دیده بان پیشرفت علم، فناوری و نوآوری
*پژمان قاسم‌پور

نبرد فخیم‌زاده با تحلیل قبلى خودش!

نویسنده یادداشت، صحبت‌های اخیر مهدی‌ فخیم‌زاده در مورد بنیاد سینمایی فارابی و طریقه وام‌دهی این بنیاد را با صحبت‌های پیشین او مقایسه کرده و به بررسی آن پرداخته‌است.
کد خبر : 237064

در سینمای ایران، وقتی پای منافع به میان می‌آید، حتی اگر حرفی منطقی نداشته باشد، هستند افرادی که سعی می‌کنند شهر را شلوغ کنند و افکارعمومی را به بازی بگیرند تا به هدف ‌شان برسند. یکی از بارزترین نمونه‌های این دست بازی‌های ژورنالیستی، منفعت‌محور و تمامیت‌خواه، فضاسازی درقبال تغییر رویه اعطای وام به سینماگران از سوی بنیاد سینمایی فارابی رخ داده است.


جالب این که همین منتقدان، همواره و هنوز معتقدند وام فارابی سال‌هاست به جیب رانت‌خوارها رفته و ... اما حالا هم که قرار است وام با روشی تازه ازجیب‌ها بیرون آید و به باقی سینماگران تزریق شود، آن را یک نقشه حساب‌شده برمی‌شمارند و قبل از آن که اتفاقی بیفتد، در مقام پیشگو ظاهرمی‌شوند!


شاید مروری بر اظهارات هفته گذشته «مهدی فخیم‌زاده» یکی از منتقدان تغییر رویه اعطای وام به فیلم‌های تولید امسال، مبین این باشد که ماجرا، چیزی بیش از یک پروپاگاندای محفلی نیست... دم خروس آنجا بیرون می‌آیدکه به تناقضات شدید سخنان این بازیگر و کارگردان با سابقه دقت کنیم؛ اگر فیلمسازی معتقد باشد که هیچگاه از فارابی وام نگرفته، اصولا نقد به عملکرد فارابی در ادوار مختلف، چه معنایی می‌تواند داشته باشد؟


اگر «مهدی فخیم‌زاده» از سال 82 تاکنون، در سینما فیلمی نساخته و ده‌ها فیلمساز دیگر فیلم ساخته‌اند، نشانه این است که همه سینماگران ایرانی به جز این فیلمساز با فارابی‌چی‌ها رابطه خاص دارند؟


اگر او معتقد است وام فارابی به دوستان و آشنایان می‌رسد، چرا به سمت این بنیاد می‌آید و درخواست وام و بعد مشارکت می‌کند؟ تا اینجا همه چیزخوب است؟ چرا وقتی با درخواست وی مشروط به شرایط موافقت می‌شود، همه چیز بد می‌شود؟


فخیم‌زاده گفته: «تهیه‌کننده‌های ما فعلا به یک نوع کمدی بخصوص از نوع لودگی تمایل پیدا کرده‌اند!» او معتقد است امروز، دوره فیلم‌های کمدی سطحی است و بخش خصوصی روی فیلمی از او سرمایه‌گذاری نمی‌کند. این دیگر از آن حرف‌هاست! آیا او فهرست بلندبالای فیلم‌های ایرانی در سال 96 را (که در آن آثاری چون «رگ خواب»، «ماجرای نیمروز»، «خفگی»، «زیرسقف دودی» و ...، بیش از چهارمیلیارد تومان فروخته‌اند) را نمی‌بیند؟ این همه فیلم در ژانرهای مختلف تولید می‌شود که بخش عمده‌ای از آنها در بخش خصوصی تهیه شده‌اند.


عجیب‌تر آن که او به گونه‌ای به فیلم‌های سینمای بدنه حمله می‌کند که گویی خود سازنده یک دوجین فیلم روشنفکرانه است و مسافران مهتاب و خواستگاری (موفق‌ترین فیلم‌های کارنامه سینمایی او) را کس دیگری ساخته!


