محدودیتهای کار طنز روز به روز بیشتر میشود
به گزارش گروه رسانههای دیگر آنا، هر کدام از این شخصیتها، منش و رفتار خاص خود را دارند اما آنچنان که «وی» میگوید، بیشتر آنها کله تهییانی هستند که کارشان فقط خرابکاری است و برای متوقف کردن آنها باید همه اصول زندگی درست را از ابتدا به آنها آموزش داد.
دیرین دیرین مدتهاست به برنامهای دوستداشتنی تبدیل شده که بیشتر ایرانیها با شخصیت های گیج آن آشنا هستند.
با علی درخشی، نویسنده و انیماتور این مجموعه کارتونی همصحبت شدیم تا از خودش و آدمهای سرزمین دیرین دیرین برایمان بگوید.
روحیه طنزی که در شخصیتهای دیرین دیرین دیده میشود در خود شما هم وجود دارد؟
نه! در زندگی واقعی اصلا طناز نیستم. وقتی بچه بودم حتی نمیتوانستم یک جوک تعریف کنم، حالا هم همین ویژگی را دارم و اگر در جمعی جوک تعریف کنم به نظرم، میخندند تا من ضایع نشوم.از بچگی تاکنون هیچ وقت آدم بانمکی نبودهام. اینکه با کارهایم و دیرین دیرین میتوانم مردم را بخندانم برای خودم کمی عجیب است!
یعنی شما در همان فرمول قدیمی قرار میگیرید که کمدینها و طنازها در خلوت و زندگی شخصی آدمهای تلخ و جدی هستند، مثل وودی آلن و مهران مدیری؟
در تنهایی خیلی تلخام، اما در جمع خانواده و دوستان تلاش میکنم رویه دیگری داشته باشم.
چرا آدمی که میتواند دیگران را شاد کند در خلوت و تنهایی که اتفاقا اهمیت زیادی هم دارد، تلخ باشد و خودش را اذیت کند؟
شاید اگر آدم شاد و سرحالی بودم، دیگر انگیزه نداشتم که طنز بنویسم و بسازم. به نظرم آدمهایی که کار کمدی میسازند، به نوعی خودشان را تسکین داده و کمبودی را جبران میکنند. حتی به نوعی از زندگی و کمبودهایی که داشتهایم، انتقام میگیریم. البته گاهی احساس میکنم نوشتن متن طنز و ساخت انیمیشن کمدی برای این است که زندگی را زیباتر و قابل تحملتر کنم. چون معتقدم زندگی در واقعیت بسیار تلخ و گاهی غیرقابل تحمل است.
اما برخی متفکران بر این باورند که این بستگی به زاویه نگاه آدمها به زندگی دارد، میتوان طور دیگری به مسائل نگاه کرد.
این درست، اما من که نمیتوانم کل زاویه نگاهم را تغییر دهم یا گذشته و ژنتیکم را عوض کنم. شاید بتوانم کمی تغییر را بپذیرم، اما هویتم را نمیتوانم دگرگون کنم. این نوع زندگی را بد نمیدانم. تلخاندیشی لزوما بد نیست! بلکه یک ویژگی است، نباید با آن مبارزه کنم.برخی آدمها درون شادی دارند و گروهی هم غمگین هستند.
یعنی اندوه درونی خود را قبول کردهاید؟
دورهای فکر میکردم باید تغییر کنم برای همین به مشاور مراجعه میکردم و کتابهای مرتبط با این موضوع را مطالعه میکردم، اما بعد به این نتیجه رسیدم که نباید درون خودم را نادیده بگیرم، چون همین ویژگی باعث شده وارد کار هنری شوم و طنز بنویسم. آن را پذیرفتهام و دیگر از خودم فرار نمیکنم.
نویسندهها بایـد خلوت و انضباط خاصی داشته باشند، شما هم از این قوانین پیروی میکنید یا چون کارتان گروهی هست زیاد در قید و بند این جور چیزها نیستید؟
خودم دقیقا نمیدانم چه حرفهای دارم! هم کارگردان انیمیشن هستم و هم نویسنده! جمع اضدادم، شخصیتم پر از تناقض است. زمانی که طراح بودم فضای نویسندگی را درک نمیکردم اما زمانی که شرایط به سمتی رفت که نویسندگی هم جزو حرفهام شد، کمکم به این سمت رفتم که یک گوشه خلوت پیدا کنم و بنویسم. البته بخشی از این رفتار به سن هم بستگی دارد، آدمی هر چه سناش بیشتر میشود به خلوت و آرامش بیشتر نیاز دارد.
