آمریکا؛ دولت ورشکسته
نظامی‌گری و تثبیت استراتژی جنگ بی‌پایان به عنوان اصل اول سیاست خارجی آمریکا از یک سو و انتخاب یک تاجر مرتبط با باندهای قدرت، ثروت و بدون هیچ تجربه سیاسی به عنوان رئیس‌جمهور این کشور به همراه مشکلات داخلی از سوی دیگر، تئوری فروپاشی آمریکا از درون را بیش از پیش پر رنگ کرده‌است.
گروه بین‌الملل خبرگزاری آنا-مهدی خلسه؛ تحقیقات پیرامون فروپاشی در ایالات متحده آمریکا، مدتی است که به موضوع مهم و در حال پیگیری و ادامه‌دار تحلیل‌گران و کارشناسان مستقل سیاسی، اجتماعی آمریکا تبدیل شده است.
انتخاب یک تاجر مرتبط با باندهای قدرت، ثروت و رسانه در آمریکا در حالی که هیچ تجربه سیاسی در آمریکا نداشته است، بار دیگر به همه ناظران داخلی و خارجی نشان داد که جامعه آمریکا توسط جماعت اندکی از صاحبان سرمایه در سیستم نظامی، بانکداری، صنایع و رسانه‌ای کنترل می‌شود.
رواج کشت و کشتار خیابانی به خصوص در میان جوانان و حتی در فضای مدرسه و دانشگاه که با حمایت سرمایه‌داران و صاحبان کارخانه‌های تولید سلاح همراه است، سیاست خارجی که همواره با نظامی‌گری و تثبیت تئوری جنگ‌بی پایان به پیش می‌رود، اقتصادی که همواره از منافع اقلیت حاکم بر بانک‌ها و موسسات مالی و بیمه‌ها حمایت می‌کند، ساختار حکمرانی که برخلاف دموکراسی ادعایی توسط دولت در سایه و رهبران فاسد دو حزب اصلی آمریکا هدایت می‌شود و دقیقاً منبع گسترش روحیه نژادپرستی در آمریکا هستند و همینطور رسانه‌هایی که به وسیله حمایت مالی سرمایه‌داران منتفع از فرآیندهای سیاسی به حیات خود ادامه می‌دهند و هر روز از تعداد نیروهای مستقل آنها کم می‌شود، تئوری فروپاشی آمریکا را بیش از پیش برای کارشناسان محتمل‌تر می‌کند.
نشریه گلوبال ریسرچ در این باره می‌نویسد: «الیگارشی، رسانه‌ها، حکومت‌داری، احزاب سیاسی و دولت پنهان در آمریکا، از همه چیز به منظور حفظ قدرت سیاسی اقتصادی خود بهره می‌برد و باعث ایجاد نفرت و تفرقه در میان بخش‌های جامعه آمریکایی شده است. نژادپرستی در برابر افراد رنگین پوست و اعضای دیگر ملیت‌ها، عمیقاً در روان ملی آمریکایی‌ها جای گرفته است و توسط الیگارشی حاکم بر این کشور از آن به عنوان یک وسیله کنترل استفاده می‌شود.
موسسات آموزش عالی توسط دولت، شرکت‌ها و یا مجموعه‌های نظامی تحت کنترل هستند و مقاومت کمی در برابر آنها صورت می‌گیرد. کلیساهای ملی آمریکا هم در راستای تضعیف روحیه مردم گام برمی‌دارند و با سکوت خاصی در کنار هم قرار گرفته‌اند و بدتر اینکه هیچ جایگزین معنوی معنی‌دار دیگری نیز برای مردم ندارند.»
حال سوال اینجاست که با این اوضاع آیا اکنون ایالات متحده آمریکا می‌تواند به عنوان یک دولت ملی برای نسل دیگری از مردم آمریکا زنده بماند؟ بدون یک جنبش اصلاحاتی عمده که برای اصلاح تمامی سوء استفاده‌های متنفذین آمریکایی که روی همه ارکان دولت آمریکا سیطره دارند، به نظر می‌رسد که دستیابی به این هدف ناممکن است.
دولت آمریکا در وضعیتی است که قبل از اینکه بتواند بیش از پیش دست به تخریب و نابودی این سیاره بزند، ممکن است بر اثر شکست‌های داخلی خود یا از طریق سیاست جنگ بی‌پایان دچار فروپاشی از داخل شود.
در حال حاضر وقوع یک جنگ بزرگ بین امپراتوری آمریکا و کشورهای منطقه اوراسیا به نظر کاملاً محتمل می‌رسد، اگرچه این اوضاع خیلی بهتر می‌شد اگر ایالات متحده، روسیه و چین در یک اتحاد مثبت گردهم آیند و با یکدیگر متحد شوند. هرچند که این اتفاق همچون یک معجزه می‌ماند ولی قابل وقوع است.
انتهای پیام/