به این جمله‌ها دقت کنید: «تهیه‌کننده بخش دولتی هم با من و امثال من پالوده نمی‌خورن، اونا مشتری‌های خاص خودشون و سوژه‌های خاص خودشونومی‌طلبن.» یا «بخش‌خصوصی هم که مثل موسسه اوج و حوزه هنری ونورتابان سرگنج ننشسته!»


این جمله‌های فیلمسازی است که در 26 سال اخیر، در سینمای ایران تنها یک فیلم ساخته و در 14 سال اخیر کلا به عنوان کارگردان در سینما غیبت داشته و در تلویزیون مشغول ساخت سریال بوده. کارگردان «پشمالو» طوری از گنج صحبت می‌کند که گویی سریال‌های پلیسی‌اش بدون هیچگونه حمایتی از سوی نهادهای ذیربط تولید شده‌اند و این که او 8 سریال پشت سر هم پلیسی ساخته، اتفاق ناخوشایندی است!؟»


پاشنه آشیل ادبیات این هنرمند کاراته‌کار، همین تناقضات محسوس و نامحسوس در اظهارنظرهایش است؛ گویی او به جنگ با خودش پرداخته، خود درگیرانه سخن می‌گوید و واکنش نشان می‌دهد! به‌راستی آیا فارابی در شکل منطقی‌اش جایگاه حمایت از تولید و عدالت در تخصیص اعتبارات است یا دار و دسته‌گرایی جهت کلاه درست کردن از نمد!؟ شاید مشکل همین باشدکه عده‌ای از کارگردان تهیه ‌کننده‌های سینمای ایران دوست دارند از قبل تهیه‌کننده بودن، به سود در تولید برسند و چون شیوه تخصیص وام بنیاد فارابی تغییر یافته، خب بهترین راه شلوغ‌بازی است! «به‌خودم گفتم خدا رو چه دیدی شاید برای یه‌دفعه‌‌ام که شده ازاین نمد فارابی یه کلاهی هم واسه ما درست بشه!.»


تناقضات واضح‌تر سخنان کارگردان «تشریفات» در واکاوی نامه اخیر او درمقایسه با گفت‌وگوی دو ماه قبل از آن است! او امروز نوشته: «من به شما قول می‌دم که این شراکت فارابی هم ازهمون کار‌هاست، امکان نداره پا بگیره و جواب بده، من مرده و شما زنده» این جمله را فخیم‌زاده دو ماه بعد از آن نوشت که در گفت‌وگویی با یک روزنامه سینمایی گفته بود: «مشارکت فارابی و حضور صندوق هنرمندان اتفاق خوب است و امیدوارم سایرنهادها مثل حوزه هنری و سازمان اوج که با سینماگران همکاری می‌کنند با همین روش با سینماگران کار کنند و سعی کنند فیلمساز را در قبال جذابیت فیلم و هزینه آن و بازگشت سرمایه متعهد کنند!.»


او دوم آذر در یادداشتی نوشت: «والله من که چهل‌ساله تو این سینمام و از دور و نزدیک فعل‌وانفعالات سینما رو رصد می‌کنم هرچی فکر می‌کنم نمی‌تونم بفهمم قضیه چیه‌؟ اگه راستشو بخوای، ببخشیدا! تنها منطقی که به‌نظرم می‌رسه اینه که این شراکت یه جور رانت تازه است.». در حالی که همین کارگردان دو ماه قبلش به روزنامه صبا گفته بود: «مشارکت بنیادفارابی در فیلم‌ها در کنار ارجاع وام‌ها به صندوق اعتباری هنرمندان کارخوبی است و با این که نهادی بیاید و فیلمی را تولید کنند تفاوت دارد.»


فخیم‌زاده، پس از آن که به روایت خود، به فارابی مراجعه کرد و در جریان شیوه تخصیص وام قرار گرفت، موضع‌اش 180 درجه تغییر یافت. او آن‌روزها گفته بود: «وقتی صحبت از مشارکت به میان می‌آید یا صندوق و به هنرمندانوام می‌دهد در حالت مشارکت ۵۰درصدی هم نیم دیگر سرمایه باید توسط تهیه‌کننده فیلم تامین شود پس در این صورت تهیه‌کننده مجبور به تهیه و تولیدفیلم جذابی می‌شود که مخاطبان از آن استقبال کنند. یعنی در هر دو صورت نقدینگی توسط بنیاد سینمایی فارابی به فیلم‌ها تزریق می‌شود.»


