هیاتها بین کار سیاسی و سیاسیکاری تمایز قائل شوند
به گزارش گروه رسانههای دیگر آنا، نقش «هیأت» و جایگاه مردمی آن بر هیچ کس پوشیده نیست. شاید بزرگترین پایگاه دینی در جامعه اسلامی «هیأت» باشد، هر چه قدر، ارزش یک هیأت در میان مردم شناخته شده باشد، میزان تأثیرگذاری آن بر مردم نیز بیشتر خواهد بود، با توجه به این نقش، بسیاری از ضعفها و قوتهای فرهنگی را که در میان هیأتیها و جوانان علاقهمند و محب اهل بیت(ع) دیده می شود، به نوعی میتوان با هیأتهای مذهبی و برنامههای آن مرتبط دانست، به همین منظور با حجتالاسلام والمسلمین محمود ریاضت یکی از خطبای شهر تهران گفتوگو کردیم.
وی در این گفتوگو «هیأت» را قویترین ابزار برای انتقال پیام اهل بیت(ع) توصیف کرد و با انتقاد به برخی جملات در سخنرانیها و مداحی ها درباره سیره امام حسین(ع)، این روش را برخلاف خاستگاه ظلمستیزی حضرت(ع) تحلیل کرد و در ادامه به تبیین هیأت سیاسی پرداخت و گریزی هم به فعالیتهای خیرخواهانه هیأتها زد که مشروح آن در ادامه میآید:
هیأت قویترین ابزار برای انتقال پیام است
*یک رسانه داریم که قدمت چندصد ساله دارد و آن هم رسانه هیأت است که از ظرفیت امام حسین(ع) و در دوران متاخر سایر ائمه معصوم(ع) برای انتقال پیام استفاده کرده است، شما الان وضعیت این رسانه را چگونه میبینید؟ صاحبان هیأت، منبریها یا مداحان چه مقدار از این رسانه درست استفاده میکنند؟
-همانطور که فرمودید رسانه یک ابزار است و در دوره ما قویترین ابزار برای انتقال پیام است و شاید به توان گفت قویترین ابزار برای جهتدهی افکار عمومی و همچنین برای رسیدن به اهدافی که آن کسی که از این ابزار استفاده میکند دارد، هیأتها از بدو تاسیسشان از زمان خود ائمه به عنوان قدیمیترین رسانه برای ابلاغ پیام اهل بیت(ع) و انتقال اهداف بلند شیعه عمل کردند، ابزاری است که همه میتوانند از آن استفاده کنند.
در زمان خود اهل بیت(ع) چون این ابزار و رسانه قوی به نام هیأت وجود داشت، بنیعباس هم برای گرفتن حکومت از بنیامیه از همین ابزار استفاده کردند، یعنی جلساتی به نام امام حسین(ع) برپا میکردند که همراه با برافراشته شدن پرچمهایی برای اباعبدالله(ع) و نوشتن یالثارت الحسین روی پرچمها و برگزاری مراسمهای متعدد در طول هفته و در طول ماه برای ابیعبدالله بود تا برای رسیدن به هدفشان بهره ببرند، «سیاهجامگان» یعنی بنی عباس؛ کسانی هستند که تمام عمرشان برای امام حسین لباس مشکی پوشیدند، در تمام عمرشان سر در خانههایشان پرچم سیاه امام حسین(ع) برافراشتند و برای امام حسین(ع) مجلس عزا برگزار کردند.
در طول تاریخ این اتفاق افتاده است، حتی در دوره پهلوی اول رضاشاه پلید وقتی میخواهد حکومت را از قاجار بگیرد، اولین کاری که میکند تکیه دولت ایجاد میکند، یعنی تکیه میزند، خود رضاشاه پابرهنه در دستهزنیهای هیآت شرکت میکند و گِل به سر و صورتش میمالد، وقتی حکومت را میگیرد مانند بنیعباس عمل میکند، بنیعباس وقتی حکومت را گرفتند با لباس مشکی و پرچم و مجلس امام حسین(ع)، افکار عمومی را جهت دادند، از این ابزار استفاده کردند، بعد به نتیجهای که خواستند رسیدند.
بنابراین اولین کاری که میکنند این است که برای همین رسانه محدودیت ایجاد میکنند، یعنی دیگر اجازه نمیدهند مجلسی برقرار شود، شما میبینید ظلمی که بنی عباس در حق اهل بیت(ع) و شیعیان اهل بیت(ع) کردند بنیامیه نکرد.
متوکل یکی از بنیعباسیها است، تمام عمرش لباس مشکی امام حسین تنش بود، با این حال و با اینکه پرچم مشکی امام حسین(ع) همیشه بالای سردرِ خانهاش بود! 18 بار بین الحرمین را شخم زند، قبر سیدالشهدا(ع) را تخریب کرد، یعنی از خودش علیه خودش استفاده کرد.
الان هم با همه ابزارهای پیشرفتهای که به وجود آمده، هنوز هیأتها به عنوان رسانه حرف اول را میگویند، اگرچه این هیأتها از ابزارهای دیگری هم استفاده میکنند، برای اینکه اهداف رسانهای خودشان را پیش ببرند، گاهی از فضای مجازی خوب استفاده میکنند، از اینترنت و امکانات به روز استفاده میکنند، ولی همه ابزارهای پیشرفته امروز در اختیار هیآت قرار میگیرد.
آنچه که در دورههای مختلف تاریخی مانند دوره صفویه، قاجاریه، پهلوی و حتی در دوره بنیعباس و بنیامیه میبینیم این است که هر دو طرف از این ابزار استفاده کردند، یعنی باید به تعبیر مقام معظم رهبری معرفتافزایی کنیم که این هیأت به عنوان قویترین رسانه ابزار دست کسانی که 180 درجه مخالف اهداف صاحبان این رسانه که اهل بیت(ع) هستند، حرکت نکنند.
بسیاری از هیاتها در خلاف جهت اهداف اهل بیت حرکت میکنند
*الان چنین چیزی دارد اتفاق میافتد؟
الان بسیاری از هیأتها در جهت خلاف اهداف اهل بیت(ع) حرکت میکنند.
