آخرین بازمانده از نسل نقاشان قهوهخانهای
به گزارش گروه رسانههای دیگر آنا، به جرات میتوان گفت که اژدر، تنها بازمانده هنر نقاشی قهوهخانهای است، او راویتگر تاریخ هنر نقاشی قهوخانهای در زنجان است، او همچنین اولین کسی است که در استان زنجان فیلمسازی کرد و در مسیر تدوین فیلماش از زنجان تا آلمان مرارتها کشید.
او از روزهایی میگوید که نگاتیوها را از طریق پست به آلمان میفرستاد و پس از ماهها و بعد از تدوین برایش ارسال میشد.
اژدر از روزهایی میگوید که هنر نقاشی روی پرده در اوج بود، و مردم پای هنرش مینشستند تا تصاویر نقاشیهای روی پردهها را نقلان برایشان قصه گویی کنند، هنری که امروز کورسویی از آن مانده و آرام آرام منسوخ میشود.
نقاشی قهوهخانه شیوهای از نقاشی ایرانی است. نقاشی روایی رنگ روغنی با درونمایههای رزمی، مذهبی و بزمی است که در اواخر قاجار و اوایل پهلوی همزمان با جنبش مشروطهٔ ایران، اوج گرفت. نمونههای قابل توجهی از آثار هنرمندان نقاشی قهوهخانهای در موزهٔ رضا عباسی نگهداری میشود.
مبداء این هنر، سنت قصهخوانی و مرثیهسرایی و تعزیهخوانی در ایران است که پیشینهٔ آن به سدهها پیش از ایجاد قهوهخانهها و چایخانهها میرسد. این نقاشی به دست هنرمندانی مکتب ندیده پدیدار شد.در اواخر دوران قاجار و اوایل پهلوی همزمان با جنبش مشروطهٔ ایران، این هنر ایرانی اوج گرفت. پس از آن در دهههای ۱۳۲۰ و ۱۳۳۰ خورشیدی، این شیوه مورد توجه هنرمندان مدرنیست ایرانی به ویژه اهالی مکتب سقاخانه قرار گرفت.
حسین محمودی معروف به اژدر سالها است که در اتاق محقر و کوچکاش نقاشی میکند، روی مس حکاکی میکند و بالاخره هنرش را با همه مرارتهایی که دارد، عرضه میکند. اژدر شاید تنها بازمانده از نسل نقاشان قهوخانهای است که این روزها به جرات میتوان گفت نسل امروز تصور و تعریفی از این هنر ندارند.
آغاز هنر نقاشی از ۷ سالگی
اژدر در معرفی خودش میگوید: من حسین محمودی معروف به اژدر نقاش هستم. در سال ۱۳۱۹ شمسی در زنجان به دنیا آمدم و الان هم ۷۷ سال سن دارم. از همان دوران کودکی به نقاشی علاقه داشتم و شروع به طراحی کردم و وقتی به سن ۱۶ سالگی رسیدم، طراحی را تکمیل و شروع به نقاشی روغن بر روی بوم را کردم. همچنین به خود این جرات را دادم تا واقعه عاشورا را در ابعاد ۲ در ۳ متر نقاشی کرده و به یک درویش بفروشم.
وی ادامه میدهد: ۷ سال بیشتر نداشتم که به هنر علاقه مند شدم. آن زمان به طراحی و نقاشی علاقه داشتم و با پول تو جیبی مداد و کاغذ میخریدم. در ۹ سالگی سر از مسگری درآوردم. شاگرد مسگر شدن برای من دنیای دیگری داشت. محل کارم در نزدیکی میدان امیرکبیر معروف به «تیرچیلر میدانی» بود. ۲ سال در این صنعت کار کردم.
او ادامه میدهد: از سال ۱۳۳۸ هنر من نقاشی قهوهخانهای است، هر چند هنر قلمزنی را نیز کماکان با چند شاگرد ادامه میدهم. در حال حاضر نیز این هنر را ادامه میدهم ولی اولین پرده را که فروختم، دومین تابلوی من در ابعاد یک متر در دو متر بر روی چادر ماشین بود که برای این کار، شمایل حضرت ابوالفضل (ع) را بر روی اسب انتخاب کردم و آنرا هدیه دادم تا در کربلا (مسجد حضرت ابوالفضل) نصب شد و الان هم موجود است.
اژدر میگوید: خواهری داشتم که در همان سال بعد از ازدواج به کربلا رفت و هر تابستان به ایران میآمد و ۲۰ روز میماند و همان روزها بود که تابلو را دادم تا به کربلا ببرند.
