درنگی در سخنان دیروز رئیس جمهور؛ مباحث دقیق و مستدل را با سخنرانی و خطابه اشتباه نگیریم
روز گذشته حسن روحانی، رئیس جمهور کشورمان در سخنانی به ماجرای علوم اسلامی و علم دینی پرداختند و با منحصر کردن بحث مفصل اسلامی سازی «علوم انسانی»، آن را به ریاضی و فیزیک اسلامی تقلیل دادند و سعی در رد آن داشتند که می توان در دو زاویه به این فرمایشات غیر حکیمانه به دیده انتقاد نگریست.
اولین زاویه زاویه ی استاد رحیم پور در سخنرانی اخیر خود است که گفته بود: «در این یکی دو سال هرچه گفتند باید بگوییم "هر چه شما میگویید درست است." حتی اگر گفت قرآن نازل نشده بگوییم بله نازل نشده است. اگر گفتند ولایت فقیه از اساس مشکل دارد بگوییم چشم بعد از دوره شما کلا کنار میگذاریم، البته بعد از دوره شما! چون شما با این قانون اساسی سر کار آمدید و باید جواب دهید. باید بگوییم شما درست میگویید اما جواب بدهید برای کشور چه کار کردهاید؟»
باید بگوییم آقای رئیس جمهور بر فرض اصلا شما گفته و نگفته تان درباره علوم اسلامی درست است خب ثم ماذا؟
اما رویکرد دیگر در پرداختن به فرمایشات رئیس جمهور محترم، توجه به سخنان ایشان درباره «علم دینی» است. موضوعی که سالهاست اهالی اندیشه در جمهوری اسلامی را مشغول به اندیشیدن و بحث و طرح نظر کرده است.
آقای دکتر روحانی با اشاره به انجام تلاش هایی برای دسته بندی علوم مختلف در کشور گفتند: عدهای در کشور ما سالها تلاش کردند تا فیزیک، شیمی و ریاضی را اسلامی کنند اما مقصود این افراد چیست؟. در این زمینه تاکنون پول ها و زمان های زیادی صرف شده است.
سوال مهم این است که آقای رئیس چه کسی و کجا و ذیل کدام نهاد و سازمان بودجه گرفته تا فیریک و شیمی اسلامی برایمان تولید کند؟ تا آنجا که فعالان رسانه حوزه اندیشه دیده و در جریانند، هزینه ای هم اگر صورت گرفته برای علوم انسانی اسلامی است نه برای علوم پایه و مهندسی که صد البته همین هزینه هم در مقایسه با هزینه برای تدریس و تولید و نشخوار کلام دست دوم و سوم و تاریخ گذشته غربی و شرقی در دانشگاه های ما بسیار کم تر و مختصر تر بوده است.
آقای رئیس همچنین گفته اند که: برخی فکر میکنند که باید علوم را با عنوان علومی که با دین ارتباط دارد یا علومی که ضد دین هستند، تقسیم کرد. حتی برخی بر این باور بودند که باید علوم را به علوم سنتی و علوم جدید تقسیم کنیم، این افراد علوم جدید را نمیپذیرفتند و معتقد بودند که به دانشگاه نیازی ندارند و هرآنچه که نیاز دارند از حوزه تامین می شود. این افراد حتی پزشکی مبتنی بر داروهای شیمیایی را نیز قبول نداشتند و تاکیدشان بر طب سنتی بود اما امروز دیگر این تفکر در جامعه ما طرفداری ندارد.
آقای رئیس جمهور گفته اند و کرده اند و شده است و بیان مجهول کار عالمان و حقوقدانان نیست ما از شما که حقوق دانید انتظار داریم که اگر به نکته ای اشاره می کنید شاهد مثال بیاورید که در کجا و که گفته باید دانشگاه را حذف کرد و پزشکی را کنار گذاشت.
البته ممکن است حضرتتان به نوادر و شذوذاتی از فرد کم نام و گم نامی اشاره کنید که البته اگر این بود پرداختن به به حرف شاذ یک نفر در یک کنج و گوشه ارزش گرفتن وقت در مهمترین جشنواره کشور را حتما ندارد.
