلاً اگر به دانش‌آموز نیازمند رسیدگی نشود از تحصیل بازمی‌ماند. در این شرایط نمی‌توانیم به اشتغال فکر کنیم. یا برای سالمندانی که سن بالایی دارند و زمینگیرند، یا معلولان و مصدومان و خانمی که سه بچه یتیم دارد، باید به سرعت خدمات‌رسانی شود.


اما بخش دیگر کارها در جامعه‌ای است که استعداد دارند و وظیفه داریم از آنها دستگیری کنیم و کمک کنیم تا درآمدی داشته باشند تا از زیر پوشش خارج شوند.


ما نباید معیشت و نیازهای اولیه را از یاد ببریم و معتقدیم در کنار کارهای حمایتی است که کارهای اصلی تداوم پیدا می‌کند. با این حال هم‌اکنون بیشترین حجم مشغله را مصروف اشتغال کرده‌ایم. ما 2100 میلیارد تومان وام اشتغال داریم و برای اولین بار است که دولت و مجلس با هماهنگی هم این کار را می‌کنند.


نکته حائز اهمیت اینکه وام‌ها خرد هستند. حداکثر وام 20 میلیون تومان است. پیش‌بینی کرده‌ایم امسال به 140هزار نفر وام بدهیم. این باعث می‌شود بعد از مدت حدود یک سال، نمی‌گوییم همه وام‌گیرندگان، اما حدود 70 درصد آنها یک درآمد حداقلی برای خودشان دست و پا کنند.


آیا با این روش می‌توانید جامعه تحت پوشش خود را کاهش دهید؟


طی یک سال و نیم ما 15 درصد جامعه هدف را کم کرده‌ایم. هیچ علاقه‌ای به بزرگ‌تر کردن این جامعه نداریم. اگر بحت اشتغال رونق بگیرد خود به خود ورودی هم کم می‌شود. در گام اول باید کسانی که حضور دارند را کاهش دهیم.


از حدود دو ماه پیش یارانه مددجویان را نیز به صورت متمرکز وارد صندوق ولایت کرده‌اید. این چه تأثیر یا کمکی به خدمات‌رسانی شما می‌کند؟


جامعه تحت پوشش امداد تا قبل از این اقدام از سه حساب پول می‌گرفتند؛ یکی مستمری که ما می‌دادیم. یکی دولت تصویب کرده و خودش پرداخت می‌کرد و سومی هم دریافت یارانه‌ها بود. این سه مبلغ هیچ ارتباطی به هم نداشتند که ما آنها را تجمیع کردیم. با این تمرکز حالا می‌دانیم هر خانواده چقدر دریافتی دارد.


مزیت بعدی این است که مثلاً خانواده‌ای هر ماه حدود 600 هزار تومان دریافتی دارد. حالا اگر آنها بخواهند وامی بگیرند دیگر ضامن نمی‌خواهند چون ضمانتش همین کارت ولایت است. کسانی که تا قبل از این نمی‌توانستند یک وام 10 میلیونی بگیرند (چون اقساط آن بالا بود) حالا خیلی راحت وام‌های بالاتر را هم دریافت می‌کنند. به همین دلیل ما نیز قابلیت وام‌ها را از 5 میلیون به 20 میلیون ارتقا دادیم.


کارت و صندوق ولایت ضامن مددجویان است.


شاید قبلاً بعضاً بدحساب می‌شدند اما حالا می‌دانیم درآمدهایی دارند که در یکجا متمرکز است. ضمناً از رسوب و مانده‌حساب‌ها هم توانسته‌ایم تا دو برابر سال قبل وام بدهیم که در سال آینده خیلی بیشتر می‌شود.


در جایی گفته بودید که تا 100 میلیون تومان هم برای اشتغالزایی پرداخت می‌کنید...


بله. برای ایجاد هر شغل 20 میلیون وام می‌دهیم و اگر کسی بتواند برای پنج نفر اشتغالزایی کند تا 100 میلیون هم می‌دهیم.


صندوق ولایت برای پرداخت وام‌هایش از چه ضوابطی پیروی می‌کند؟


صندوق ولایت تابع ضوابط بانک‌های دیگر نیست. یعنی ما اصلاً ضامن نمی‌خواهیم. تحت پوشش به سراغ خودمان می‌آید و در سهل‌ترین حالت وامش را دریافت می‌کند. البته این کار با کمک دولت و مجلس و صرف انرژی زیاد انجام شده است.