*چگونه؟
برای اینکه به این تشخیص برسیم، ابتدا باید اهداف اهل بیت(ع) را تبیین کنیم، چون هیأتها رسانه اهل بیت(ع) هستند، اما در اهل بیت(ع)، امام حسین(ع) از همه پررنگتر و شاخصتر است، در طول تاریخ همه از امام حسین(ع) استفاده کردند؛ چه جنبه مثبتش و چه جنبه منفیاش. ما باید ابتدا اهداف امام حسین(ع) را تبیین کنیم، بعد بگوییم هیأتی در جهت رسیدن به این هدف حرکت میکند یا آموزههایش برخلاف این اهداف دارد حرکت میکند؛ یعنی تا اهداف امام حسین(ع) تبیین نشود ما نمیتوانیم. در این راستا بزرگان ما سه هدف عمده را مطرح کردند، در بیانات سیدالشهدا(ع) هم این مطلب وجود دارد که سه هدف عمده برای نهضت عاشورا متصور است، شریعت، طریقت، حقیقت.
اصل اول شریعت است؛ یعنی امام حسین(ع) میفرمایند: من حرکت کردم برای اینکه اسلام را اسلام کنم، چون از اسلام جزء اسم چیزی نمانده است. اسلام یک مجموعه کامل است، من نمیتوانم یک بخشی از آن را قبول کنم، یک بخشی از آن را قبول نکنم؛ نماز یک مجموعه کامل است، اتفاقاً ما در روایت هم داریم شیطان به خدا عرض کرد: خدایا تو در عبادت سجده را حذف کن، من چنان تو را عبادت خواهم کرد که هیچ مخلوقی تو را آن طوری عبادت نکند! ولی عبادت یک مجموعه کامل است، شما نمیتوانید بگویید من نماز میخوانم سجدهاش را انجام نمیدهم، من مثلاً روزه میگیرم، مبطلات آن را رعایت میکنم، یکی را رعایت نمیکنم، قرآن هم میفرماید از زمانی که اسلام عرضه شد، مسلمانان در برابر اسلام دو دسته میشوند: «نُؤْمِنُ بِبَعْضٍ وَ نَکْفُرُ بِبَعْضٍ»، یک بخشی از آن را قبول میکنند یک بخشی را قبول نمیکنند!
الان هیأتها بعضاً به این سمت رفتند که امام حسین(ع) کریم است و گفته هر کاری کردید، او میبخشد! بعداً هم شعر میخواند «ترسم کند شفاعت از قاتل خویش از بس که کرم دارد و آقاست حسین» این یک شعر است و شاید بیشتر مناسب مجلسگرمی است، ته آن مبنایی ندارد، اگر امام حسین(ع) قرار بود از شمر که قاتلش است بگذرد، از خود یزید میگذشت! یزید پسرعموی امام حسین(ع) است، بنیهاشم پسرعموی بنیامیه است، اگر قرار بود هر کسی خلافی کند، امام حسین به خاطر کرامتش ببخشد از خود یزید میبخشید، میرفت خانه یزید صلهرحم میکرد، حالا یزید مشروب میخورد بخورد، شریعت را درست انجام نمیدهد ندهد!
بسیاری پشت رحمت امام حسین(ع) خاکریز خلاف شرع درست میکنند
امروز ما میبینیم بسیاری از آموزهها پشت کرامت و رحمت امام حسین(ع) خاکریز و سنگر درست میکنند که برای خلاف شرع است، امام حسین(ع) میفرماید: من علیه یزید حرکت میکنم، من دست بیعت به یزید نمیدهم، چون علنی فساد میکند، شارب بالخمر علنی مشروب میخورد، از همه مهمتر یُحلل حرام الله، حرام خدا را حلال کرده است، امروز به راحتی سخنران هملباس بنده بالای منبر میرود و میگوید جهنم را قبول ندارم، یعنی چه؟! یعنی شما هر کاری کنید درست است، من با یکی از آنها بحث میکردم میگفت چه چیزی نصیب خدا میشود که شما جهنم بروید؟! حرفهای قشنگ آکواریومی، چه چیزی نصیب امام حسین(ع) میشود شمر جهنم برود؟ انتهای حرفش اینجا است که میخواهد بگوید آن کسی که به صورت مادر سادات سیلی زد، بهشت میرود، جهنمی وجود ندارد، جهنم را درست کردند تا شما را از خدا بترسانند، خدا ترس ندارد، بله خدا ترس ندارد، ولی اگر کسی دست به جنایت زد، وضع به گونهای دیگر است.
با این تعالیم در هیأتها میخواهیم بگوییم شهید حججی به بهشت میرود، قاتل او هم به بهشت میرود! این یعنی چه؟! این میخواهد ظلمستیزی را بگیرد، امام حسین(ع) ظلمستیز است، امام حسین(ع) مقابل ظالم میایستد، ولو همخون او باشد، ولو پسرعمویش باشد، تعارف ندارد، میخواهد اسلام را زنده کند، اسلام رانتی نیست، اسلام قبیلهای و خانوادگی نیست؛ اسلام حق است اگر ناحقی بود باید جلوی آن ایستاد تفاوتی ندارد، این ناحق پدر یا مادر یا خواهر و برادر من باشد.
حالا به نظر شما در هیأتی که میگویند شمر بخشیده میشود، چون امام حسین(ع) خیلی آقا است، این دارد در جهت اهداف امام حسین(ع) حرکت میکند؟! یعنی به افکار عمومی که در آن هیأت هستند چه چیزی را القاء میکند؟ آن سخنران روی منبر آن طوری میگوید، بعد مداح هم میگوید برای امام حسین(ع) گریه کنید، هر کاری کردید بخشیده میشوید، یک خدایی درست کردیم، یک امام حسینی در بعضی هیأتها درست کردیم که برای او دوغ و دوشاب یکی است، یک امام حسینی درست کردیم که حبیب، مسلم بن عوسجه، هانیه بن حر، بُرّی برای امام حسین و شمر و حرمله هیچ فرقی نمیکند، چون به کرامت امام حسین(ع) آنها به بهشت میروند و اینها هم به کرامت امام حسین به بهشت میروند، اولین اصل شریعت زیر سؤال رفت!
امام حسین(ع) این هیأت با آن هیأت متفاوت است!
