توسط متخصصان یک شرکت دانشبنیان؛
یادداشت / جمهوری اسلامی
بازی دو سرباخت
تقریباً به طور همزمان یک هیئت بحرینی با پیام پادشاه این شیخ نشین با سفر به تل آویو، با مقامات صهیونیستی دیدار کرد و رئیس هیئت اعزامی بحرین با برخی مقامات اسرائیلی به رقص و پایکوبی پرداختند.
به گزارش گروه رسانههای دیگر آنا، نیکی هیلی، نماینده آمریکا در سازمان ملل، ضمن اظهار خشنودی از واکنش ضعیف و انفعالی اعراب در قبال تصمیم آمریکا در مورد به رسمیت شناختن بیت المقدس به عنوان پایتخت اسرائیل ادعا کرد «تقابل و دشمنی با ایران» به فصل مشترک سیاست آمریکا، اسرائیل و اعراب تبدیل شده و زمینه همکاری و نزدیکی اعراب، اسرائیل و آمریکا را فراهم آورده است.
تقریباً به طور همزمان یک هیئت بحرینی با پیام پادشاه این شیخ نشین با سفر به تل آویو، با مقامات صهیونیستی دیدار کرد و رئیس هیئت اعزامی بحرین با برخی مقامات اسرائیلی به رقص و پایکوبی پرداختند و نزدیکتر شدن روابط و آشکارسازی مناسبات بحرین – اسرائیل را جشن گرفتند.
این چرخشهای معنیدار و در عین حال حقیرانه، اعراب را به درجهای از افلاس و بیاعتباری کشانده که آمریکا و صهیونیستها علیرغم بهره کشی مداوم از آنها مرتباً درصدد تحقیر و بیآبرو ساختن آنها هستند و مرتباً دست به اقداماتی میزنند که بقایای آبرو و اعتبار ارتجاع عرب را نیز به باد دادهاند.
اگرچه آمریکا قبل از اعلام رسمی دیدگاه و تصمیم خود برای به رسمیت شناختن بیت المقدس به عنوان پایتخت رژیمهای عربی اظهارنظر مثبت یا منفی نکرده، اما بهر حال اگر آمریکا بدون اطلاع رسانی قبلی به متحدین عرب هم دست به این اقدام زده، در واقع کمترین ارزش و اعتباری برای آنها قائل نشده که بیش از اعلام چنین تصمیمی با آنها هماهنگی کند. از سوی دیگر در صورتی که آمریکا و اسرائیل پیشاپیش در این مورد با دربارهای عرب رایزنی کرده و نظر مساعد آنها را نسبت به این اقدام واشنگتن جلب کرده اند، در واقع رژیمهای ارتجاعی عرب را به شرکای جرم خود تبدیل نمودهاند.
این برای رژیمهای مرعوب عربی، خیانت بزرگی محسوب میشود که فلسطین عزیز و بیت المقدس قبله اول مسلمانان را به بهای ناچیزی به دشمنان اسلام فروختهاند تا حاکمیت ننگین و شرم آور خود را برای زمان بیشتری با استمداد از دشمنان اسلام تضمین کنند.
سلمان و فرزندش و سایر دربارهای مرتجع عرب چگونه میخواهند و اگر خواستند، میتوانند این ننگ و سرافکندگی بزرگ را در پیشگاه ملتها توجیه کنند که هدیهای به اشغالگران دادهاند که هیچ کشوری حتی حامیان وقیح اسرائیل و به وجود آورندگان این غده چرکین و سرطانی در قلب دنیای اسلام هم برای 70 سال جرئت انجام چنین کاری را نداشته اند؟
موضوع مهمتر پیامدهای این اقدام کینه توزانه آمریکای ترامپ است که نخستین علائم آن به صورت اعلام خصومت علیه ایران و محور مقاومت و ابزار دوستی و همکاری با اشغالگران صهیونیست ظاهر شده است. نباید تصور شود که نماینده آمریکا در سازمان ملل صرفاً موضع رسمی دولت متبوع خود را منعکس میکند. طبعاً از این منظر، اظهارات نیکی هیلی بازگوکننده دیدگاه رسمی واشنگتن است که هدف اصلی نزدیکی اعراب و اسرائیل را دامن زدن به دشمنی و تقابل با ایران میداند و سیاست خاورمیانهای خود را نیز دقیقاً بر همین نکته متمرکز کرده است.