چه تضمین و نظارتی روی وام‌ها هست که به نتیجه برسد. یعنی برای نسوختن پول و درست سرمایه گذاری شدن چه برنامه‌هایی دارید؟


تذکر بسیار درستی است و تجربه نشان می‌دهد حتی قبلاً دولت‌ها هم در این امر موفق نبوده‌اند. در وام‌های دولتی وام را به کارآفرین داده‌اند تا ایجاد اشتغال کند اما او می‌خواسته نیرو را کم کند؛ دو هدفی که متناقض هستند.


ما الان وام را به خود افراد می‌دهیم. مگر اینکه واقعاً یک کارآفرین باشد که مطمئن باشیم این 5 تا 20 میلیون (به ازای هر نفر شغل) را به او بدهیم می‌تواند پنج نفر را مشغول به کار کند.


خیلی مواقع سختگیری می‌کنیم. چون اگر این اتفاق نیفتد هم پول ما از دست رفته است و هم کسی مشغول به کار نشده است.


این به هنر ما و تدبیر و حساسیت و التزامی که می‌گیریم بستگی دارد.


چند درصد وام‌های شما در مسیر اشتغال هزینه می‌شود و اگر پولی به مددجویی دادید و به هر دلیلی سوخت و به نتیجه نرسید چه می‌شود؟


بیش از 70 درصد وام‌های امداد به علت سبک بودن به‌راحتی می‌تواند موجب ایجاد یک شغل خانگی شود.


بخشی از وام‌ها برای کارهای ضروری است. الان طوری شده که بانک‌ها دیگر حوصله پرداخت وام‌های خرد را ندارند. البته این در شرایطی است که مردم نیازمند همین وام‌های خرد هستند. وام 2 میلیونی و 5 میلیونی و 10 میلیونی می‌دهیم؛ کاری که در جامعه متولی نداشت.


اما نکته قابل توجه این است که صندوق ولایت واقعاً قرض‌الحسنه پرداخت می‌کند و یک ریال هم سود نمی‌گیریم.


حتی کارمندی که آنجا مشغول فعالیت است حقوقش را از امداد می‌گیرد و از حق مددجو برداشت نمی‌کند.


معتقدیم می‌توانیم به لطف خدا وام‌های خرد را از جامعه جمع کنیم. یعنی کسانی که محتاج مبالغی زیر 10 میلیون هستند را پوشش می‌دهیم.


اما در مورد از بین رفتن وام‌ها باید بگویم اولاً همه وام‌ها بیمه هستند. هم‌اکنون هستند برخی مددجوها که به خاطر وام درگیرند. زیرا بیمه نبودند. بنابراین وام مددجوهای ما کلاً بیمه شد و اگر خدای ناکرده مشکلی پیش آمد، یا وام‌گیرنده از دنیا رفت، کسی درگیر این موضوع نمی‌شود. از طرف دیگر همه مددجوها را بدون استثنا بیمه حوادث کرده‌ایم. شاید خیلی از کارمندان چنین امتیازی نداشته باشند اما مددجوهای ما بیمه حوادث هستند.


دوراندیشی که مد نظر داریم این است. اگر زلزله‌ای آمد یا سیل و حادثه دیگری رخ دهد، همه بیمه هستند. با این کار، اتفاقات ثبت می‌شود و خسارات را بیمه می‌دهد. کارهایی که جامعه هدف را پوشش می‌دهد.


البته ما هم یک ضریب خطایی را برای خودمان و مددجویانی که وام می‌گیرند در نظر گرفته‌ایم. هم‌اکنون 62 درصد خانواده‌های تحت پوشش، دارای سرپرست خانواده زن هستند. یعنی همسرشان فوت کرده است. حال ما چه انتظاری باید داشته باشیم از یک خانم که هم خانواده را اداره کند، هم بچه‌ها را بزرگ کند و هم کارآفرین باشد؟ واقعاً چه کاری باید بکند؟ خیلی سخت است. ما کمک می‌کنیم تا فرشبافی یا خیاطی یا گلدوزی و آشپزی کند. کاری که اجازه بدهد مادر در کنار خانواده باشد. اگر بخواهیم کاری ایجاد کنیم که دور از خانواده باشد به او ظلم کرده و یک آسیب دیگر برای او و بچه‌ها و تحصیلشان به وجود آورده‌ایم.


با تمام این مشکلات و تفاسیر باید بگویم جامعه هدف ما خوش‌حساب‌ترین‌ها در بانک‌ها هستند.


آنها که وام‌های 2 هزار میلیاردی گرفته‌اند و نمی‌دهند مطلع باشند بر اساس اعلام بانک‌ها کمتر از یک درصد وام‌های امداد لاوصولی است.


