دیده بان پیشرفت علم، فناوری و نوآوری
سعدالله زارعی*

یمن، جزئیات توطئه‌ای ناکام

هدف تاکتیکی توطئه پنج ضلعی اخیر تصرف صنعا و وادار کردن انصار به دو خواسته دیگر سعودی بود که البته اگر به این خواسته‌ها می‌رسید به مرور و با اقدامات نظامی تمام شهرها و روستاها و حتی سلاح‌های سبک را از انصار می‌گرفت و آنان را قتل‌عام می‌کرد
کد خبر : 238960

به گزارش گروه رسانه‌های دیگر آنا، سرعت تحولات در یمن به نحو عجیبی بالا رفته است. در صحنه داخلی پس از آنکه روابط محرمانه علی عبدالله صالح و طیفی از حزب کنگره با مقامات سعودی و امارات و توافقی که برای تصرف صنعا میان آنان پدید آمده بود، کشف شد، در یک زمان بسیار کوتاه - حد فاصل پنجشنبه شب تا ظهر روز شنبه این هفته - به زیان آنان فیصله پیدا کرد و جنبش اسلامی انقلابی انصارالله یمن به سرعت بر اوضاع پایتخت مسلط شد و اجازه نداد خیانت چند نفر به درگیری میان یمنی‌ها منجر شود. از سوی دیگر در روزها و هفته‌های اخیر فشار داخلی و خارجی بر رژیم جنگ‌افروز سعودی برای توقف یا تخفیف جنگ علیه یمن افزایش یافته است و این نشان می‌دهد همه آنهایی که چشم به موفقیت قوا و متحدان این رژیم دوخته بودند هم‌اینک شرایط را معکوس می‌دانند. در این خصوص توجه به نکات زیر اهمیت دارد:


1- توطئه تسخیر صنعا - حسب آنچه در لابلای اخبار آمده - و تغییر روند جنگ، پنج ضلع داشت؛ عربستان، امارات، علی عبدالله‌صالح و بخش کمی از جریان موثر حزب اخوانی - وهابی اصلاح - که هم‌اینک بر استان مأرب واقع در شرق پایتخت سیطره دارد - و بعضی از سران قبایل مستقر در غرب صنعا که به‌وسیله پول زیاد و وعده حکومت خریده شده بودند. یعنی یک نقشه کامل وجود داشت و شامل درون صنعا، شرق صنعا، غرب صنعا و پشتیبانی هوایی توسط امارات و عربستان می‌شد. بر این اساس حدود یک ماه پیش که جنایات سعودی علیه مردم مظلوم یمن شدت گرفته و تلفات بیشتری وارد کرده بود، «احمد ولدشیخ» نماینده دبیرکل سازمان ملل در امور یمن در ملاقات با بن‌سلمان خواستار کاهش حملات و توجه به راه‌حل سیاسی می‌شود، بن‌سلمان در پاسخ می‌گوید کمی صبر کن تا ببینی حوثی‌ها به چه وضعی گرفتار خواهند شد.


بر این اساس می‌توان گفت تا آنجا که به جبهه سعودی بازمی‌گردد، نقشه تصرف برق‌آسای صنعا حرف نداشت و هر ناظر سیاسی را هم وادار به پذیرش موفقیت طرح سعودی می‌کرد اما آنچه اتفاق افتاد درواقع کاملا معکوس بود. رهبری جنبش انصارالله حدود یک ماه پیش به مکالمات بعضی از نزدیکان علی عبدالله‌صالح دسترسی پیدا می‌کند و طی آن بخشی از قول و قرارهای دوطرف درباره صنعا و «عملیات مشترک» لو می‌رود. انصارالله در تماس با علی عبدالله صالح به او هشدار داده و درواقع به او خبر می‌دهد که از نقشه مطلع است. هدف انصار از این اطلاع‌رسانی این بود که از یک سو مانع از هم‌گسیخته شدن همکاری‌های امنیتی و سیاسی میان دو طرف شود و از سوی دیگر هشدار دهد که مسئله را می‌داند و در شرایط غافلگیری نیست اما علی عبدالله‌صالح ضمن آنکه منکر چنین توافقی می‌شود، می‌گوید بر سر توافق با انصار کماکان ایستاده است ولی خب معلوم بود که این یک تعارف بیشتر نیست و دیگر نمی‌توان به او به چشم یک نیروی قابل اعتماد نگاه کرد و باید با جدیت بیشتر او را زیر نظر گرفت.


