دیده بان پیشرفت علم، فناوری و نوآوری
امیر استکی*

آقایان! خودتان مقصرید

آیا به قدرت رسیدن هیلاری کلینتون در آمریکا می‌توانست وضعیت کنونی ما را در نسبت با منافع حاصل از برجام به شکل اساسی دگرگون کند؟!
کد خبر : 252590

به گزارش گروه رسانه‌های دیگر آنا، در جریان انتخابات اخیر ریاست‌جمهوری آمریکا یک امید بسیار بزرگ در میان دولتمردان ایران و حامیان اصلاح‌طلب‌شان به رای آوردن مجدد دموکرات‌ها بسته شده بود. آنها یک رئیس‌جمهور دموکرات را برای منافع ایران بهتر از یک رئیس‌جمهور‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ جمهوری‌خواه می‌دانستند و پس از رای آوردن ترامپ شاهد نگرانی و بیم آنها از تبعات این انتخاب آمریکایی‌ها برای آینده برجام بودند. این یک سوال اساسی است که آیا به قدرت رسیدن هیلاری کلینتون در آمریکا می‌توانست وضعیت کنونی ما را در نسبت با منافع حاصل از برجام به شکل اساسی دگرگون کند؟! پاسخ به‌روشنی منفی است، چرا که برجام در واقع فقط به چالش برنامه هسته‌ای ایران پرداخته و مابقی تنش‌ها را به حال خود رها کرده است. این یعنی اینکه عواملی که آمریکایی‌ها برای تعیین تغییر رفتار ایران و قرار گرفتنش در جریان تقسیم کار جهانی به عنوان یک کشور حاشیه‌ای و یک اقتصاد کوچک وابسته به نفت، در نظر دارند، کماکان جز مورد برنامه هسته‌ای که با برجام تعطیل شد، بدون تغییر باقی مانده‌‌‌ است. در اصل یعنی برای فشار به ایران بهانه‌‌های زیادی در دستان آمریکایی‌ها وجود دارد. برجام در این روایت باید شروع یک روند می‌بود؛ روندی که در آن تغییر رفتار بسیار بزرگی در ایران باید به‌وجود بیاید؛ تغییر رفتاری بر سر مساله فلسطین، لبنان، سوریه و توان بازدارندگی موشکی ایران در کنار مسائل فرعی مربوط به حقوق بشر. یعنی همانگونه که در فضای داغ پس از انعقاد برجام در لفافه در کشور بیان می‌شد، نیاز به برجام‌های دیگری وجود داشت.
برجام‌هایی که این نقاط اختلافی باقیمانده را باید پوشش می‌داد. البته پیوستن بدون قید و شرط به «اف‌ای‌تی‌اف» را باید به عنوان برجام شماره 2 در نظر گرفت.
در میان 2 جناح قدرتمند موجود در آمریکا بر سر وجود این چالش‌ها با ایران هیچ اختلاف نظری وجود ندارد و تفاوت‌ها اگرچه در تحلیل نهایی بی‌اهمیت است ولی به شدت و ضعف در روش‌ها و رویکردهای عملیاتی در قبال ایران بازمی‌گردد، لذا هر گروهی در آمریکا به قدرت برسد، در مواجهه با ایران همان مسائل یادشده را خواهد داشت و به نظر این بدیهی است که دموکرات‌ها و‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ جمهوری‌خواهان از این لحاظ تفاوتی نخواهند داشت. وقتی مسائل آمریکا در نسبت با ایران با تغییرات در سیاست داخلی این کشور تغییر نمی‌کند، پس این یک خطای بسیار کودکانه برای دولتمردان ما بود که آینده منافع کشور را به این مساله گره زدند و ذات کوتاه‌مدت بودن منافع احتمالی هر توافقی برای ایران را به طاق نسیان سپردند.
برجام در نگاه دولتمردان ایران برای نتایج بهتر به یک رئیس‌جمهور دموکرات نیاز داشت که این خطای بسیار بزرگ دولت جناب روحانی است. یعنی زیر بار سهل‌گیری‌های حقوقی در انعقاد برجام رفته‌‌اند که در بدو امر به امید جور درآمدن مناسبات داخلی قدرت در آمریکا با آرزوهای‌شان رخ داده است. در اصل امید واهی به روکش مخملین یک دست آهنین برای توجیه شتاب غیرمعمول دولت جناب روحانی برای انعقاد برجام بود که سهل‌‌‌گیری و فرار از محاسبات پیچیده‌‌‌‌‌‌تر برای آینده را به‌وجود آورد. رویای خام «تدبیریان» برای حل‌وفصل برنامه هسته‌ای و از مسیر آن بازگشتن به نقطه قبل از تحریم‌ها و دست یافتن به صدها میلیارد دلار پول بلوکه نفت و امکان فروش بی‌دردسر نفت و هجوم میلیاردها دلار سرمایه خارجی به کشور، این روزها و به‌دنبال همان سهل‌گیری‌ها و امیدهای واهی و به قوت خود باقی ماندن سایر چالش‌ها به یک واقعیت تلخ بدل شده است. حالا نه‌تنها یک دموکرات رئیس‌جمهور آمریکا نیست، بلکه جمهوری‌خواهی به قدرت رسیده است که اعتقادی به پوشاندن دست آهنین آمریکا با یک دستکش مخملین نیز ندارد و به‌واسطه امکاناتی که خود برجام در اختیارش قرار داده است، بدون اینکه از نظر حقوقی حتی ایران را در موضع توانایی برای مطالبه قرار دهد، قادر است همه منافع احتمالی برجام برای ایران را از بین ببرد. توجه به این نکته بسیار حیاتی است که ساختمان تحریم‌های وضع شده ضد ایران، اسکلتی آمریکایی داشت و اثربخشی آن هم به‌واسطه امکاناتی بود که ایالات متحده به عنوان بزرگ‌ترین اقتصاد جهان و همچنین کنترل‌کننده چرخه دلار در دست داشت، لذا براحتی می‌توان با کنار گذاشتن بازیگران بی‌اهمیت، برجام را یک توافق اساسا میان ایران و آمریکا به حساب آورد. سهل‌گیری‌ها و فرار از توجه به پیچیدگی‌ها توسط مذاکره‌کنندگان ایرانی در این شرایط هیچ توجیهی نداشت. امیدوار بودن به ادامه کار با اروپایی‌ها- هرچند شرکای مالی و تجاری ما باشند- امیدی واهی است. برای فهم این مساله کافی است به مورد توتال و رفتار آن در قراردادی که با ایران بست توجه کنیم؛ قراردادی که اولا به گواه شواهد همه ریسک بازگشت تحریم‌ها بر عهده طرف ایرانی است و ثانیا زمانبندی توتال برای عقد قرارداد با پیمانکاران به نحوی است که به پس از تصمیم دولت آمریکا درباره تعلیق یا عدم تعلیق تحریم‌ها یعنی برای اواخر دی‌ماه موکول شده بود و حالا با توجه به اعلام اینکه این بار آخری است که دولت آمریکا تحریم‌ها را با همین شرایط تعلیق می‌کند، بی‌شک باید منتظر تعلل مجدد توتال بود. قرارداد بسته شده است ولی کاری انجام نمی‌شود؛ چرا؟! چون فرجه‌ای که دولت آمریکا برای عادی بودن روابط اقتصادی با ایران می‌دهد کوچک‌تر از آن است که بشود در آن کاری کرد و همواره نگرانی تمدید نشدن تعلیق تحریم‌ها وجود دارد. این مثال را برای آن بیان کردیم که به وابستگی شدید روابط اقتصادی اروپا با ایران به تصمیمات دولت آمریکا اشاره کنیم. توتال و هر کنشگر اقتصادی بزرگ دیگری بین کار کردن با ایران و تنبیهات آمریکا قطعا طرف آمریکا را خواهد گرفت. اینها البته فارغ از ارز مبادلاتی است که وابستگی اقتصاد بین‌الملل ما به دلار آمریکایی خود مهم‌ترین ابزار کنترلی آمریکا برای فعالیت اقتصادی ما است و دولتمردان بی‌توجه به آن به بیان مواضع می‌پردازند.


