فشار تورم بر روستاییان و تبعات آن
به گزارش گروه رسانههای دیگر آنا، بانک مرکزی تورم را در یک سبد کالایی شامل حدود 300 کالا برآورد میکند. برای این کار ضرایب و فرمولهای خاصی دارد که متوسط افزایش قیمت در کل این کالاها را محاسبه میکند. این ارقام با چیزی که در جامعه احساس میشود، اختلاف دارد. حدود 65 درصد جمعیت کشور از لحاظ درآمدی متوسط به پایین هستند. جدا از نحوه آمارگیری، پنج حوزه است که 70 درصد درآمدهای این طبقات را به خودشان اختصاص میدهند: غذا (کالاهای اساسی، روغن، برنج، گوشت و...)، پوشاک، اجاره مسکن، بهداشت و درمان و آموزش. اتفاقا این پنج حوزه تورم بالای 15 درصد دارند. قیمت گوشت به بالای 51 هزار تومان رسیده است، اجاره مسکن نسبت به سال گذشته خیلی بالاتر رفته است، هزینههای لوازمالتحریر و سایر هزینههای مرتبط با آموزش بسیار گران شده و هزینههای درمان در مراکز غیردولتی با رشدی بزرگ روبهرو شده است. یک عمل ساده بیش از هشت میلیون هزینه دربر دارد. همه اینها نشانگر این است که تورم کالاهای اساسی بالاتر از نرخ اعلامی تورم است.
اتفاقا همین دیروز خبری منتشر شد که تورم روستایی در رویدادی بیسابقه از تورم شهری جلو زده است! روستاییان عمدتا طبقات متوسط به پایین هستند، بنابراین هزینههای آنان بیشتر گران شده است. مضاف بر اینکه روستاها در خیلی موارد مصرفکننده هستند. مواد خوراکی و حملونقل آنها گرانتر تمام میشود. نرخ تورمی که دولت محاسبه میکند هزینههای مربوط به خودروسازی، فولاد، مواد اولیه و بسیاری دیگر از اقلام را نیز دربر میگیرد که بهطور مستقیم در زندگی مردم احساس نمیشود. با توجه به اینکه درصد زیادی از مردم روستا جزء طبقه متوسط هستند، تورم بالاتری را تحمل میکنند. محاسبات نیز موید همین نکته است که در روستاها هزینهها بالاتر است.
بالابودن تورم در روستا تبعات زیادی را به دنبال دارد. به دلیل بیکاری یا به دلیل اینکه درآمدشان با هزینههایشان همخوانی ندارد و همچنین تعداد بیشتری را هم تحت تکفل دارند، مشکلات زیادی را باید تحمل کنند. همچنین هزینههای تحصیلی و دانشگاهی بالایی را متحمل میشوند چون با این درآمد نمیتوانند این هزینهها را جبران کنند و در حوزههای مختلف دچار کمبود و در حوزه بهداشت، تغذیه، آموزش و... دچار تبعات منفی میشوند.
همچنین این موضوع دارای تبعات اجتماعی است. یکی از عللی که حاشیهنشینی در اطراف شهرهای بزرگ به حدود 12 میلیون نفر رسیده است، میتواند همین مساله باشد. وقتی روستانشین بیکار باشد یا محصولش را نتواند بفروشد و شاهد تورم بالای کالاهای اساسی نیز باشد، تنها راهی که برایش میماند مهاجرت به شهر و حاشیهنشینی است.
حاشیهنشینی مسائل مختلفی را به دنبال دارد: اعتیاد، مسائل بهداشتی، مسائل فرهنگی و... بخشی از معضلات این پدیده است. حاشیهنشینی حتی میتواند تبعات سیاسی و امنیتی به دنبال داشته باشد. اگر دولت توجهاش را به طبقه متوسط به پایین بیشتر نکند، باید منتظر تبعات مختلفی در حوزههای سیاسی، اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی باشد. نهایتا باید به موضوع معیشت که موضوع حاد این روزهای جامعه ماست و دغدغه مقام معظم رهبری نیز هست، توجه بیشتری شود. دولت باید تامین ارزانتر کالاهای اساسی را اولویت اول خود قرار دهد. اکنون که نمیتواند درآمدها را افزایش دهد و در ایجاد اشتغال نیز با مشکل مواجه است، هزینههای زندگی طبقات متوسط را کاهش دهد.
منبع: فرهیختگان
انتهای پیام/