آمریکا در تحولات عربستان باید از تجربه شاه ایران درس بگیرد و مراقب نتیجه معکوس سیاستهایش باشد
به گزارش گروه رسانه های دیگر آنا، شبکه آمریکایی «سیانبیسی» گزارشی با این عنوان منتشر کرد: «چرا "دوستان" بن طلال شاهزاده سعودی او را رها کردهاند؟».
«یکی از ثروتمندترین مردان جهان و کسی که بیشتر سرمایهگذاران در جستجوی او بودند، بیش از سه هفته است که در بازداشت بوده و حتی گزارش شده مورد شکنجه قرار گرفته است.
این مرد، الولید بن طلال شاهزاده میلیاردر سعودی است. او سهام عمدهای در توئیتر و سیتیگروپ دارد و در شرکت قرن 21 فاکس نیوز هم سهامدار عمده است. از او به عنوان "وارن بافت عربستان سعودی" نام برده شده است(وارن بافت نام میلیارد مطرح آمریکایی است)
اما از 5 نوامبر بن طلال در یک اتاق در هتل ریتز کارلتون ریاض بازداشت شده است. این هتل، عملا به زندانی برای بیش از 200 شاهزاده و مقام سعودی شده است.
موضوعی که فاجعه را بدتر کرده، انتشار چندین گزارش خبری معتبر مبنی بر این بوده که بن طلال و دیگران شکنجه شدند. یکی از گزارشها حاکی از آن بود که او(بن طلال) را از سقف آویزان کرده و کتک زدند. این گزارشها پس از انتشار خبری مبنی بر اینکه متعب بن عبدالله(پسر ملک عبدالله شاه سابق) برای آزادی اش یک میلیارد دلار پرداخت، معتبر شدند.
در حالی که (محمد) بن سلمان در تلاش برای تقویت قدرت نظامی عربستان سعودی و ایجاد ائتلافها علیه ایران است، دلیل رسمی و اعلامی چنین بازداشتهایی، آن است که آنها بخشی از "تحقیق علیه فساد" هستند اما پادشاهی(سعودی) هیچ چیز مستندی که چنین موضوعی را اثبات کند، ارائه نداده است.
خوب حالا به این سوال ناخوشایند میرسیم. شرکای قدرتمند تجاری شاهزاده بن طلال و تماسهای سیاسی که او در داووس و دهها نشست بینالمللی مهم داشت، کجا هستند؟
این مرد برای سالها از خانواده (رابرت) مرداک حمایت کرده اما هیچ اعتراض واقعی از طرف مرداکها در روزنامهها و شبکههای تلویزیونیاش دیده نشده است.
دیگران هم مثل بیل گیتس که او را "شریکی مهم" خوانده بود، بیانیههای بی رمق و بی اشتیاقی طی هفته گذشته صادر کردند.
به همین ترتیب، به نظر میرسد که رهبری سیاسی ما در هر دو سوی طیف(جمهوریخواه و دموکراتها در آمریکا) هم در حال نادیده گرفتن داستان است.
خوب، دلیل این پذیرش واضح استبداد و خشونت علیه یک سرمایهگذار جهانی مهم که به نظر میرسید دوست غرب است، چیست؟
توضیح دلیل آن، بخشی به اقتصاد بر میگردد و بخشی هم به سیاست اما عواقب چنین سکوتی میتواند ویرانگر باشد.
شاهد یک تلاش هماهنگ از سوی بن سلمان برای دور کردن مداخله تعداد بسیاری از خانواده سلطنتی در عملیات و مخارج شرکت آرامکو هستیم. این بازداشتها، شاید ارتباط زیادی با این موضوع داشته باشد. به هر حال، حمایت از بن طلال و دیگر شاهزاده های بازداشت شده حتی با بیانیهای که به شدت دقیق نگارش شده باشد، میتواند چشم اندازهای سرمایه گذاری خارجی در آرامکو را مسموم کند.
دلایل سیاسی(سکوت در برابر قضیه بن طلال و دیگران) اما از وضوح کمتری برخوردار است. البته ما میدانیم که حمایتی قوی در دولت ترامپ از طرح بن سلمان برای توسعه و ترویج یک مشارکت نو با اسرائیل و تلاشهایش برای ایجاد اختلال در تامین مالی شبکه تروریستی وهابی مورد حمایت سعودی وجود دارد. او همچنین در تلاش برای به روز کردن و نوسازی فرهنگی کشور و برچیدن روحانیت ضد یهودی است.
بنا بر این، برای دولت ترامپ، حامیان اسرائیل و هر کسی که نگران ایران است، یک پذیرش مشخصی از تحرکات بن سلمان برای دست یابی به خیر و منفعت بیشتر در خاورمیانه وجود دارد. در ظاهر اینطور است که هدف ابزارها را توجیه میکند.
اما یک خطر و مخاطره اخلاقی جدی در اینجا وجود دارد. وقتی ملت و کشوری خشونت و استبداد را در یک رژیمی را به منظور سرکوب رژیمی دیگر بپذیرد، امکان حادث شدن نتیجه ناخواسته و ضربه معکوس هست. آمریکا باید این درس سخت را بعد از سالها حمایت از شاه ایران و برخی دیگر از دیکتاتورهای منطقه گرفته باشد؛ دیکتاتوریهایی که در آن فشاری برای اصلاحات داخلی و حاکمیت قانون وجود نداشت. ایران، هم اکنون یک خطر بزرگتری است اما (خطر) یک عربستان سعودی سرکوبگرتر با فاصله اندکی پس از ایران قرار دارد. هیچ چیز دموکراتیک یا متمدنانهای درباره آنچه که هم اکنون در ریاض در جریان است، وجود ندارد.
تاکنون پول و تلاش برای به چالش کشیدن ایران، به طور مشخصی در حال ساکت کردن هرگونه اعتراضی بوده است. شاید بن طلال، آن قربانی نیست که باید دلسوزی بیشتری برای او کرد اما او درخشانترین مورد قربانیها است چرا که ارتباطات بسیار خوبی دارد و خیلی مشهور است».
منبع:فارس
انتهای پیام/