صالح با گمان اینکه اطلاع انصارالله از توافق پنج‌جانبه علیه او، چیزی را عوض نمی‌کند و یا شاید برای اینکه راه دیگری برای حفظ حیات سیاسی خویش سراغ نداشت در همان پازل بازی را ادامه داد و این بار که دیگر امکان پرده‌پوشی وجود نداشت در مصاحبه تلویزیونی از علاقه‌اش به توافق با عربستان پرده برداشت و همزمان نیروهای انصار را که با آن به پیمان مشترک رسیده بود، «میلیشیا» - یعنی گروهی غیرقانونی و مسلح - خطاب کرد. در این میان انصار که می‌دانست مسجد بزرگ «علی عبدالله‌صالح» محل اصلی توطئه است، با این عنوان که می‌خواهد برای اطمینان از برگزاری مراسم میلاد پیامبر اعظم(ص) که هرساله به نحو باشکوهی در یمن و بخصوص در این مسجد که بزرگ‌ترین مسجد یمن است، برگزار می‌شود وضع مسجد را بررسی کند، بعدازظهر پنجشنبه هفته پیش یک یگان از نیروهای امنیتی خود به همراه تعدادی از نیروهای وزارت کشور را به این مسجد می‌فرستد که با مانع نیروهای صالح مواجه می‌شوند ولی در نهایت وارد مسجد شده و متوجه مقادیر بسیار زیادی سلاح در زیرزمین‌های مسجد می‌شوند. با توجه به اینکه برگزاری مراسم روز 17 ربیع - یعنی دیروز- در این مسجد قطعی بوده است، وجود این حجم از سلاح خبر از وجود توطئه‌ای و اجرای آن در روز 17 ربیع می‌دهد. نیروهای مشترک انصارالله و وزارت کشور اقدام به در اختیار گرفتن بخش‌های مختلف مسجد می‌کنند که در این بین نیروهای شبه نظامی صالح با آنان درگیر شدند. به زودی درگیری به خارج از مسجد و بخش جنوبی پایتخت که مراکز سیاسی در آن قرار دارد و به همین دلیل «حی‌السیاسی» خوانده می‌شود و نیز به مراکز استان‌های ذمار، عمران و حجّه کشیده می‌شود که سرعت انتقال این درگیری از پایتخت به چهار مرکز استان و نیز ورود هواداران حزب اصلاح در «عمران» به درگیری علیه کمیته‌های مردمی وابسته به شاخه نظامی انصارالله تردیدی باقی نمی‌گذارد که همه‌چیز آماده انجام عملیات مشترک علیه انصارالله شده است. اما نکته اینجاست که شروع درگیری برای تصرف پایتخت روز 17 ربیع بوده که با پیش‌دستی انصارالله این درگیری در روز یازدهم و در حالی که در زنجیره عملیاتی آنان حلقه‌های آخر چیده نشده‌اند، شروع می‌شود و به شکست این طرح پیچیده منجر می‌گردد.