حمایتی از هنر نقاشی قهوخانه ای در کشور صورت نمیگیرد
وی با بیان اینکه در حال حاضر حمایتی از هنر نقاشی قهوخانه ای در کشور صورت نمیگیرد، ادامه میدهد: الان متاسفانه مسئولان حمایتی از این هنر نمیکنند، این در حالی است که علاقه دارم این هنر را آموزش دهم تا از بین نرود اما متاسفانه هیچکس در این زمینه پا پیش نمیگذارد. هماکنون کارگاهی دارم که ۲۰ نفر را آموزش میدهم و هر سال ۲ پرده همراه با تابلوهایی در ابعاد کوچک با مضامین تاسوعا و عاشورا طراحی میکنم.
به گفته اژدر، نقاشی قهوهخانهای هنری ذهنی است و از روی مدل نقاشی نمیتوان به این کار مبادرت کرد. هماکنون در حال مطالعه کتاب نوحه امام حسین (ع) هستم که در این کتاب آمده است: «در میدان، امام حسین (ع) حضرت علیاصغر (ع) را در آغوش دارد و عمر سعد به حرمله دستور میدهد که حضرت علیاصغر (ع) را به شهادت برساند» که من این صحنه را مجسم کرده و به تصویر میکشم.
وی با بیان اینکه با مردمک چشم، چهره شخصیتها را ترسیم میکنم، میگوید: چهره امام فقط از روی مردمک چشم تشخیص داده میشود.
اژدر در مورد وضعیت حال حاضر هنر نقاشی روی پرده میگوید: الان بازار این هنر در حدود شش سال است که از طرف ترکیه، نخجوان، آذربایجان خوب است و به عنوان نمونه یک آقای دکتری هست که سالانه چندین مورد سفارش نقاشی بر روی پرده را میدهد . اما متاسفانه در ایران جمع شده است.
در زنجان پرده خوان نداریم
این هنرمند پیشکسوت نقاشی قهوه خانه ای، با بیان اینکه نقالان زیادی در گذشته روایت نقاشیهای روی پردهها را نقل میکردند، میگوید: آخرین پردهخوان «سلیمان» بود که به رحمت خدا رفت و در حال حاضر در زنجان پردهخوان نداریم.
اژدر ادامه میدهد: پردهخوانی هنری است که درویش باید به خواندن آن وارد باشد. الان همه حرکات امام حسین (ع) در ذهن من حک شده است. یک پرده حدودا بین ۸۰ تا ۱۰۰ صحنه است. پرده من را به روستاها و چادرنشینان میبرند و در آنجا پرده خوانان واقعه کربلا را همانند یک فیلم تلویزیونی با بیان خاص میخوانند.
وی ادامه میدهد: در جاهایی این پردهخوانی انجام میشود که سوادی وجود ندارد. درویش با این پردهخوانی اسلام را به مخاطبانش تبلیغ میکند. پردهخوانی تاثیر موثرتری دارد، چون بر روی پرده واقعیتها ملموستر نشان داده شده و با زبان تصویر بیان میشود.
اژدر تاکید میکند: از مسئولان میخواهم به من یک کارگاه بدهند. بعد از این همه سال فعالیت میخواهم کارگاهی داشته باشم که وقتی دو پرده در این کارگاه نصب میکنم، جا بگیرد. متاسفانه در این استان یک کارگاه برای آموزش و ادامه فعالیت هنری ام به من ندادهاند.
از اژدر حمایت میکنیم
در این میان مدیرکل میراث فرهنگی، گردشگری و صنایع دستی استان زنجان از کمک به«اژدر» خبرداد و گفت: این اداره کل طی سالهای اخیر برای تدوام فعالیتهای استاد محمودی« اژدر» کمکهایی در قالب برنامه ریزی برای حضور وی در برخی نمایشگاهها کرده است.
یحیی رحمتی با تاکید بر اینکه کمک به هنرمندان صنایع دستی و تدوام فعالیتهای آنها از مهم ترین برنامههای اداره کل میراث فرهنگی است، افزود: یکی از اهداف مهم سازمان میراث فرهنگی، گردشگری و صنایع دستی جلوگیری از منسوخ شدن صنایع دستی و هنرهای سنتی است، که در این راستا دورههای آموزشی این هنر توسط پژوهشکده میراث فرهنگی در تهران انجام میشود.
در گذشته قهوهخانهها به شیوه چند رسانهای مردم را جذب و آنها را سرگرم میکردند. شخصی که به آن نقاش گفته میشد به قهوهخانه میآمد و صحنهها و چهرههای وقایع مهم تاریخی و حماسی از جمله واقعه کربلا را ترسیم میکرد. سپس نقال از روی همان نقشها با علم بر مقاتل و یا کتب حماسی به روایت داستان خود میپرداخت. این کار هم به گردهمایی مردم و هم به ماندگاری آثار سنتی، ملی، آیینی و مذهبی ما کمک میکرد.
منبع : مهر
انتهای پیام/