«شهید رشوند» میگفت باید همه چیز را یاد گرفت
به گزارش گروه رسانه های دیگر آنا، «سمیه گنجی» از نویسندگان کتاب ادبیات پایداری و از فعالان فرهنگی حوزه شهدا هماکنون در حال اخذ بخشی از مصاحبه های کتابی در خصوص زندگی شهید مدافع حرم «عبدالرشید رشوند» است. وی در گفتوگو با خبرنگار حماسه و جهاد دفاع پرس به جزئیات بیشتری از روند پیشرفت کتاب مذکور اشاره کرد و گفت: نزدیک به 26 ساعت مصاحبه با آذر خانم، همسر شهید رشوند گرفته شده است. با پنج تن از همرزمان شهید که تعدادی از آنان همکاران لشکر و بخشی همکاران عملیاتی او بودند صحبت شده است. چون شهید مدتی فرمانده گردان امام حسین (ع) بود با تعدادی از بسیجیانش نیز مصاحبه گرفته شده است.
وی افزود: این کتاب به سفارش موسسه روایت فتح چاپ می شود و تاکنون 60 درصد از کار مصاحبه با افرادی که شهید را می شناختند انجام شده است.
گنجی در ادامه با اشاره به جنبه نظامی زندگی شهید رشوند بیان کرد: شهید رشوند از جمله شهدایی است که در دفاع مقدس هم حضور داشت. بعد از دفاع مقدس در دورههای عملیاتهای تبوک که مربوط به عملیات های برون مرزی بود شرکت کرد و تعدادی از مصاحبه شوندگان اعضای این دوره ها بودند.
این نویسنده حوزه کتاب دفاع مقدس تصریح کرد: شهید رشوند انسان بسیار وارسته و علاقهمند به طبیعت بود. تعدادی از دوستانش که با آنها مصاحبه گرفته شده از کسانی بودند که باهم به کوه می رفتند. ایشان حتی به کلاس های دف و سنتور می رفته و استادش از جمله کسانی است که روایت هایش از شهید در کتاب می آید.
گنجی به ارتباط شهید رشوند با برادر جانبازش اشاره کرد و گفت: آقای داود رشوند جانباز قطع نخاع دوران دفاع مقدس و برادر شهید است که بسیار ارتباط عمیقی با او داشت و تقریبا نصف زندگی شهید مربوط به رسیدگی به امورات برادرش می شد تا جایی که ایشان را در منزل خود سکونت داد.
وی با بیان یکی از خاطرات شهید رشوند افزود: هربار که شهید رشوند خدمت برادرش می رسید به او احترام نظامی می گذاشت تا زمانی که برادر آزادباش بدهد. بعد از شهادت زمانی که پیکر را به منزل می برند آقا داود بسیار ناراحت می شود و چون قبول شهادت برایش سخت بوده است حتی به پیکر شهید نگاه نمی کند، در آخر خواهر به آقا داود می گوید که آزادباش شهید را بده و ایشان هم آزاد باش می دهند و پیکر را می برند. شهید رشوند رابطه بسیار خاصی با خانواده داشته است مثلا با خواهرش ارتباط خوبی داشته و بیشتر خاطرات اعزام به جبهه را خواهرش نقل می کند.
نویسنده کتاب حوزه ادبیات پایداری در ادامهی بیان روحیات شهید رشوند تصریح کرد: با وجود شغل نظامی بسیار روحیه لطیفی داشت، مثلا به همسرش گفته بود چرا اینقدر وسیله می خری و نگه می داری؟ دلش می خواست تمام وسایل زندگی اش آنقدری باشد که در یک چمدان جمع شود و هر زمان که خواست کوله بارش را جمع کند. یکی از دوستانش تعریف می کرد زمانی که به کوه می رفتیم دانه دانه گیاهان را به ما معرفی می کرد و از خواص آن ها می گفت.
وی بیان داشت: یکی از فعالیت های جالب ایشان در طول دوره حیاتش این بود که مدتی مربی تعدادی از نیروهای رزمنده لبنانی که در ایران آموزش می دیدند، شد. مثلا شهید احمد مشلب از شاگردان ایشان بود که تصویری از این شهید در خانه شهید رشوند وجود دارد. کار جالبی همسر شهید انجام داده و تمامی وسایل ایشان را به صورت موزه، در خانه جمع آوری کرده است.
گنجی تصریح کرد: شهید رشوند غواص بسیار ماهری بود که می توانست برای مدت طولانی غواصی کند. آنقدر خاکی بود که با وجود اینکه سردار بود با کارگرانی که برای کار به منازل ایشان می آمدند صمیمی می شد. یکی دیگر از کارهایش که نشان از روحیه لطیف ایشان می دهد این بود که تکه ای از درخت توت را برای پرنده ها به خانه آورده بود که توی قفس نمانند.
وی به بارزترین خصوصیت ایشان اشاره کرد و گفت: مقید نبودن به دنیا بارزترین ویژگی ایشان بود. به هیچ عنوان اجازه نمی داد دنیا دست و بالش را ببندد. عرق خاصی برای کارش داشت و تلاش می کرد در همه حوزه ها فعالیت داشته باشد، مثلا مدتی زبان انگلیسی را دنبال کرد. در خانه پرتاپ دارت انجام می داد. می گفت همه چیز را باید یاد گرفت. آدم مهربانی بود. در سوریه وقتی به بچه های حلب خبر دادند عمو رشید شهید شده بچه ها گریه می کردند. شهید در مدت زمانی که حلب بود برای مردم سوری غذا و نفت می برد و از این طریق ارتباط خوبی با بچه ها پیدا کرده بود.
ایشان دو بار به سوریه اعزام شد. دوره اول 40 روز و دوره دوم نزدیک به دو ماه در منطقه ماند. بار اول برای عروسی دخترش برگشت. سردار رشوند در ششم آذرماه سال 94 به شهادت رسید و پیکرش روز اربعین به کشور بازگشت.
منبع: دفاع پرس
انتهای پیام/