شما معتقدید هر تعداد خیریه بنا بشود به نفع شماست. اما در زلزله اخیر کرمانشاه حدود 2000 شماره حساب در شبکه‌های اجتماعی دست به دست شد، آیا این نشان از اعتماد نداشتن مردم به خیریه‌ها نیست؟


نه. ما فکر می‌کنیم خیریه‌ها مزاحم نیستند. رقیب نیستند. منتها در مجوز دادن و نظارت‌ها باید دقت زیادی شود. خیریه‌ها از قدیم در جامعه ریشه دارند و حضرت آقا هم در این باره به بنده تذکر داده‌اند که به جایگاه این خیریه‌ها و مردم دیندار و متدین احترام بگذاریم. البته یک تذکر هم دادند و فرمودند انقلاب‌های مخملی را در قالب خیریه‌ها انجام می‌دهند.


در مجموع اصل کار خیریه‌ها درست است. چه کسی گفته حتماً باید زیر نظر کمیته امداد باشند. فقط باید دقت کرد خیریه‌ها همسو باشند و نیت خیر داشته و متدین و مؤمن باشند.


من فکر نمی‌کنم اگر کسی به خیریه‌ای اعتماد کرد به من بی‌اعتماد است.


اما در حال حاضر خیریه‌هایی هستند که درآمدزا بوده و به صورت وراثتی و نسل به نسل آمده‌اند و حالا به فساد کشیده شده‌اند.


من رد نمی‌کنم. یک اشکالی در قانون ماست و در مجلس هم گفته‌ام و آن هم اینکه در حال حاضر سه مرکز مجوز خیریه می‌دهد؛ وزارت کشور، بهزیستی و نیروی انتظامی.


دوم اینکه خیریه‌ها بعد از ایجاد رها هستند. این در حالی است که کمیته امداد بیشتر وقتش را صرف پاسخگویی به نظارت‌ها می‌کند.


سازمان بازرسی کل کشور، دیوان محاسبات کل کشور، حراست کشور و شرکت مفیدراهبر و دفتر رهبری و... همه ما را کنترل می‌کنند که انحرافی نداشته باشیم.


اما خیریه‌ها را چه کسی کنترل می‌کند؟ چرا مجوز می‌دهید و کنترل نمی‌کنید؟


اگر خیریه‌ای تخلف کرد باید یک کارت زرد به آن نهادی که مجوز را صادر کرده بدهند.


مردم به اینها اعتماد کرده‌اند.


مردم اهل خیر هستند و فکر کرده‌اند این خیریه کمک‌هایشان را می‌برد و به نیازمندان می‌رساند. این یک شکاف قانونی است.


قانون این مجوز را به کمیته امداد نداده که در مورد عملکرد خیریه‌ها سؤال کنیم و آنها هم پاسخگوی ما نیستند. دولت مسئول است وقتی مجوزی می‌دهد به تبعش برود و نظارت و کنترل کند. با این حال بارها گفته‌ایم اگر این مجوز را به ما بدهند حاضریم مسئولیت بپذیریم و کنترل کنیم و پاسخگو هم باشیم.


در مورد سهام عدالت جامعه تحت پوششتان برنامه‌ای ندارید؟ آیا فکر نمی‌کنید اگر این سهم‌ها هم زیر نظر شما باشد در خدمات‌رسانی مطلوب‌ترتان تأثیرگذار باشد؟


همینطور است. مثل یارانه‌ها معتقدیم سهام عدالت مربوط به جامعه هدفمان هم باید زیر نظر ما باشد. می‌گوییم این افراد سهام عدالت دارند اما اصلاً نمی‌دانند چه سهمی و از کجا مال آنهاست؟ دولت اعلام کرده قرار است 150 هزار تومان در سه مرحله به سهامداران بپردازد. حتماً مددجویان ما هم این پول را خرج می‌کنند و تمام می‌شود. فردا هم بعد از آزاد کردن سهم‌ها، آن را می‌فروشند و 2میلیون تومان از دستشان می‌رود. چرا باید این کار انجام شود؟ دولت می‌تواند تولیت سهام‌ها را به ما بسپارد. ما ممکن است ارزش افزوده چند برابری برای آنها ایجاد بکنیم. در حال حاضر متولی اینها دولت است. دولت وقتی واگذار کرده است نباید برود و در صنایع مختلف سهامداری بکند. چون قانوناً حق ندارد. این سهام‌ها واگذار شده است.


وقتی به ما واگذار شد می‌توانیم به نیابت از مددجویان برویم و پیگیر کارها باشیم که چرا سود اینها به این صورت تقسیم شده؟ اگر این اتفاق بیفتد هم سهام از دست جامعه تحت پوشش خارج نمی‌شود و هم پشتوانه‌ای مالی تا مرز خودکفایی برایشان ایجاد می‌شود.


منبع: جوان


انتهای پیام/

ارسال نظر
قالیشویی ادیب