اهداف و برنامههای آمریکا و اشغالگران صهیونیست هرچه باشد، در این نکته تردیدی نیست صهیونیستها، آمریکا و ارتجاع عرب عملاً وارد یک «بازی دو سرباخت» شدهاند و از هیچ تلاشی و اقدام خود همانند گذشته نه تنها کمترین بهرهای نخواهند برد بلکه به عکس بیشترین خسران جدی، ماندگار و عملی را برای خود رقم زدهاند.
مقامات واشنگتن تصور میکنند که جوسازیهای سیاسی – تبلیغاتی آنها با هدف «ایران هراسی» در منطقه به بار نشسته و آنها میتوانند با خیال راحت از این پس با اعلام رسمی دشمنی با ایران، سیاستهای خاورمیانهای خود را به پیش ببرند. البته این آرزوی ترامپ و دستیارانش بوده و هست ولی آنها نیز همانند اسلاف خود، این آرزو را به گور خواهند برد. تلاش ناکام ریاض برای زدوبند سیاسی با «علی عبدالله صالح» با هدف ایجاد تفرقه در صفوف نیروهای مقاومت یمن هم به سرعت با نتایج معکوسی مواجه شد و رسوائی تازهای را برای سلمان و فرزندش به همراه داشت.
محور شرارت غربی – عبری – عربی تصور نکند که با توسل به بده – بستانهای تحقیرکننده اعراب مرتجع میتواند مسئله فلسطین را بدون احقاق حقوق پایمال شده ملت فلسطین و صرفاً در چارچوب مطامع صهیونیستها، حل شده تلقی کند و اصل صورت مسئله را هم برای همیشه محو نماید. در واقع وقتی اصل موجودیت صهیونیستها غیرمشروع و غیرقابل پذیرش است، به رسمیت شناختن بیتالمقدس به عنوان پایتخت این رژیم نامشروع، قطعاً پذیرفتنی نیست. بعلاوه فلسطین و بیت المقدس تعلقی به سلمان و فرزندش ندارد که در صورت جلب رضایت آنها تغییری در اصل مسئله ایجاد شود.
مهمترین مسئله این است که به اعتراف دوست و دشمن، علیرغم تلاش همه جانبه دشمنان اسلام و ذلت پذیری ارتجاع عرب در جهت دوستی با اشغالگران صهیونیست و دشمنی با ایران و محور مقاومت، این ایران و محور مقاومت در منطقه است که روز به روز با موفقیت بیشتر و محبوبیت افزونتر، مقبولیتش نزد ملتها ارتقاء مییابد. نفوذ کلام ایران موضوعی است که سالهاست محور شرارت غربی – عربی – عربی ترویج میکنند و با اعتراف به آن در واقع پذیرفتهاند که تمامی سیاستهای شرورانه آنها تاکنون محکوم به شکست بوده است، تجربه تلخی که آنها از این پس نیز ناچارند آنرا شاهد باشند و همچنان با ناکامی طرفهای خود، مواجه شوند.
این چرخشهای معنیدار و در عین حال حقیرانه، اعراب را به درجهای از افلاس و بیاعتباری کشانده که آمریکا و صهیونیستها علیرغم بهره کشی مداوم از آنها مرتباً درصدد تحقیر و بیآبرو ساختن آنها هستند و مرتباً دست به اقداماتی میزنند که بقایای آبرو و اعتبار ارتجاع عرب را نیز به باد دادهاند.
اگرچه آمریکا قبل از اعلام رسمی دیدگاه و تصمیم خود برای به رسمیت شناختن بیت المقدس به عنوان پایتخت رژیمهای عربی اظهارنظر مثبت یا منفی نکرده، اما بهر حال اگر آمریکا بدون اطلاع رسانی قبلی به متحدین عرب هم دست به این اقدام زده، در واقع کمترین ارزش و اعتباری برای آنها قائل نشده که بیش از اعلام چنین تصمیمی با آنها هماهنگی کند. از سوی دیگر در صورتی که آمریکا و اسرائیل پیشاپیش در این مورد با دربارهای عرب رایزنی کرده و نظر مساعد آنها را نسبت به این اقدام واشنگتن جلب کرده اند، در واقع رژیمهای ارتجاعی عرب را به شرکای جرم خود تبدیل نمودهاند.
این برای رژیمهای مرعوب عربی، خیانت بزرگی محسوب میشود که فلسطین عزیز و بیت المقدس قبله اول مسلمانان را به بهای ناچیزی به دشمنان اسلام فروختهاند تا حاکمیت ننگین و شرم آور خود را برای زمان بیشتری با استمداد از دشمنان اسلام تضمین کنند.