امام حسین(ع) گفت که جا دارد من طفل شیرخواره را فدا کنم که حرام و حلال سر جای خودشان بروند، الان حرام و حلال قاطی شده، دوغ و دوشاب یکی شده است. این زمان خود اهل بیت(ع) هم بوده است، اگر نگوییم بسیاری از هیأتها، یک درصد بالایی از هیآت اینطوری شدند و اینطوری صحبت میکنند، واقعاً اینطوری است؟ شریعت را زیر سؤال میبرند.
حالا این اسلام که یک شریعت کامل و یک مجموعه است، باید صفر تا صد آن را پذیرفت، برای اجرای آن یک طریقتی دارد ما الان 29 هزار و 700 هیأت در تهران داریم، به تعبیر یکی از اساتید 30 هزار امام حسین(ع) داریم، امام حسین(ع) این هیأت با آن هیأت متفاوت است، گاهی اوقات این تفاوت پررنگ میشود که بچههای این هیأت حاضر نیستند، پای روضه آن هیأت حتی گریه کنند، فقط نگاه میکنند، مداح فقط مداح خودمان!
اینکه ما همه از راهی که خودمان میخواهیم میرویم! در حالی که این شریعت اسلام که پیغمبر(ص) آورده برای اینکه مجموعهاش درست انجام شود و عملیاتی شود یک طریقت بیشتر ندارد، آن هم صراط المستقیم است، امام حسین(ع) وقتی حرکت کرد، فرمود: من آمدم، اسلام را اسلام کنم، از اسلام یک نام بیشتر باقی نمانده است «اِنَّما خَرَجتُ لِطَلَبِ الإصلاح ِفِی امّه جدّی» مسلمانها فقط نامشان مسلمان است، اسلام ندارند
چگونه میخواهید اسلام را عملیاتی کنید؟ طریقت چیست؟ «اسیرَ بِسیرَه جَدّی وَ أبی» صراط مستقیم چه کسی است؟ پیغمبر(ص) است، امیرالمؤمنین(ع) است، میگویند هر کسی هر چه است درست! چه کسی گفته درست است؟ ما صراطهای مستقیم نداریم، البته بعضی معتقد هستند صراطهای مستقیم داریم، صراطهای مستقیم یعنی به همان انداره که حبیب حق است، حرمله هم حق است، بعد کار به جایی میرسد که طرف در جلسه امام حسین(ع) پشت میکروفون امام حسین(ع) میگوید: شمر جلوتر از امام حسین(ع) بهشت میرود، میگوید: چرا شمر را لعن میکنید؟ امام حسین(ع) مدیون شمر است!! اگر شمر این کار را نمیکرد امام حسین به این مقام نمیرسید، شمر مشیعت الهی را پیاده کرده است! همان حرفی که بنیامیه در مقابل اعترضات گفتند، قائل به جبر شدند.
افتخار میکنم از عناوین جهان مرثیهخوانی ما را بس است
اگرچه انتهای این حرفها ممکن است ناآگاهانه باشد؛ یعنی فکر نکردند فقط نوک بینیشان را دیدند گفتند این حرف مجلس را گرم میکند ما مجلس را گرم کنیم، این حرف آدم میآورد، جمعیت را زیاد میکند، لایکها بالا میرود، پس بگوییم، اما اگر شما این را عمقی ببینید، میخواهد بگوید شما اصلاً چرا با داعش میجنگید؟ خدا که جهنم ندارد، همه به بهشت میروند، بعد سنگ روی سنگ بند نمیشود، کما اینکه نمیشود، در بعضی هیأتها میروید، تنها چیزی که موضوعیت ندارد، امام حسین(ع) و اهداف امام حسین(ع) است، فقط مانند یک کارناوالی یک برنامهای را اجرا کنند.
اشتباه نشود، من روضهخوان هستم و افتخار میکنم از عناوین جهان مرثیهخوانی ما را بس است، من خودم هیأتدار هستم، این سمت را به هیچ سمتی نمیدهم، هیچ سمتی را به نوکری امام حسین(ع) در هیأتها و مجالس امام حسین(ع) نمیدهم و ترجیح نمیدهم، اما این قاعده دارد، شاخصه و ضابطه دارد، اینطوری نیست هر کسی مشکی زد مجلس، مجلس امام حسین(ع) شود، بنیعباس هم مشکی زدند، شاخصه و ضابطه باید رعایت شود، اگر نشود از این قویترین ابزار که همه ابزارها و تکنولوژی پیشرفته امروز هم در خدمت این ابزار قرار گرفته است، مانند چاقوی دولبه است که هم میشود با آن کار مثبت انجام داد و هم کار منفی و این خطرش بیشتر است اگر با آن کار منفی انجام بدهید که دشمنان اسلام هم برای رسیدن به اهدافشان از این ابزار در طول تاریخ نهایت استفاده را کردند، امروز هم شما میبینید کسانی دارند در مسیر ظالمین که امام حسین(ع) مهمترین و پررنگترین عملکردش ظلمستیزی و هیآت منا الذله است با ظالم درگیر شدن است، بسیاری از هیأتها حتی در جهت ظلم حرکت میکنند، طوری عمل و صحبت میکنند که همه هم بهبه میگویند.
به نظرم خود هیأتها کسانی که دغدغه دارند، کسانی که در راستای اهداف ابیعبدالله(ع) از این رسانه استفاده میکنند و میخواهند چراغ اهل بیت(ع) را روشن نگه دارند و این پرچم بلند باشد، باید به فکر اصلاح باشند، منِ هیأتی باید دقت کنم میکروفون را در این هیأت دست چه کسی میدهم و این سخنران و ذاکر چه میگوید، آیا این چیزی که دارد میگوید در راستای اهداف ابیعبدالله(ع) است؟ این نیازمند است که منِ هیأتدار سطح معرفتم را بالا ببرم، با هر روضهای گریه نکنم، پای هر مطلبی ننشینم.
