دیده بان پیشرفت علم، فناوری و نوآوری
مسئولیت‌پذیری جوانان کمرنگ شده است

آنان به دنبال ازدواج بی مسئولیت‌اند نه آسان!

این روزها مسئله ازدواج و همچنین بالا رفتن سن ازدواج در جوانان را به عنوان معضل در جامعه مطرح می‌کنند و رسانه‌های گروهی سعی در تشویق جوانان به ازدواج آسان دارند.
کد خبر : 214053

به گزارش گروه رسانه‌های دیگر آنا، این روزها مسئله ازدواج و همچنین بالا رفتن سن ازدواج در جوانان را به عنوان معضل در جامعه مطرح می‌کنند و رسانه‌های گروهی سعی در تشویق جوانان به ازدواج آسان دارند. در سال‌های اخیر به کرات عبارت «ازدواج آسان» شنیده و حتی ستادهایی در این خصوص تشکیل شد که علاوه بر تبلیغ ازدواج آسان، مقدمات آشنایی زوجین را فراهم کرده و حتی تسهیلات اندکی نیز در اختیار آنها قرار می‌دادند. البته معنای اصلی «ازدواج آسان» این است که رسم و رسوم دست و پاگیر و هزینه‌های گزاف را حذف کرده و کاهش دهند. برای مثال مهم‌ترین بخش همان مهریه و هزینه‌های برگزاری مراسم ازدواج بود. باز هم این امر چندان مورد استقبال خانواده‌های سنتی واقع نشد که علاوه بر مهریه به رسوم منسوخی چون شیربها نیز اعتقاد داشتند. نکته دیگر مسئله تهیه جهیزیه برای دختران بود که باز هم خیریه‌هایی در این خصوص تشکیل شد و تسهیلاتی فراهم شد اما چرا با تمام این تمهیدات هنوز معضل ازدواج در کشورمان حل نشده و چرا بسیاری از ازدواج‌ها ناموفق بوده و به طلاق منجر می‌شود؟ این روزها آنچه بیش از آمار پایین ازدواج نگران‌کننده است آمار بالای طلاق است! اینکه کجای کار اشکال دارد که ازدواج‌ها به مسیر درستی منتهی نمی‌شوند؟
کاهش مسئولیت‌پذیری جوانان
آنچه امروز بیش از گذشته به چشم می‌خورد، کاهش مسئولیت‌پذیری نسل جوان است. جوان امروز نمی‌خواهد بپذیرد که با ازدواج مسئولیت بزرگی را بر عهده می‌گیرد که نمی‌تواند هر لحظه که خواست از زیر بارش شانه خالی کند. تا زمانی که این حس در فرد تقویت نشود ازدواج موفق معنایی پیدا نمی‌کند.


سیاست یک بام و دو هوا


به‌رغم تبلیغاتی که در انواع و اقسام برنامه‌های تلویزیونی و ستادهای مربوط به جوانان درباره ازدواج آسان صورت می‌گیرد، آگهی‌های بازرگانی میان‌برنامه‌ای، تصویری دیگر از خانواده خوشبخت را به جوان ایرانی نشان می‌دهد. تصویری پرطمطراق و سرشار از تجمل‌گرایی، زوجی جوان با لباس‌های فاخر و خانه‌ها و خودروهای آنچنانی و وسایل منزل لوکس. این سیاست یک بام و دو هوا هم به خودی خود در بالا بردن سطح توقع جوانان از ازدواج موفق بی‌تأثیر نیست.
از یک طرف می‌گوییم به حداقل‌ها راضی باش و ازدواج کن و از سوی دیگر تصویری از زندگی مشترک موفق به فرد می‌دهیم که در تضاد کامل با شعارهای موجود است.


ازدواج یا لقمه آماده؟


امروز بر خلاف ادوار گذشته بیشتر جوانان انتظار دارند که ابتدای زندگی همه امکانات را با هم داشته باشند. درست بر خلاف نسل پدر و مادرها که از یک خانه نقلی اجاره‌ای با حداقل امکانات زندگی شروع می‌کردند و به مرور و طی سال‌ها با تلاش و پشتکار خود زندگی‌شان را به‌روز می‌کردند. نسل امروز مطابق فرهنگ فست‌فود به پدیده ازدواج نگاه می‌کند. این دیدگاه که دیگر کسی حوصله پختن غذای سنتی و صبر کردن برای جا افتادن آن را ندارد و اغلب ترجیح می‌دهند از غذای آماده و نیم‌پز استفاده کنند در تمام ابعاد زندگی نسل جوان امروز رسوخ کرده است. یعنی حتی در فعل ازدواج هم به دنبال بستری آماده یا حداقل نیمه‌آماده است که تلاشی برای ساختنش نکند که البته او به تنهایی مقصر نیست بلکه ساختار فرهنگی- تبلیغاتی جامعه این نسل را به این سمت و سو سوق داده و تصحیح چنین فرهنگی زمانبر است.