سلمان و فرزندش و سایر دربارهای مرتجع عرب چگونه میخواهند و اگر خواستند، میتوانند این ننگ و سرافکندگی بزرگ را در پیشگاه ملتها توجیه کنند که هدیهای به اشغالگران دادهاند که هیچ کشوری حتی حامیان وقیح اسرائیل و به وجود آورندگان این غده چرکین و سرطانی در قلب دنیای اسلام هم برای 70 سال جرئت انجام چنین کاری را نداشته اند؟
موضوع مهمتر پیامدهای این اقدام کینه توزانه آمریکای ترامپ است که نخستین علائم آن به صورت اعلام خصومت علیه ایران و محور مقاومت و ابزار دوستی و همکاری با اشغالگران صهیونیست ظاهر شده است. نباید تصور شود که نماینده آمریکا در سازمان ملل صرفاً موضع رسمی دولت متبوع خود را منعکس میکند. طبعاً از این منظر، اظهارات نیکی هیلی بازگوکننده دیدگاه رسمی واشنگتن است که هدف اصلی نزدیکی اعراب و اسرائیل را دامن زدن به دشمنی و تقابل با ایران میداند و سیاست خاورمیانهای خود را نیز دقیقاً بر همین نکته متمرکز کرده است.
اهداف و برنامههای آمریکا و اشغالگران صهیونیست هرچه باشد، در این نکته تردیدی نیست صهیونیستها، آمریکا و ارتجاع عرب عملاً وارد یک «بازی دو سرباخت» شدهاند و از هیچ تلاشی و اقدام خود همانند گذشته نه تنها کمترین بهرهای نخواهند برد بلکه به عکس بیشترین خسران جدی، ماندگار و عملی را برای خود رقم زدهاند.
مقامات واشنگتن تصور میکنند که جوسازیهای سیاسی – تبلیغاتی آنها با هدف «ایران هراسی» در منطقه به بار نشسته و آنها میتوانند با خیال راحت از این پس با اعلام رسمی دشمنی با ایران، سیاستهای خاورمیانهای خود را به پیش ببرند. البته این آرزوی ترامپ و دستیارانش بوده و هست ولی آنها نیز همانند اسلاف خود، این آرزو را به گور خواهند برد. تلاش ناکام ریاض برای زدوبند سیاسی با «علی عبدالله صالح» با هدف ایجاد تفرقه در صفوف نیروهای مقاومت یمن هم به سرعت با نتایج معکوسی مواجه شد و رسوائی تازهای را برای سلمان و فرزندش به همراه داشت.
محور شرارت غربی – عبری – عربی تصور نکند که با توسل به بده – بستانهای تحقیرکننده اعراب مرتجع میتواند مسئله فلسطین را بدون احقاق حقوق پایمال شده ملت فلسطین و صرفاً در چارچوب مطامع صهیونیستها، حل شده تلقی کند و اصل صورت مسئله را هم برای همیشه محو نماید. در واقع وقتی اصل موجودیت صهیونیستها غیرمشروع و غیرقابل پذیرش است، به رسمیت شناختن بیتالمقدس به عنوان پایتخت این رژیم نامشروع، قطعاً پذیرفتنی نیست. بعلاوه فلسطین و بیت المقدس تعلقی به سلمان و فرزندش ندارد که در صورت جلب رضایت آنها تغییری در اصل مسئله ایجاد شود.
مهمترین مسئله این است که به اعتراف دوست و دشمن، علیرغم تلاش همه جانبه دشمنان اسلام و ذلت پذیری ارتجاع عرب در جهت دوستی با اشغالگران صهیونیست و دشمنی با ایران و محور مقاومت، این ایران و محور مقاومت در منطقه است که روز به روز با موفقیت بیشتر و محبوبیت افزونتر، مقبولیتش نزد ملتها ارتقاء مییابد. نفوذ کلام ایران موضوعی است که سالهاست محور شرارت غربی – عربی – عربی ترویج میکنند و با اعتراف به آن در واقع پذیرفتهاند که تمامی سیاستهای شرورانه آنها تاکنون محکوم به شکست بوده است، تجربه تلخی که آنها از این پس نیز ناچارند آنرا شاهد باشند و همچنان با ناکامی طرفهای خود، مواجه شوند.
منبع: جمهوری اسلامی
انتهای پیام/