*سوژهها برای دهههای محرم چگونه به ذهن سخنرانان میرسد؟
فن سخنوری بالاخره یک علم است، زمانی که بحث میکنند میگویند سخنران باید به مقتضای حال صحبت کند، مقتضای حال چند تا عامل دارد، بالاخره جلسهای که الان میخواهد صحبت کند، مخاطبینش چه سطح علمی و درکی دارند، یک زمانی مثلاً من در یک هیأتی در یک شهر دارم صحبت میکنم، مثلاً یک شهرکی که همه بچههای سپاه هستند یا همه کارمند شرکت نفت هستند، این مشخص است در چه سطحی از نظر علمی و معرفتی هستند، یک زمانی منبر دانشجویی میروم همه دانشجو هستند و همه اهل مطالعه و دقت و تحقیق هستند، یک زمانی جایی میروم که سطحشان سطح عامه مردم است، سطح کوچه، بازاری است که طیفهای مختلف حضور دارند، مثلاً مسجد میروم ممکن است یک استاد دانشگاه بیاید، یک کاسب بیاید، یک کارگر بیاید، این برمیگردد به روانشناسی فردی که میخواهد منبر برود که چگونه منبر برود.
آیتالله مجتهدی تأکید داشت همیشه مسأله بگوییم
بالاخره آن چیزی که من در مسجد برای عوام مردم میگویم نمیتوام در دانشگاه همان را بگویم، موضوع میتواند یکی باشد اما سطح مطلبی که ارائه میدهم پیرامون آن موضوع باید متفاوت باشد، کما اینکه همان که در جلسه دانشجویی میگویم، اگر در جلسه یک مسجد بگویم که مختلط هستند و گوناگون شرکت میکنند قابل پذیرش نخواهد بود.
پس شرط اول برای اینکه مقتضای حال صحبت کنم، این است که سطح مخاطب را تشخیص دهم، یک زمانی سطح مخاطب مشخص است و یک زمانی مشخص نیست، بالاخره باید دید روانشناسانه داشته باشم، به نظرم موضوعات باید یک نکته را داشته باشد، یک آنکه مقتضای حال باشد، دیگر آنکه مورد نیاز روز جامعه باشد، چون گاهی مطالبی که عرضه میشود، مطالب مورد نیاز روز نیست و تلفیق این دو تا، مقتضیات حال و نیاز روز باید با مناسبتی که برای آن منبر میروید هماهنگ باشد، مثلاً یک زمانی من برای امام حسین(ع) منبر میروم، دهه محرم است، یک زمانی مثلاً برای شهادت امام موسی بن جعفر(ع) منبر میروم، برای عید مبعث میروم، توقع مردم چیز دیگری است مثلاً بعضیها روی منبر مساله شرعی نمیگویند، بعضیها میگویند خیلی خوب است، سفارش استاد ما بود که 5 دقیقه اول مساله شرعی بگویید، آقای مجتهدی تاکید داشتند همیشه ما مسأله بگوییم.
مثلاً من میروم مسأله شکار با تیرکمان را میگویم، این موردنیاز جمع نیست، الان کسی با تیرکمان شکار نمیکند، این را در رساله داریم، اما اینکه من این را در این جلسه بگویم، الان موردنیاز نیست، من باید یک موضوعی را بگویم که ضمن اینکه با مقتضا و شرایط مکان و زمان فراهم است، مورد نیاز مخاطب هم باشد و ذهن مخاطب هم با آن درگیر باشد و از همه مهمتر با مناسبتی که میخواهم برای آن منبر بروم یک هماهنگی و تقارنی داشته باشد.
من در طول این سالها که توفیق نوکری در این زمینه داشتم، سعی میکردم این سه اصل را رعایت کنم و اصلش در نهایت به حضرت میسپردیم و میگفتم خودت میدانی ما باید کارمان را بکنیم، مطالعهام را داشته باشم، به قول معروف برنامهریزیمان را برای ارائه مطلب در نظر بگیرم، طرح درسمان را داشته باشم، ولی باید مناسبت روز را در نظر داشت.
برای هر منبر 7، 8 ساعت باید وقت بگذارم
*چقدر برای هر منبر مطالعه انجام میدهید؟
-اگر برای سطحی که از لحاظ علمی بالا است، مثلاً دانشگاهیان، باید بیشتر مطالعه داشته باشید، به طور متوسط فکر میکنم برای هر منبری 7، 8 ساعت باید وقت بگذارم. من خودم از نوروز هر سال برای محرم شروع میکنم با موضوعات مختلف بعضی جلسات با موضوعات مشترک ولی با مطالب متفاوت بعد سطحسنجی خیلی مهم است، گاهی اوقات شما یک جلسهای میروید یک سطحی صحبت میکنید مدام نامه میدهند، میگفتند: علامه محمدتقی جعفری داشت صحبت میکرد 10 دقیقه دیگر که صحبتش تمام شود به او نامه دادند آقا اینها متوجه نمیشود با اینکه همه هم استاد دانشگاه بودند، شما سطحش را کمی پایینتر بیاورید، سطحش پایین آمد، دوباره 10 دقیقه دیگر به او نامه دادند، خوب است ولی باز هم کمی سطحش را پایینتر بیاورید، چند بار نامه دادند، ایشان بعد از بار سوم گفت شما دیگر بیایید بالا، من نمیتوانم بیاییم پایین! یک مقدار هم ما باید مستمع را تربیت کنیم، با مطالعه بیاید، پای هر صحبتی ننشیند. ما یک مشکلی داریم مستمع ما چشم و گوش بسته مینشیند هر چه میگویند قبول میکند.
*شاید برخی علاقه دارند حرف مستمع کمتر آشنا باشد بهتر است؟
-خب! زحمت کمتر میشود، هر چه مستمع به موضوعات کممطالعهتر و ناآشناتر باشد، پیرامون موضوعات کمتر پژوهش و تحقیق کند، کار سخنران یا ذاکر خیلی راحتتر میشود.
* کار شما تذکر است، خود سخنرانان پای منبر میروند؟
-شغل من سخنرانی نیست، من معلم هستم، توصیهای که مرحوم مجتهدی به ما داشتند این بود که شما دههای که منبر میروید دو دهه باید گوش بدهید، گفتیم نمیشود؟ ایشان گفت الان امکانات فراهم است شما مثلاً فایل سخنرانیهای سخنرانان بالاتر از خودتان را پیدا کنید در مسیر که دارید میروید مثلاً در ترافیک هستید، سخنرانی گوش کنید، من خوشبختانه در این قصه سعی کردم، عمل کنم حالا نه برای هر سخنرانی، دو سخنرانی گوش بدهم، ولی تقریباً سعی میکنم هر روز یکی دو سخنرانی از آیتالله جوادیآملی گوش بدهم، با اینکه کتابهای سخنرانیهایم الان پیاده شده است، ولی به نظرم آن لحن کلام و صحبت بسیار مؤثر است، بسیاری از سخنرانیهای مرحوم حاج آقا مجتبی تهرانی خیلی استفاده میکنم، مقیدم فایلهای صوتی ایشان را گوش کنم، بخشی از نوارها و سیدیهای ایشان را دارم، بخشی در کانال ایشان کلیپهایی که میگذارند گوش میدهم و مقید هستم سخنرانی گوش دهم، سخنرانی سطح بالا و برای ارائه مطالب خودم خیلی موثر بوده است.
