دیده بان پیشرفت علم، فناوری و نوآوری
19 مهر 1396 - 10:51

هفتادوهشتمین بهار ستاره شعر ایران

وجودش ترکیبی است از آرامش و شور. گوش می‌کند، آرام و کم سخن می‌گوید، چون به وجد می‌آید سخنش را با شور و حماسه می‌آمیزد. درسش زمزمه محبت برای دانشجویان و شعرش صدای زمانه ما است. او محمدرضا شفیعی کدکنی است.
کد خبر : 220397

به گزارش گروه فرهنگی آنا- فاطمه زاهد؛ وارد کلاس درس این استاد ادبیات که می شوید می‌بینید که خیلی خودمانی با دانشجوهایش برخورد می کند، روی میز می‌نشیند و فرهنگ و عرفان این سرزمین را گوشزد می‌کند به تمام شاگردانش. به همین دلیل بیشتر دانشجوهایش _که گاه چند برابربیشتراز دانشجویانش هستند_ روی زمین می‌نشینند و با اشتیاق تمام دل به حرف هایش می‌دهند. او با توجه به حافظه قوی که دارد و برای تفهیم بهتر و آسان تر درس ها برای هر گفته‌ای مثالی می‌زند از شعر و نثر، آیه و حدیث٬ نقل قول از نویسندگان و شاعران شرق وغرب چراکه با تمام این ها می‌تواند عصاره فرهنگ را به دانشجویان و علاقه مندانش بچشاند.


او علاوه بر شعر درس اخلاق و معرفت نیز می‌ دهد


دکتر محمدرضا شفیعی کدکنی در سال ۱۳۱۸ در بخش کدکن شهرستان نیشابور در استان خراسان رضوی ، چشم به جهان گشود.در دوران کودکی به مدرسه نرفته ولی دانش گسترده او در شعر و ادب و بلاغت و علوم دیگر از وجود استادانی چون محمد تقی ادیب نیشابوری٬‌ شیخ هاشم قزوینی٬ بدیع‌الزمان فروزانفر٬ پرویز ناتل خانلری و دیگران ریشه گرفته است. او در سنین جوانی و پس از گذراندن دوران متوسطه، مدرک کارشناسی خود را در رشته زبان و ادبیات پارسی از دانشگاه فردوسی و مدرک دکتری را نیز در همین رشته از دانشگاه تهران گرفت .اما نگاه امروزی و روی آوردنش به سبک نیمایی و یا شعر نو برمی‌گردد به حضورش در مراکز فرهنگی و دانشگاهی شرق و غرب٬ آشنایی‌اش با فنون شعر و نقد در مغرب زمین و بخشی دیگر هم برمی‌گردد به هم‌نشینی با شاعران جهانی و ایرانی.


کدکنی نسلی از ادیبان و ادب‌شناسان امروز را آموزش داده که در کنار شعر و ادب٬ از او درس اخلاق و معرفت هم آموخته‌اند. کمتر کسی از استادان ادب فارسی هست که شاگرد او نبوده و یا از دانش او بهره نبرده است. از جذابیت‌های دیگر او برای بسیاری از هوادارانش شیوه سخن گفتن٬ لحن او در گفتار روزانه و خواندن شعر٬ و به ویژه نحوه تکیه‌اش برکلمات است که یادآور استادان خراسانی اش است. او کسی است که کم می‌گوید و بسیار می‌نویسد و شاید بتوان گفت که هم سنگ٬ و چه بسا بیش از وزن خود٬ در پهنه‌های گوناگون کاری‌اش کتاب منتشر کرده است.


یکی از ویژگی‌های این شاعر و ادیب، طبع جستجوگر اوست. او توانسته این جستجوگری را از پهنه آیات و روایات و تاریخ اسلام و عرفان و شعر و ادب گذرانده و چنان به ساحت‌های گوناگون ادب و نقد شعر امروز بکشاند که هم به او توانایی اجتهاد و م توانایی نظریه‌پردازی و نوآوری در ادبیات را بدهد. با این بینش و پشتکار٬ او توانسته است بسیاری از متون پایه و میراث ادبی ایران را با دیده‌ای انتقادی پژوهش٬ ویراستاری و بازنشر کند. فهرست نوشته‌ها٬ پژوهش‌ها و نوآوری‌هایش در نقد متون و سنجش شعر دراز است.


تالیف‌های او مانند "موسیقی شعر" و "صور خیال در شعر فارسی" و " با چراغ و آینه" دریچه ای تازه برای کشف و شهود و پایه‌های شناخت و نقد ادبیات و به ویژه شعراند. پژوهش‌هایش درباره کسانی چون عطار٬ مولوی، ابو سعید ابوالخیر٬ سنایی٬ خرقانی٬ بایزید و بسیاری دیگر٬ راهگشای آشنایی‌اند برای نسل نو با ادبیات کهن و راهی برای گذر از سنت به دنیای نو ادبیات است.