2- برخلاف آنچه تصور می‌شود، هدف همکاری‌های پنج‌جانبه که به آن اشاره شد، تسلط بر بخش شمالی یمن نبوده بلکه هدف فقط تصرف پایتخت بوده است. وقتی شرایط داخلی یمن و سرگذشت درگیری‌های آن را ملاحظه می‌کنیم درمی‌یابیم که طرف‌های این طرح برای سیطره بر کل استان‌های شمالی شامل 12 استان نیروی کافی نداشته‌اند. از سوی دیگر صالح و ارتش پیشین آن که نزدیک به 300 هزار نیرو داشته، در شش جنگ که در حدفاصل 1382 تا 1388 روی داد و از پشتیبانی نیروی هوایی امارات هم برخوردار بود از نیروهای انصارالله که در آن روزها به چند هزار نفر هم نمی‌رسید، شکست خوردند. بنا بر این منطقاً در این شرایط که از یک سو صالح فاقد ارتش بوده و متقابلا نیروهای رزمی انصارالله به چند صد هزار نفر رسیده است نمی‌توان پذیرفت که هدف طرح نظامی این پنج موتلف تصرف استانهای شمالی یمن بوده است.
به نظر می‌آید که هدف عملیاتی نیروهایی که از شبانگاه پنجشنبه تا نزدیکی‌های ظهر شنبه در استان‌های عمران، حجه و ذمار با نیروهای انصارالله درگیر شدند، سرگرم کردن انصار و نه تصرف این شهرها بوده است چه اینکه اگر بنای تصرف مراکز استان‌های تحت تسلط انصارالله بود، این اقدام باید در استان‌های شافعی‌نشین که انصار در آنجاها نیروی کمتری دارد، روی می‌داد. انتخاب استان‌های زیدی‌نشین که به پایتخت نزدیکند و انصار در آنجاها نیروهای فراوانی دارد با هدف سرگرم کردن انصارالله و نیروهایش در خارج از صنعا و تمرکز نیروهای تحت رهبری صالح و شرکای آن روی پایتخت صورت گرفته که با هوشیاری انصارالله این طرح خنثی شده است.


سؤال این است که اگر طرح سعودی، اماراتی، اصلاح، صالح و سران بعضی از قبایل شمال یمن به نتیجه می‌رسید چه اتفاقی می‌افتاد؟ تصرف پایتخت که طی دو سال گذشته هدف اصلی رژیم سعودی و مؤتلفین آن بود می‌توانست اقتدار انصارالله را بشکند و متقابلا نیروهای شبه نظامی و نظامی سعودی که به دلیل شکست‌های پیاپی به مرز یأس کامل رسیده‌اند را برای عملیات‌های بعدی تشجیع کند. از نظر سعودی موفقیت طرحی که با محوریت علی عبدالله صالح توأم بود می‌توانست اکثر سران قبایل یمنی که هم‌اینک با انصارالله همکاری می‌کنند و بخش


عمده‌ای از هزینه‌ اداره جنگ و جامعه نیز بر دوش آنان است را از انصار جدا کرده و حتی در مقابل آن قرار دهد.
از سوی دیگر همه می‌دانیم که در هفته‌های اخیر فشار متراکمی از داخل عربستان و بیرون آن برای متوجه کردن بن‌سلمان به «جنگ بی‌حاصل» وجود داشت که در گفت‌وگوهای محرمانه نماینده دبیر کل سازمان ملل و عبارات صریح گوترش دبیرکل و دولت‌های اروپایی و نشریات آمریکایی هم به تکرار آمد. سعودی در این بین موافقت با هر طرح سیاسی را موکول به بدست آوردن یک موفقیت میدانی می‌کرد تا بتواند سه خواسته‌ای که از سال دوم جنگ - آغاز عملیات موسوم به اعادهًْ‌الامل- مطرح می‌کرد، محقق گرداند و در واقع به طریقی دوباره بر یمن مسلط شده و تکلیف انصارالله را یکسره نماید. آن سه خواسته شامل خارج شدن صنعا از دست انصارالله، تحویل مراکز استان‌ها به دولتی که شورای همکاری خلیج فارس و در واقع خودش تعیین می‌کند و تن دادن انصار به خلع سلاح‌های سنگین و نیمه‌سنگین. بنابراین می‌توان گفت هدف تاکتیکی توطئه پنج ضلعی اخیر تصرف صنعا و وادار کردن انصار به دو خواسته دیگر سعودی بود که البته اگر به این خواسته‌ها می‌رسید به مرور و با اقدامات نظامی تمام شهرها و روستاها و حتی سلاح‌های سبک را از انصار می‌گرفت و آنان را قتل‌عام می‌کرد و دوباره سیطره‌ای که از سال 1310 و زمان تاسیس «عربستان سعودی» بر یمن جز نکبت و فقر و مرگ پدید نیاورده، اعاده می‌گردید که ضربه سنگین انصار همه این خواب‌های شیطانی را برهم زد.


منبع: کیهان


انتهای پیام/

ارسال نظر
قالیشویی ادیب