*شما فکر میکنید اولویتهای هیأتهای ما الان چیست؟ یک سخنران جوانی که میخواهد منبر برود، شما به عنوان کسی که در این عرصه کار کردید، فکر میکنید اولویتها باید چه باشد؟ در کنار این سؤال دیگری مطرح میشود اینکه چقدر باید هیأتهای ما سیاسی باشند؟
-آن جوانها هم باید سطحبندی شوند، مثلا آن جوان پامنبری در جلسه من نشسته دانشآموز است یا دانشجو؟ به نظرم اگر موضوعات سخنرانی که تجربه شخصی خودم بوده و خیلی هم موفقیتآمیز است، اینکه سطح معرفت مستمع را نسبت به چیزی که در هیأت ارائه میشود، بالا ببریم، قالب هیأتهای ما زیارت عاشورا و زیارت امیرالمومنین(ع) میخوانند، زیارت جامع یا آل یاسین میخوانند، اینها را فقط میخوانند میروند، در کنار آن تفسیر، شرح و معارف اهل بیت(ع) که یک منبع غنی است، گفته شود، به تعبیر امام در مقدمه وصیتنامهشان زیارتنامههای اهل بیت(ع)، مناجاتها و دعاها، قرآن صاعد هستند.
یک قرآن نازل و یک قرآن صاعد داریم، مثلاً جلساتی که شب جمعه برگزار میشود غالباً دعای کمیل میخوانند، عبارات را میخوانند و میروند یا اکثر هیأتها دعای عرفه در روز عرفه دارند، اگر شما بخواهید دعای عرفه را یک ترجمه تحتاللفظی کنید که این جوان بفهمد، روز عرفه با آن حال سنگینی که پیدا میکند، چه میخواند، شما یکسال برای آن مطلب منبع دارید شما میتوانید یکسال هر هفته برای مخاطبتان دو سه جمله، یک پاراگراف از دعای عرفه را ترجمه کنید، شرح و تفسیر کنید و بگویید ابیعبدالله چه میگوید؟ زیارت عاشورایی که شما میخوانید به تعبیر آیتالله حقشناس که خواندن زیارت عاشورا مستحب است، اما اگر آن را خواندید 16 عهد به گردن شما میآید، وفای به عهد واجب است، کسی که در هیأت زیارت عاشورا میخواند و در همان هیأت به عشق امام حسین(ع) سینه میزنید، این زیارت عاشورا 16 قول سیدالشهداء دارد، اگر عمل نکند میشود مردم کوفه که قول دادند و عمل نکردند.
خیلی تلاش نکنید به بهشت بروید، خیلی افراد بهشت میروند
این سخنان بسیار میتواند آموزنده باشد، مطلب نو و به روز داشته باشد، متأسفانه ما چیزهایی که در هیأت به خورد مخاطب میدهیم، خیلی از آنها را نمیفهمد، «اللَّهُمَّ اجْعَلْنِی فِی مَقَامِی هَذَا مِمَّنْ تَنَالُهُ مِنْک» یعنی چه؟ خدایا من را در اینجایی که هستم، در این هیأت دارم زیارت عاشورا میخوانم خروجی این هیأت و این زیارتی که دارم میخوانم باید این باشد که من را قرار بدهی در آن مقامی که امام حسین(ع) را قرار دادی، یعنی من بفهمم پتانسیل این هیأت این است که میتواند درجه من را تا درجه امام حسین(ع) بالا ببرد، نه اینکه پتانسیل این هیأت این است که من زیارت عاشورا بخوانم، برای امام حسین(ع) گریه کنم، به جهنم نروم و به بهشت بروم، ما مستمع را به حداقل قانع کردیم، شما بیایید گریه کنید، گناه شما بخشیده میشود، جهنم نمیروید، بهشت میروید!
آیتالله جوادیآملی می فرماید که خیلی تلاش نکنید به بهشت بروید، خیلی افراد بهشت میروند، مثلاً دیوانگان، بچههایی که زیر سن بلوغ از دنیا رفتند بدون اینکه یک روز برای سیدالشهدا گریه کنند یا بچههایی که در رحم مادر سقط شدند، شما بعد از 60 سال عزادارای و محرم میخواهید تازه بهشت بروید؟! از آنها عقبتر هستید، ولی متاسفانه به همین قانع کردند که بیایید گریه کنید، جهنم نمیروید و به بهشت میروید، حاجت بگیرید، بیمارتان شفاء بگیرد، خانه و ماشین بگیرید، با این چیزها مردم را سرگرم کردند!