موسیقی شعر


رابطه تنگاتنگ کلام و موسیقی که در قالب شعر، در موسیقی ایرانی جاری است پرداختن به این موضوع را به امری جدی در ادبیات موسیقی‌شناسی و شعرشناسی ایران بدل کرده است. به همین جهت می توان گفت که او در موسیقی شعر هم صاحب سبک بوده است. شفیعی کدکنی تعاریف و اصطلاحات جدیدی را در موسیقی شعر پیشنهاد می‌کند که اغلب آن ها امروزه در میان اهل ادب و شعر پذیرفته شده اند، اگرچه بعضی از آن ها چندان مورد قبول عام نیستند اما او با اعتقاد و به نقل از فرمالیست های روس شعر را رستاخیز کلمات و واژه ها می داند و به وجود نوعی موسیقی در شعر باور دارد. او معتقد است که همین وجود و کاربرد موسیقی در واژه هاست که انسان اولیه را به شگفتی واداشت. او می گوید که انسان رستاخیز واژه ها را نخستین بار در حین کار احساس کرده است. شفیعی کدکنی به چهار نوع موسیقی در شعر معتقد است:


-1 موسیقی بیرونی که همان اوزان عروضی و نیمایی است. این نوع موسیقی در اشعار کلاسیک بر اساس اوزان عروضی و از ابتدا تا آخر یک قطعۀ شعری از یک الگو پیروی می کند. البته در نظام نیمایی الزاما از یک وزن عروضی خاص در طول یک قطعه پیروی نمی شود.


-2 موسیقی کناری که عبارت است از هماهنگی و نسبت ترکیبی کلمات و طنین هر حرف در کنار حرف دیگر. او قافیه، ردیف، تکرارها و ترجیعها را عناصر موسیقی کناری شعر می‌داند.


-3موسیقی درونی که هر آنچه را شامل می‌شود که غیر از موسیقی بیرونی و کناری است. شفیعی کدکنی معتقد است که موسیقی درونی مهمترین موسیقی شعر ایرانی و عبارت از مجموعه هماهنگی هایی است که از رهگذر وحدت و تشابه و تضاد صامت ها و مصوت ها در یک قطعۀ شعری پدید می آید و جناس را از آن جمله می داند. او موسیقی درونی شعر را معادل تنالیته و ارکستراسیون در موسیقی می‌داند و می‌گوید مبانی جامعه شناسی شعر در موسیقی درونی آن نهفته است.


-4موسیقی معنوی که عبارت است از شناخت کیفیت تألیف و علم نسبت ها در شعر. او این نوع موسیقی شعر را مشتمل بر صنایع معنوی مانند بدایع، ایهام و مراعات نظیر می‌داند. این تقسیم بندی کما بیش از سوی اهل شعر و برخی از اهل موسیقی پذیرفته شده است.


اما نام او بیشتر به عنوان شاعری بر سر زبان‌ها است که زمینه‌های شعری گسترده‌ای دارد٬ و بسیاری از هوادارانش٬ به ویژه جوانان٬ بیان وضع انسانی و بیان ناکامی‌ها و امیدهای خویش را در سروده‌هایش می‌ جویند. چون او هم از طبیعت در چهره‌های گوناگونش می‌گوید و هم از حضور و برخورد انسان با طبیعت و از زیبایی‌ها و زشتی‌ها؛ "آخرین برگ سفرنامه باران این است/ که زمین چرکین است"، هم از عشق می‌گوید و هم از غم عشق؛ "تمام آرزوهای منی کاش/ یکی از آرزوهای تو باشم"، ولی بیشتر از سرنوشت و سیر انسان و آرزوی رسیدن به کمال در زندگی می‌گوید که؛ "تمام پویه انسان به سوی آزادی است".


زمزمه‌ها، شبخوانی، از زبان برگ، بوی جوی مولیان، از بودن و سرودن، مثل درخت در شب باران، هزاره دوم آهوی کوهی، صور خیال در شعر فارسی، موسیقی شعر، با چراغ و آینه (در جستجوی ریشه‌های تحول شعر معاصر ایران)، تصحیح اسرارالتوحید نوشته محمدبن‌منور، تصحیح تاریخ نیشابور نوشته حاکم نیشابوری، تصحیح آثار عطار نیشابوری، تصحیح مختارنامه، تصحیح مصیبت‌نامه، تصحیح منطق‌الطیر، تصحیح اسرارنامه، تصحیح دیوان عطار و تصحیح آفرینش و تاریخ نیز از جمله آثار محمدرضا شفیعی‌کدکنی هستند.


امروز سالروز تولد دکتر محمدرضا شفیعی کدکنی بهانه ای شد تا کندوکاوی در زندگی و منش و سیرت او داشته باشیم. او امروز 78ساله شد. تولدت مبارک استاد شعر و ادبیات ایران.



انتهای پیام/

ارسال نظر
هلدینگ شایسته