شما که ابایی ندارید از اینکه سنتان را بگویید؟
نه! 41 سال را تمام کردهام و وارد 42 سال شدهام.
طنزنویسها و کمدینها معمولا میگویند، خنداندن مردم ایران دشوار است بخصوص الان که شبکههای اجتماعی و فضای مجازی شرایطی را فراهم کرده که بیشتر مردم به سمت طنزنویسی بروند، در این شرایط چگونه کار میکنید که دیرین دیرین مخاطبان خود را از دست ندهد؟
خنداندن مردم ایران سخت نیست؛ خیلی خیلی دشوار است. بخصوص این که محدودیتهای زیادی داریم. هم از نظر سوژه و موضوع و هم تکنیک. در این شرایط باید با انیمیشنهای قوی دنیا و نوشتههای شبکههای اجتماعی که بدون محدودیت نوشته و دست به دست میشوند، رقابت کنیم. با همه اینها باید تلاش مضاعف کنیم تا در بالای جدول بمانیم و مردم با برنامههای ما ارتباط برقرار کنند.
به نظرم یکی از دلایل موفقیت شما، طراحی شخصیتهای دوستداشتنی و دیالوگهایی است که برای آنها مینویسید؟
در شکلگیری شخصیتها آقای علیمردانی، گوینده دیرین دیرین نقش مهمی دارد. او مثل شخصیت اصلی یک کار کمدی عمل میکند و کارش تنها گویندگی نیست، بلکه به جای چند شخصیت بازی هم میکند. ایدههایش خیلی به من کمک میکند. تواناییهای او را میشناسم به همین دلیل در طراحی شخصیتها دستم باز است .در ابتدای کار، هر کدام از شخصیتهای دیرین دیرین قرار بود نماد یکی از رفتارهای غلط جامعه ما باشد و قرار بود اسم آنها را از سلسلههای مختلف تاریخی انتخاب کنم و با تغییراتی در کار ارائه کنم؛ مثل بیسروسامانیان! اما آنقدر انتقادات تند و عجیب و غریبی از ما شد که مجبور شدیم رویه کار را تغییر دهیم.
شخصیت شاکنج هم از آن کاراکترهای دوستداشتنی بود که کمرنگ شد؟
از این شخصیت خیلی انتقاد شد و ما را متهم به ترویج خشونت کردند به همین دلیل کمرنگش کردیم. این سختگیریهای بیهوده نشان میدهد هنوز کمدی به معنای واقعی در جامعه ما شناخته شده نیست. اوایل حتی به ما انتقاد میکردند ضد زن هستیم که خیلی عجیب بود! چون ما فقط یک گوینده مرد داریم و به همین دلیل شخصیتهای زن خیلی کم وارد قصهها میکنیم، اما همان را هم نتوانستند تحمل کنند.
انتقادی هم که به شما میکنند این است که به مرور زبان فارسی را تحتالشعاع قرار میدهید،از کلمات و واژههایی استفاده میکنید که قشر کودک و نوجوان را متاثر کرده و در آینده شاید نتوان این کلمات را از فرهنگ این گروه سنی پاک کرد؟
ما همه تلاش خود را میکنیم که این اتفاق رخ ندهد. دوست زبانشناسی دارم که از او مشورت میگیرم و از او میخواهم منابعی را به من معرفی کند. شاید جایی اشتباه کرده باشیم مثل زمانی که کلمات فارسی را با دستور زبان عربی جمع میبندیم. اما جاهایی با زبان فارسی شوخی میکنیم که این شوخی کاملا بارز است و به نظرم به زبان فارسی آسیب نمیزند. ما همانطور که با فرم، ظاهر و طراحی شخصیتها شوخی میکنیم، با زبان هم شوخی میکنیم با این حال باید مراقب باشیم این شوخیها به ادبیات و زبان فارسی آسیب نزنند.
منبع: جامجم
انتهای پیام/