بی‌توجهی به این واقعیت بسیار روشن-کوتاه بودن منافع احتمالی توافق در هر شرایطی جز پذیرش دستورکارهای آمریکا درباره سایر چالش‌ها- و مربوط کردن کار به شانس و توهم بهتر بودن دموکرات‌ها نسبت به‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ جمهوری‌خواهان باعث شد ایران یکی از بزرگ‌ترین برگ‌های برنده خود را از دست بدهد. برگ برنده‌ای که البته به‌واسطه عملکرد ضعیف دستگاه دیپلماسی دولت تدبیر و امید و بویژه رفتار غلط شخص رئیس‌جمهور در همان جریان مذاکرات هم توانمندی خود را تا حد زیادی از دست داد. دولت جناب روحانی با عملکرد داخلی خود و اظهارنظرهای نسنجیده‌ای مانند مربوط کردن آب خوردن ایرانیان به توافق یا عدم توافق، طرف آمریکایی را بیشتر از آنچه در واقع بود به کارایی تحریم‌ها و «مجبور بودن» ایران به توافق تحت هر شرایطی، مطمئن کرد و حالا ادعای ترامپ درباره بد بودن برجام برای آمریکایی‌ها هم به نحو موثری به همان تصویر تایید‌شده از درون ایران بازمی‌گردد. تصویری که در آن ایرانیان به قدری محتاج توافق هسته‌ای بوده‌‌اند که حاضر به دادن امتیازاتی بیشتر از آنچه در جریان برجام دادند هم بوده‌‌‌اند؛ احتیاجی که کماکان به‌واسطه عملکرد ضعیف دولت تدبیر و امید در سامان دادن به اقتصاد کشور به قوت خود باقی است و از آنجا که ایران ابزارهای سابق خود برای دور زدن تحریم‌ها و بویژه تحریم‌های مالی را پس از برجام و بویژه با عضویت در «اف‌ای‌تی‌اف» از دست داده است، بسیار محتمل است که اگر کار طبق اراده دولت جناب روحانی پیش برده شود، شروط جدید و بسیار سنگین آمریکا نیز پذیرفته شود.


منبع: وطن امروز


انتهای پیام/

ارسال نظر
گوشتیران
قالیشویی ادیب