از معارف چیزی به دست نمیآید، به نظرم جای معارف خیلی خالی است، ما باید شرح زیارت عاشورا و زیارت وارث داشته باشیم، پایان زیارت وارث میگویید «یا لیتنی کنت معکم»؛ آیا این یک آرزو است یا میتوانیم به آن برسیم؟ ای کاش من با شما بودم و به فوز عظیم میرسیدم؟! آیا این یک آرزوی از روی حسرت است یا اینکه به ما گفتند این آرزو را بکنید شما میتوانید؟ شما میتوانید به فوز عظیم برسید، راهکارش چیست؟
نمیتوانید سیاست را از هیأت بگیرید/ولی سیاست با سیاسیکاری تفاوت دارد
خیلی منبع غنیای است، ذاکرین بیایند از همین عبارات در ادعیهها و زیارتها برای اشعارشان استفاده کنند، دیدم یک جاهایی شروع شده است، حتی دم سینهزنی متن روایت است، قال رسولالله نورُ عینی/انالحسن یا لیتنی کنا مع،اینها خیلی خوب است در ذهن فرد حکم میشود بعد طرف میگوید این یعنی چه یالیتنی معکم؟
رابطه هیأتها با سیاست یک رابطه مستقیم است، یعنی شما نمیتوانید سیاست را از هیأتها بگیرید، امام فرمودند کار سیدالشهدا(ع) سیاسی است، یعنی شما در هیأت هرچه از سیدالشهدا(ع) هر چه میگوید دارید از سیاست میگویید، ولی سیاست با سیاسیکاری تفاوت دارد، آن چیزی که در هیأتها دارد اتفاق میافتد این است که هیأتها را به سوی سیاسیکاری، جناحیبازی، جناحهای سیاسی میبرد، این عامل خطرناکی برای از بین بردن هیأتها است، کماکان به تعبیر مقام معظم رهبری کار سیاسی با سیاسیکاری متفاوت است، سیاسیکاری جامعه را مأیوس میکند، اما کار سیاسی نه، بالندگی و شور و نشاط ایجاد میکند، الان هیأت سیاسی صرفاً به این سمت که مثلاً ما دو تا اسم از امام ببریم، از رهبری بگوییم، دو تا عکس از شهدا نصب کنیم میرود، مثلاً در عرصه انتخابات از یک جناح یا از یک کاندیدا، مداح یا سخنران حمایت کند، این اصلاً کار سیاسی نیست.
سیاست به معنای اسلام یعنی وحدت
اینکه آقا فرمودند: ما هیأت سکولار نداریم و هیأتها باید سیاسی باشند، منظور سیاسیکاری نیست، متأسفانه این حرفی که میگویند شقه کردن بچه مذهبیها است، ما تفرقه نداریم، سیاست به معنای اسلام یعنی وحدت، همانی که امام و رهبری روی آن تأکید دارند، ما نباید مردم را دوقطبی کنیم، ما نباید مردم را دوشقه یا چندشقه کنیم، متأسفانه خیلی با شعار هیأت سیاسی، هیأت تراز انقلابی آمدند، انقلابیها، بچه هیأتیها و مذهبیهای انقلابی پیرو آقا و محب حضرت آقا را دوشق کردند یا چند شق کردند که این هم به ناآگاهی برمیگردد، هر کسی این چیزی را که ما میگوییم انجام داد، انقلابی میشود، غیر از این هر کسی بود غیرانقلابی است، این خیلی خطرناک است!
اینکه ما بگوییم ما هیأت در تراز انقلاب اسلامی میخواهیم، یک تعریفی خودمان ارائه دهیم و تعریف دیگران را قبول نداشته باشیم، همین اتفاق در وعاظ میافتد، یک گروه به نام «وعاظ انقلابی» تشکیل میدهند، 300، 400 نفر در آن هستند، هرکس در این گروه است انقلابی است؛ یعنی بقیه که نیستند ضدانقلاب هستند! انتخاب کردن اسم یک مقدار بصیرت میخواهد، شما اینگونه کل خطبا را دارید دوشقه میکنید.
اینکه من یک حرف آقا را بگیرم و باقی حرفهای آقا را فیلتر کنم، این کار انقلابی نیست
یک زمانی آقا به عزاداران توصیه کرده بودند که برهنه نشوید، فضا رفت به این طرف که هر کسی برهنه شود، مخالف حضرت آقاست، این نیست اصلاً چنین چیزی نیست، کسانی که علاقهمند به امام حسین(ع) هستند، آنطوری ابراز علاقه کنند، مقلد آقا هستند، عاشق آقا هستند، برای اجرای فرمان آقا سر از پا نمیشناسند، حالا مگر آنهایی که این حرف را میزنند، خودشان تمام فرمایشات آقا را عملیاتی کردند؟ پس بگوییم شما چون یک حرف آقا را عملی نکردید ضد انقلابید؟! نه! حضرت آقا صریح فرمودند: اگر شما جنس خارجی مصرف کنید، اما مشابه آن در ایران تولید شود، به فتوای ما حرام است، الان در بسیاری از هیأتها سیستمهای باندی وصل میکنند که بالای 700، 800 میلیون قیمت آن است که همه هم جنس خارجی است، مشابه آن در ایران با بهترین کیفیت است، چطور اینجا عمل نمیکنید؟ میخواهم بگویم کار انقلابی این نیست، امام چارچوب کار انقلابی را مشخص کردند، کار انقلابی شاخصههای رهبری است، اینکه من یک حرف آقا را بگیرم، باقی حرفهای آقا را فیلتر کنم، این کار انقلابی نیست، الان متاسفانه اینطوری شده است. آن قسمت از حرفهای آقا را که بها جناح و هیأتهایشان همخوانی دارد میگیرند و حرفهای دیگری ایشان را فیلتر میکنند ما چنین چیزی نداریم همانطور که گفتیم اسلام یک مجموعه کامل است، حرفهای آقا هم کامل است شما نمیتوانید یک بخشی از آن را بگیرید یک بخشی را نگیرید.
ظلمستیزی و استکبارستیزی باید در هیأتها برجسته شود
*ملاکهای هیأتهایی که کار سیاسی میکنند تیتروار بگویید.
-ظلمستیزی و استکبارستیزی، باید در هیأتها برجسته شود، سازشناپذیری اینها اهداف امام است که صاحب هیأت است، اگر اینها در هیأت برجسته شد، کار سیاسی است اما اگر اینها را من کنار بردم و به حداقل رساندم شما فقط یک عکس نصب میکنید، مثلاً میشود هیأت انقلابی! دو تا عکس شهید بزنید یا دو تا چفیه بگذارید میشود هیأت انقلابی! یکبار آقا فرموده بودند دانشگاه را اسلامی کنید، زن و مرد را جدا کنید، حضرت آقا در جلسهای به مسئولان فرموده بودند: بهترین روش برای زمین زدن حرف من همین اطلاعیهای بود که شما داده بودید که گفته بودید با آستین کوتاه نیایید! یعنی این ناآگاهی است.
