دیده بان پیشرفت علم، فناوری و نوآوری
مهدی محمدی*

تجربه مذاکرات برجام را تکرار نکنید

در آستانه سفر وزیر خارجه فرانسه به تهران، نشانه‌‌های متعدد می‌گوید یک روند پیچیده و چندجانبه دیپلماتیک پس پرده، درباره برجام شکل گرفته که می‌تواند در ماه‌‌های آینده منجر به تحولات مهمی در محیط امنیت ملی ایران شود.
کد خبر : 265165

به گزارش گروه رسانه‌های دیگر آنا، در آستانه سفر وزیر خارجه فرانسه به تهران، نشانه‌‌های متعدد می‌گوید یک روند پیچیده و چندجانبه دیپلماتیک پس پرده، درباره برجام شکل گرفته که می‌تواند در ماه‌‌های آینده منجر به تحولات مهمی در محیط امنیت ملی ایران شود اما درست مثل بار قبل، خطوط اصلی این روند، چندان پخته نیست و همچنان از افکار عمومی نیز پنهان نگه داشته می‌شود.


دونالد ترامپ این موضوع را روشن کرده که روز 13 مه آینده (اواسط اردیبهشت 97) از تعلیق مجدد تحریم‌‌های برجامی که آمریکا مکلف به آن است خودداری خواهد کرد، مگر اینکه یک سلسله‌شروط اضافی در قالب یک توافق مکمل یا توافق پیرو به برجام اضافه شود. آنچه آمریکا رسما گفته این است که 3 شرط دسترسی به تاسیسات نظامی ایران، حذف سقف‌‌های زمانی تعهدات ایران در برجام و مذاکره برای محدود شدن برنامه موشکی باید در قالب یک توافق جدید تامین شود. گوشه و کنار، رسانه‌‌های آمریکایی گفته‌‌اند این همه ماجرا نیست و پای شروط دیگری مانند مذاکره درباره برنامه منطقه‌ای ایران هم در میان است.


ظاهرا اروپا و آمریکا سخت در این‌باره مشغول مذاکره هستند. در سطح رسمی مقام‌‌های ایرانی هم با اروپایی‌ها مذاکره کرده‌‌‌اند. در سطح غیر رسمی (مسیر 2) دیالوگ‌‌‌هایی میان برخی افراد که نمی‌دانیم چه کسی به آنها ماموریت داده با آمریکا برقرار است. روسیه بیشترـ و چینی‌ها کمتر ـ هم با آمریکا و اروپا در حال رایزنی هستند.


مواضع رسمی مقام‌‌های ایرانی درباره این روند تاکنون بر 2 اصل مبتنی بوده است:
1- هیچ اصلاحی در متن برجام یا هیچ ضمیمه‌ای برای آن وجود نخواهد داشت.
2- ایران تا زمانی که منافعش تامین شود به برجام پایبند می‌ماند.


سوال این است: آیا این دو اصل آن مقدار قوی و دقیق هست که بتواند در این صحنه پیچیده از منافع ایران پاسداری کند؟
وقتی گفته می‌شود اصلاحی در متن برجام صورت نخواهد گرفت یا برجام ضمیمه‌ای نخواهد داشت، در واقع مسأله اصلی دور زده شده است. تا جایی که می‌دانیم نه اروپا و نه حتی آمریکا، هیچ یک خواهان تغییر برجام چه به شکل اصلاح متن و چه به صورت ایجاد یک توافق جدید نیستند. هدف اروپا و آمریکا این است که برجام را حفظ کنند و در «موضوعات غیربرجامی» یک «توافق جدید» با ایران منعقد کنند که البته به مثابه یک شرط برای تعلیق تحریم‌‌های برجامی در نظرگرفته خواهد شد. این موضوع، درباره همه ادعاهای آمریکا جز مسأله دسترسی به تاسیسات نظامی و حذف سقف‌‌های زمانی صادق است و برخی ارزیابی‌ها نشان می‌دهد اتفاقا آنچه در مقطع فعلی برای آمریکا اهمیت دارد نه این موضوعات، بلکه مشخصا برنامه منطقه‌ای و موشکی است. در واقع آنچه آمریکا اکنون بر آن متمرکز شده استفاده از نیاز اعلام‌شده دولت آقای روحانی به حفظ برجام به عنوان اهرم فشاری برای گرفتن امتیازهای موشکی و منطقه‌ای از ایران است. اگر مقام‌‌های دولت آقای روحانی حقیقتا خواهان اثرگذاری بر محاسبات آمریکا هستند به جای نفی پی در پی مذاکرات مجدد یا تلاش برای اصلاح برجام، باید هرگونه مذاکره و توافق غیربرجامی را هم به صراحت رد کنند. سخنان هفته گذشته آقای رئیس‌جمهور درباره عدم مذاکره در باب توان دفاعی البته نشانه خوبی است اما اولا فقط برنامه موشکی را در بر می‌گیرد و حاوی هیچ کد مشخصی درباره برنامه منطقه‌ای ایران نیست و ثانیا تضمین‌‌‌هایی لازم است تا اطمینان حاصل شود که در مذاکرات پس پرده هم به همین شکل عمل می‌شود.