و امروز در کل به نبرد رزمی با «تحلیل» دیروز خود رفته! و نوشته: «شما که به‌قول خودتون از فیلم‌هایی که فروش کردن نمی‌تونین وام‌های کلونی رو که دادین پس بگیرین و به قول خودتون یه اطاق چک برگشتی از بچه‌های سینمادارین، حالا چطوری می‌خواین سهم شراکتتون ‌رو از فیلمی که نفروخته بگیرین؟ از کی پس بگیرین؟ فیلمی که نفروخته و با خاک یکی شده و زیرصد‌میلیون فروخته پولش کجا بود که به‌شما پس بده؟»


و این در حالی است که در گفت‌وگوی مهر ماه خود عنوان کرده بود: «این تصمیم خوبی برای راه‌اندازی یک حرکت در سینماست و راهکار نسبتاً خوبی است که سینما از این حالت رکود دربیاید. پیشنهاد من این است که واقعاًسایر نهادها هم روش بنیاد سینمایی فارابی را پیش بگیرند یعنی یا در تولیدفیلم مشارکت داشته باشند یا به تهیه‌کننده وامی بدهند که او را مکلف به بازپرداختش کنند!»


مروری بر اظهارات قبل‌تر «مهدی فخیم‌زاده» در گفت‌وگو با «فریدون جیرانی» هم جالب توجه است. او که امروز می‌گوید تهیه‌کنندگان بخش خصوصی چون فیلم‌های «لوده» می‌فروشند، روی فیلم‌نامه‌های جدید اوسرمایه‌گذاری نمی‌کنند، در آن گفت‌وگو اظهار داشته بود: «در دهه شصت فیلم‌ها درجه‌بندی می‌شد اما فیلم‌هایی می‌فروخت که درجه «ج» می‌گرفت؛مانند نیش و قافله. خود من فیلمی ساختم به نام «تپش» که به لعنت خدانمی‌ارزد ولی از سوی دولت و معاونت سینمایی درجه «ب» گرفت. فیلمی هم ساختم به نام خواستگاری که درجه «ج» گرفت اما خوب می فروخت. همچنین«مسافران مهتاب» درجه «دال» گرفت! در یکی از جلسات در اسفند ماه فخرالدین انوار معاون سینمایی از فیلم «نقش عشق» به کارگردانی شهریارپارسی‌پور تعریف کرد و به فیلم «خواستگاری» که من ساخته بودم و خوب فروخته بود حمله کرد که من شدید برآشفتم و حتی کار به مجادله کشید.»


فخیم‌زاده که ظاهرا جز تلویزیون، منتقد همه مدیریت‌های سینمایی از گذشته تا امروز است، به مدیریت دوره جواد شمقدری هم اینگونه منتقد بود: «دردوره‌ای که شمقدری و دوستانش بودند، ۵ سال فشارهای زیادی روی سینمابود، ولی امروز فیلم‌ها از شکل بخشنامه‌ای خارج شده و تماشاچی راحت فیلم می‌بیند!»


آیا کارگردان «شتابزده» به عنوان یک آدم تحصیلکرده و باتجربه، امروزمی‌تواند تحلیل عمیق ارائه دهد؟ با در کنار هم قراردادن جمله‌ها وکلیدواژه‌های او در ابتدای تصویب فیلمنامه و مراجعه اولیه به بنیاد فارابی وپس از مشخص شدن میزان و چگونگی اعطای وام به فیلم و سپس مشارکت فارابى در فیلم جدید وی، و اصرار عجیب او در زیرسئوال بردن تصمیم تازه اقتصادی متولی سینماى حرفه اى، تنها به پاسخی ناامیدکننده می‌توان رسید!


روزنامه نگار و منتقد سینمایی


انتهای پیام/

ارسال نظر
قالیشویی ادیب