جناب روحانی در ادامه فرمایشاتشان با بیان اینکه عده ای می خواستند ثابت کنند که همه علوم ریشه در اسلام دارد، گفت: عده ای به دنبال آن بودند تا هر علمی که پیدا می شد یک آیه و روایات می آوردند و می گفتند که ریشه این علم در اسلام است. این در حالی است که این سخن صحیح نیست و خود پیامبر نیز می فرمودند که علم را بیاموزید حتی اگر در چین باشد.
آقای رئیس جمهور باز هم تاکید می کنم گفته و حرف «منبریها» و حرف های تاریخ گذشته کسانی چون مهندس بازرگان با امروز جامعه ما نسبت و میانه ای ندرد ای کاش به جای این فرمایشات از تلاش هایتان برای ارتقای علم می گفتید و می شنیدیم.
اکنون وقتی بحثی درباره علوم اسلامی مطرح میشود اساتید مدعی ساخت و طرح و راه اندازی علوم انسانی اسلامی، حدود 30 سال انتقادات سالهای گذشته را لحاظ میکنند و یقینا میدانند به هر بخش از مواضعشان چه انتقاداتی وارد میشود و بسیاری از فرموده های اخیرتان را پاسخ گفته اند.
اما رئیس جمهور بعد از این مقدمات بالاخره لب کلامشان را فرموده اند و به سراغ مساله اصلی رفته اند و گفته اند: به نظر من تفاوت علم اسلامی و علم غیراسلامی به ویژه در علوم انسانی تنها در اهداف آنها است وگرنه علوم هر دو یکی است.
در مورد فرمایشات بالا پرسش اول این است که همین تغییر در اهداف تغییری در نتیجه و ماحصل ایجاد نخواهد کرد؟ برای مثال آیا در تربیت، میان تربیت اسلامی با هدف رسیدن به اعتلای روحی و رشد معنوی با تربیت غربی و انسان گرایی تفاوتی نیست؟
و سوال دوم این که آیا در پیش فرض های علوم انسانی میان رویکرد اسلامی و رویکرد غربی تفاوتی وجود ندارد؟ برای مثال در اقتصاد میان اقتصاد لیبرال که سود فردی مبنای آن است و اقتصاد اسلامی که سود فرد جامعه توامان هدف است تفاوت ماهوی وجود ندارد؟
آقای دکتر روحانی! وقتی در علوم انسانی حرف از انسان است این سوال که ماهیت انسان چیست؟ اساس و مبدا حرف و بحث است. شما ماهیت انسان را از طریق علمی که نمیتوانید پیدا کنید، این یک نگرش فلسفی است.
حال اگر شما نگرش انسان شناسیتان «الف» یا «ب» باشد همین نگرش تاثیرات زیادی بر نوع فرضیه پردازی شما میگذارد، مثلا اینکه شما رفتار انسان را همیشه پاسخی به محرکها ببینید یا او را حیوان ناطق یا او را مخلوقی تنها ببینید و تعریف کنید یا .... همین تعریب می تواند در ارائه نظریه و مسیر علمیتان تاثیر بگذارد.
و نکته آخر این که در نگاه به تولید علوم انسانی اسلامی مانند هر موضوع دیگر علمی نظر و نگاه واحدی وجود ندارد و از طرفی برخوردهای رئیسجمهورانه و نقدهایی دم دستی نه تنها کمکی به اصلاح وضعیت علمی دانشگاه ها و مراکز علمی علوم انسانی ما نخواهد کرد بلکه در میان اندیشمندان این حوزه نیز دلسردی به وجود خواهد آورد. امری که از رئیس جمهوری که از سویی خود مجتهد علوم دینی است و از سوی دیگر حقوق دان انتظار عکس آن می رود.
ضمنا جناب رئیس جمهور قطعا میدانند که همین سخنرانی و خطابه واکنشی منفعلانه به کنش کسانی است که مشغولند تا مسئله را با دقت و استدلال بیشتر پی بگیرند و پیش روند.
*دبیر گروه فرهنگی خبرگزاری آنا
انتهای پیام/