شما در هیأت باید ظلمستیزی را ترویج کنید، مخاطب که از هیأت بیرون میآید ظلمستیز باشد، زیر بار ذلت نرود اینها شاخصههای انقلابی است، جای دوست و دشمن را عوض نکند، به قول حضرت در موضوعات به این بصیرت برسد که فرع و اصل نکند، فرع را اصل نکند، اصل را فرع در سیاست نکند، توصیه آقا در مورد برهنه بودن و نبودن اینطوری نبود که در جامعه جا افتاد، یعنی یک عده آمدند یکی از فرمایشات حضرت آقا را برجسته کردند، در حالی که من باید در هیأتها باید بگویم توصیه آقا است در هیأتها کسی نباید برهنه شود و من نمیتوانم نظر رهبری را پیاده کنم، اما گوشی داخل جیبم آیفون و آمریکایی باشد! بعد بگویم من مسئول هیأتی هستم که همه بچههای آن گوشی آیفون دارند، ظالم را با خرید گوشی آمریکایی تقویت میکنند، بعد این هیأت تراز انقلاب اسلامی است، چرا؟! چون من دم سینهزنیام از سوریه میخوانم، سوریه دم سینهای نمیخواهد، سوریه مدافع حرم میخواهد، شهید حججی میخواهد، در جلساتتان حججی تربیت کنید، یعنی این دوتا الان باید تفکیک شود، آن کار سیاسی میشود، خروجی هیأت شما این شود که برای مدافع حرم داوطلب شوند، حججی درست شود، این کار سیاسی در هیأت میشود.
یک زمانی سراج انصاری منبر میرفت، همه مداحان گردن کج میکردند ایشان میکروفون بدهد دو خط بخوانند، الان کار به جایی کشیده سخنرانان گردن کج میکنند فلان مداح آنها را دعوت کند، چون بیسواد هستند، باسواد باشند، زیر بار این حرفها نمیروند. سخنران به یک هیأت و مجلسی قول داده است در فلان تاریخ، جلسه حاج منصور در همان زمان او را دعوت کرده است، آنجا جلسه را بهم زده است، این اخلاقی است؟ شما میخواهید این هیأت خروجی داشته باشد؟ خود آنها باورشان شده چون جلسه آقای فلانی است به هر کسی بگوییم کارشان را میگذارد زمین میآید، این غلط است، این مردم را به زمین زده است.
غالب هیأتها گروههای خیریه دارند
*ما در مشکلاتمان مسائل و مشکلات زیادی هستیم، مخصوصاً فقر که آمار فقر خیلی تکاندهنده است، نزدیک 20 میلیون مردم زیر خط فقر هستند، هیأتها در این مورد چه کار میتوانند انجام دهند و چه نقشی میتوانند ایفاء کنند؟
-اگر هیأتها در راستای اهداف ابیعبدالله(ع) حرکت کنند، یکی از اهداف مهم اهل بیت(ع) دستگیری از محرومین و کمک کردن به مردم است، فارغ از اینکه سیستم حکومتی یا نهادهای حکومتی وظیفهاش را انجام میدهند یا نمیدهند، ما به عنوان شیعه یک الگویی داریم به نام ایثار که اوجش توسط اهل بیت(ع) انجام شده است و به خاطر آن یک سوره قرآن نازل شده است «و یطعمون الطعام علی حبه مسکینا و یتیما و اسیرا» یک نکتهای که خیلی جای شکر دارد، این است که غالب هیأتهای ما به زیر پرچم امام حسین(ع) جمع شدند، دارای گروههای خیریه و صندوقهای قرضالحسنه برای گرهگشایی در حیطههای مختلف هستند، من امسال محرم هر هیأتی رفتم یک خیریه داشت، گزارش خیریه میدادند. شب تاسوعای سال گذشته ما رفتیم گفتیم این کار را بکنید، امسال به من میگفتند ما از شب تاسوعای سال گذشته که حرکت را شروع کردیم تا الان که شب پنجم ماه محرم است، چند روز مانده تا یکسال شود، تاکنون 93 جهیزیه دادیم، یعنی 93 دختر و پسر را خانه بخت فرستادیم، این در راستای هدف ابیعبدالله(ع) است، من حسینیه اعظم زنجان رفتم، یک موسسات خیریهای برای کمک به بیماران سرطانی دارد، اصلاً خیلی عجیب است، صفر تا صد آن رایگان است!
شما باید بروید ببینید و خبرگزاری فارساز این قصه باید گزارش تهیه کند، یعنی هر یک دستی که به سینه میخورد، به جیب میرود برای گرهگشایی، اینکه بعضی میگویند چرا اینقدر برای امام حسین(ع) هزینه میکنید، به فقرا و محرومین بدهید، اتفاقاً میخواهند جلوی کمک به فقرا را بگیرند، 95 درصد خیریهها از دل هیأتها بیرون آمده است، بسیاری از صندوقهای قرضالحسنه از دل مسجدها و هیأتها و جمعهای دینی امام حسین بیرون آمده است و این گامی است که در راستای اهداف اباعبدالله است.
الان من در چند هیأت که عضو هیأت مدیرهشان هم هستم، خیریههایی درست کردند، خیریههای گوشت، اول ماه نذورات و صدقات مردم جمع میکنند، گوسفند میکشند به خانوادههایی که نمیتوانند گوشت بخورند، گوشت میرسانند، صدقه میخواهند بدهند، مرغ میکشند مرغ میدهند، از دل یک خیریه در هیأتهای مختلف چندین خیریه به وجود آمده است، خیریه جهیزیه، خیریه گوشت و مرغ، خیریه تحصیلات، امکانات آموزشی، یک خانواده نمیتواند امکانات آموزشی دختر و پسرش را فراهم کند، آنها از تحصیل بازماندند میآیند آن را پوشش میدهد، خیریههای دارو درمان، هزینههای سنگین درمان، بیمارهای صعبالعلاج و لاعلاج، در راستای اهداف هیأت است، امام حسین(ع) فرمود: «ان حوائج الناس الیکم من نعمه الله» شما بتوانید حوائج مردم را برآورده کنید از بزرگترین نعمتهای خدا است.
گروههایی آمدند گفتند ما نذر داریم روی این داستان حاجت گرفتیم که از دل خیریه یک هیأتی خیریه زیارت درآمد، میگفتند ما به عدد این امام یا فردی از اهل بیت(ع) که اسم هیأت به نام ایشان است، در سال تعدادی را به مشهد میفرستیم که تاکنون مشهد نرفتند، تمام هزینهاش هم با خودمان است، این خیلی خوب است، فردی است تاکنون مشهد نرفته است من باور نمیکردم کسی در ایران باشد و تاکنون مشهد نرفته است! اما وقتی رفتیم بررسی کردیم خیلی هستند آرزویشان است یک روز در عمرشان مشهد بروند، الحمدلله هیأتها در این راستا فعالیت میکنند، هیأاتهایی هم که در این راستا نیستند، باید وارد این کار شوند. من با مسئولان نهادهای که در امور خیریه صحبت میکردم میگفتند بالای 90 درصد خیریههایی که ثبت شده و موجود است صندوقهای قرضالحسنه مربوط به هیأت است.