اصل دومی هم که دولت از آن استفاده می‌کند نه‌تنها مفید نیست، بلکه می‌تواند به ضد خود بدل شود. دولت می‌گوید تا زمانی که منافع اقتصادی ناشی از برجام تداوم داشته باشد به آن پایبند خواهد ماند. آقای روحانی حتی صریح‌‌‌‌‌‌تر از این گفته اگر آمریکا هم از برجام خارج شود ایران به شرط پایبندی اروپا به برجام از آن خارج نخواهد شد. چنین موضعی بسیار خسارت‌بار است. این در واقع تشویق آمریکا به خروج از برجام با صفر کردن هزینه‌‌های این اقدام است. اگر تنها یک عامل وجود داشته باشد که آمریکا را درباره پیگیری سیاستی که درباره برجام در پیش گرفته به تردید بیندازد، این است که آمریکا بداند ایران با خروج آمریکا، دیگر توافقی به نام برجام را به رسمیت نمی‌شناسد و برنامه هسته‌ای خود را- به صورت کلی یا جزئی- از سر خواهد گرفت. امید بستن به اروپا به دلایلی که مکررا درباره آنها صحبت شده، استقبال از تحریم‌‌های ثانویه آمریکا به اضافه زوال تدریجی پایبندی اروپا به برجام و در نهایت تبدیل شدن برجام به یک توافق یک‌جانبه از طرف ایران را در پی خواهد داشت.


وضعیتی که به سمت آن حرکت می‌کنیم، می‌تواند بسیار غافلگیرکننده باشد و اصول فعلی که دولت، دیپلماسی خود را بر آن استوار کرده برای مدیریت این شرایط بسیار ضعیف است. سناریوی ماه مه می‌تواند چیزی شبیه به این باشد که آمریکا رسما از برجام خارج نشود ولی- به صورت یک عمل انجام‌شده- اولا اعلام کند پس از انقضای برجام اگر ایران غنی‌‌سازی را گسترش بدهد باز با تحریم مواجه خواهد شد و ثانیا همزمان تحریم‌‌های مشترکی را با همراهی اروپا علیه برنامه موشکی یا منطقه‌ای ایران (در موضوعی مانند یمن هر دو مسأله ترکیب می‌شود) اعمال کند. یک سناریوی دیگر هم این است که آمریکا از برجام خارج شود ولی اروپا شرط تداوم برجام با ایران را پذیرش محدودیت در برنامه‌‌های موشکی و منطقه‌ای ایران اعلام کند و چون این شرط پذیرفته نخواهد شد، مجددا آنچه ایران با آن مواجه می‌شود تحریم‌‌های مشترک اروپا و آمریکا در زمینه موشکی و منطقه‌ای است.


ما اکنون بشدت نیازمند اجتناب از تکرار تجربه مذاکرات برجام هستیم. دولت حتی اگر می‌خواهد برجام را حفظ کند، باید مسیر خود را به طور اساسی تغییر دهد. اصول دوگانه‌ای که از آنها سخن گفتیم باید با اصول زیر تقویت و جایگزین شود:
1- آمریکا باید بداند در صورت خروج از برجام، حتما «هزینه برجامی» پرداخت خواهد کرد و تعهد ایران به برجام، دیگر هرگز کامل نخواهد بود.
2- از هم‌اکنون باید دورنمای اقدامات هسته‌ای به آمریکا نشان داده شود. در این زمینه سیگنال‌‌‌هایی بسیار قوی‌‌‌‌‌‌تر از اعلام تلاش برای تولید سوخت اتمی کشتی‌ها لازم است.
3- آمریکا باید درک کند ایران همانقدر که عدم تعلیق تحریم‌‌های برجامی را علامت خروج آمریکا از برجام می‌داند، اعمال تحریم‌‌های اقتصادی به بهانه‌‌های غیرهسته‌ای را هم به عنوان خروج در نظر خواهد گرفت.
4- اروپا اگر خواهان تداوم برجام است، به جای باج‌خواهی‌‌های مضحک فعلی، باید دستور کار خود مبنی بر پایبندی کج‌دار و مریز به برجام را تغییر بدهد. مهم‌‌‌‌‌‌تر از این، اروپا باید تصمیم بگیرد که پس از خروج آمریکا از برجام آماده واگذاری چه امتیازهایی به ایران است تا ایران گزینه باقی ماندن در برجام را بررسی کند.
5- مسدود کردن باب هرگونه مذاکره فرابرجامی به طور قاطع، اصل دیگری است که باید به اصول دولت اضافه شود.


منبع: وطن امروز


انتهای پیام/

ارسال نظر
قالیشویی ادیب