کمی هم به جوانان حق بدهیم


اما تمام این‌ها فقط یک روی سکه هستند. اینکه فقط جوانان را مقصر بدانیم یا فرهنگ حاکم بر جامعه را مورد نقد قرار دهیم کمی بی‌انصافی است. در حالی که می‌دانیم هزینه‌های حداقل یک زندگی مشترک در ساده‌ترین حد ممکن نیست تناسبی با درآمد جوانان ندارد. به عنوان مثال فرض کنیم یک زوج به ساده‌ترین وجه ازدواج کردند و حتی مراسم خاصی برگزار نکردند و مهریه هم مبلغ قابل توجهی نبود، حال اجاره بهای یک آلونک 50 متری در یک محله متوسط را چه کنند؟ اجاره بهای سرسام‌آور که تابع هیچ قانون و قاعده‌ای نیست و هر سال هم اضافه می‌شود و طبعاً زوج مورد نظر مجبورند همانند خانه به دوش‌ها هر سال یک جا سفره زندگی‌شان را پهن کنند.
از سوی دیگر با معضل بیکاری و عدم امنیت شغلی روبه‌رو هستیم. دستمزدها برای یک جوان تحصیلکرده حتی اندازه حداقل حقوق نیست و خیلی از مکان‌ها به‌رغم سختگیری‌های موجود حتی بیمه هم ندارند. به طبع درآمد کفاف مخارج را نمی‌دهد و کم‌کم این معضلات مالی زمینه‌ساز بحران‌های روحی‌- روانی و بروز مشکل بین زوجین می‌شود و از این رو بسیاری از ازدواج‌ها به طلاق منجر می‌شود. جدا از مسئله اجاره‌بها، هزینه‌های زندگی به ویژه در کلانشهرها هیچ تناسبی با درآمد‌های حاصله ندارد. هزینه مصرف انرژی و حتی قیمت مرغ و گوشت و برنج با دستمزد حداقل حقوقی و طبق قانون کار نیز مغایرت اساسی دارد. در واقع خرج حتی در حداقل‌ترین حالت ممکن نیز از دخل بسیار بیشتر است.


یک مثلث حیاتی در نگاه به ازدواج


بنابراین در امر ازدواج یک مثلث حیاتی را باید در نظر داشت؛ اول: تبلیغات و فرهنگ‌سازی درست و یکسان و یکدست از سوی رسانه‌ها و جامعه و تشویق به مسئولیت‌پذیری و البته ساده‌زیستی در همه ابعاد و پرهیز از سیاست‌های یک بام و دو هوایی که عمدتاً در بخش پیام‌های بازرگانی و حتی سریال‌های تلویزیونی به بیننده القا می‌شود.
دوم: تربیت درست و صحیح افراد از بدو کودکی در خانواده و آماده کردن آنها برای مواجهه با مشکلات زندگی. یاد دادن روحیه تطابق با شرایط موجود و تقویت روحیه تلاش و کوشش و سازندگی در کودکی، نوجوانی و جوانی.
سوم: تدبیر برای حل معضل بیکاری و دستمزدهای اندک و نظارت بر مؤسسات و شرکت‌ها برای جلوگیری از دادن حقوق و مزایایی کمتر از قانون کار. همچنین نظارت قوی بر سیستم اقتصادی کشور که اجازه ندهد افراد صرفاً با داشتن یک ملک هر مبلغی را به عنوان اجاره‌بها در نظر بگیرند و تابع هیچ قانونی هم نباشند. جدا از این مسئله نظارت دولتی نیز باید بر قیمت مایحتاج اولیه زندگی حاکم باشد و این امر نیز مستلزم برنامه‌ریزی‌های کلان در زمینه اقتصاد و رشد اقتصادی است و تدابیری را می‌طلبد که متأسفانه این روزها چندان شاهد آنها نیستیم.
انبوه کارخانه‌های نیمه‌تعطیل و شرکت‌های ورشکسته و کارگران و کارمندان بیکار و مشاهده وضعیت معیشتی آنان تصویری ترسناک از ازدواج برای جوان امروز ترسیم می‌کند که طبعاً تصمیم می‌گیرد تن به این امر نداده و تا جای ممکن از تشکیل زندگی مشترک خودداری کند.
در واقع برای ازدواج درست و صحیح که در نهایت منجر به طلاق نشود فاکتورهای بسیار مهمی باید در نظر گرفته شود که فراتر از تعریف ازدواج آسان است چراکه می‌شود هزینه حداقل برای مراسم ازدواج در نظر گرفت اما با هزینه‌های زندگی مشترک چطور باید کنار آمد به ویژه اگر پای یک فرزند به میان آید که مخارج را چند برابر می‌کند.
در نهایت آنچه اهمیت دارد رسیدگی به وضعیت هر سه ضلع مثلث ازدواج است که بیشترین بار آن بر دوش دولت و بخش‌های فرهنگی، اقتصادی و اجتماعی آن است که باید به طور جدی به آنها پرداخته شود و در حد شعار و وعده باقی نماند. برای داشتن جامعه‌ای سالم، اولین و کوچک‌ترین رکن آن یعنی خانواده باید سالم باشد و این امر مستلزم برنامه‌ریزی‌های کلان و درازمدت در هر دولت است و با حرف، شرایط تغییر نمی‌کند.


منبع: روزنامه جوان



انتهای پیام/

ارسال نظر
قالیشویی ادیب