*معروف است که مخاطبین هیأتها آدمهای مذهبی هستند، آدمهایی که کمتر در این فضا هستند چگونه میشود آنها را به هیأت آورد؟
-ما یک تعبیری از امام صادق(ع) داریم «کونوا دعاه الناس بغیر السنتکم» شما مردم را با غیر زبانتان دعوت کیند، مرحوم مجتهدی میفرمود: کسی طلبه من است و مرید من است که وقتی ازدواج کرد 6 ماه بعد از ازدواجش همه دخترهای فامیلش بگویند ما فقط با یکی مانند او ازدواج میکنیم! من فکر میکنم خیلی از بچههای هیأتی نقش مهمی دارند، در عملکرد خیلی جذاب است، این دیگر با سخنرانی نمیشود، با مداحی نمیشود، ما برای جذبمان، باید خروجی بچه مذهبیهایمان خروجی خوبی باشد که متاسفانه خروجی خوبی نیست، به خاطر اینکه به حداقل قانع کردیم، هر کسی بیاید گریه کند، هر کاری کرد درست است! او را میبخشند مهم نیست.
من در مدرسهای معلم هستم که خانوادهها مذهبی هستند، چند دانشآموز بودند ناراحت بودند، گفتم چه شده؟ گفت خانواده ما اجازه نمیدهند هیأت برویم، ما درگیر محرم هستیم میخواهیم هیأت برویم. یک روزی پدر و مادر آنها را خواستیم گفتیم خیلی سخت نگیرید، بالاخره پارک و سینما نمیخواهند بروند که شما نگرانید، دچار رفیق ناباب و اعتیاد شوند، هیأت امام حسین میخواهند بروند، به من گفتند هیأتیها بیادب هستند، گفت پسرم دو ماه رفته است هیأت ادبیاتش تغییر کرده! همسایه من هیأتی نیست دیدم نسبت به من که هیأتی و مسجدی هستم، خیلی مودبتر هست! اینکه امام صادق(ع) فرمود: مردم را بکشید به سوی مودت ما، چگونه بکشید؟ شب اول محرم گشت ارشاد و ایست بازرسی بگذاریم، بگوییم همه باید هیأت بروند و همه باید مشکی بپوشند؟ نه با عملمان کاری کنیم مردم جذب شوند. ما باید با عملمان جذب کنیم. اسلام بیشتر از اینکه از طریق استدلال و سخنرانی جذب کرده باشد، براساس برخورد جذب کرده است، بیشتر کسانی که جذب اسلام شدند با سخنرانی جذب نشدند با رفتار جذب شدند.
مردم در قدیم خیلی سخنرانی گوش نمیدادند، ولی با رفتار جذب میشدند، مرحوم مجتهدی میفرمود تا زمانی که ما مذهبیها آدرس غیرخودمانی میدهیم، مشکل داریم، الان ماشینتان خراب میشود میگویید کجا ببرم؟ میگویند یک ارمنی در فلان جا است که خیلی کارش خوب است، پیش فلانی نبریها به ریشش نگاه نکنید! یعنی چه؟! اگر کار به جایی رسید که هر کسی ماشینش خراب شد گفتند ببر پیش آن فرد هیأتی او میاندار هیأت است، او سخنران است، او مداح است، او حسینیهدار است، آنها چون حسینی هستند، چند برابر حساب نمیکنند، جنس سالم بر نمیدارد جنس دست دوم بگذارد، هیأتی است، آن وقت همه جذب میشوند، ولی تا زمانی که ما آدرس غیرهیأتی برای کارهایمان بدهیم، شما نمیتوانید توقع داشته باشید افراد جذب هیأت شوند.
اربعین پایان چلهنشینی حسینی است
*در مورد پیادهروی اربعین نکتهای دارید بفرمایید.
-اربعین پایان چلهنشینی حسینی است، عاشورا تا اربعین 40 روز است، علما برای رسیدن به هر هدفی میگویند یک چله کار دارد، مثلاً شما 40 روز روی چشمتان کار کنید، بعد از 40 روز به اینجا میرسید، ما بعد از 40 روز در اربعین به کج باید برسیم؟ پیادهروی اربعین برای این است که ما به هدف چله برسیم، هدف چله چیست؟ زیارت اربعین میگوید: «بَذَلَ مُهجَتَهُ فِیکَ لِیَسْتَنْقِذَ عِبادَکَ مِنَ الجَهالَه» هر یک قدم پیادهروی اربعین برای این است که من از جهل دور شوم به عقل و علم برسم.
امام حسین(ع) بینالمللی شده است
*طی این چند سال نکته منفی و مثبتش چه بوده؟
-نقاط قوتش بالاخره یک نمادی است که دارد روایات را محقق میکند و امام حسین(ع) بینالمللی شده و نقاط ضعفش این است که از این هم به عنوان یک ابزار سیاسیکاری استفاده شود، مثلاً در این چند سال از 27 یا 30 میلیون دو سه میلیون از ایران میروند و بقیه از کشورهای دیگر میروند ولی در کشور ما بعضیها طوری صحبت میکنند انگار صفر تا صد را آنها دارند مدیریت میکنند! این بد است. امسال گفتند حدود 3 میلیون، آمار پارسال هم حدود دو و نیم میلیون رفتند. از این استفاده میکنند برای سیاسیکاری و بهرهبرداری از اهداف خودشان، توصیههای حضرت آقا را در مورد پیادهروی اربعین ببینید چقدر مهم است! ایشان میفرماید شما کاری کنید زائر وقتی میرود و برمیگردد نسبت به قبل بصیرتافزایی و معرفافزایی داشته باشد، شما روی اسم و عکس من کار نکنید، ولی کسی گوش نمیکند چون هدفشان چیزی غیر از هدف اربعین است.
منبع:فارس
انتهای پیام/
انتهای پیام/