مرد هزارچهره انقلاب کیست؟ + عکس
به گزارش گروه رسانه های دیگر آنا از مشرق؛ 19 رمضان مهمترین روز زندگیش بود و به تعبیری در این روز بود که چشم به جهان گشود و در همین روز نیز پس از دوران طولانی مبارزه و فعالیت سیاسی علیه رژیم طاغوتی پهلوی چشم از جهان فرو بست و از جام شهادت نوشید.
روحانی مبارز، چریک مسلمان و پدری مهربانی تنها چند عنوان از القابی است که به این مبارز داده میشود. شخصیتی که باید دوباره شناخت که تعهد به ارزشها و التزام عملی به آن را در رفتار سلوکش میتوان دید. سید علی اندرزگو آن روحانی و مبارزی است که با تغیر چهره و هویت خود بارها ساواک را به درد سر انداخت تا 14 سال در جستجویش باشند و برای دستگیری او 6 میلیون تومان جایزه تعیین کنند. در تاریخ مبارزات سیاسی پیش از انقلاب کمتر مبارزی را میتوان یافت که اینچنین عمال امنیتی رژیم پهلوی را به خود مشغول کرده باشد.
او که درجوانی به کسوت روحانیت در آمد با قدم گذاشتن در این مسیر خود را برای برچیدن رژیم پهلوی آماده کرد. اعدام انقلابی حسنعلی منصور یکی از اقداماتی است که اندرزگو در سالهای مبارزه انجام داده است. شیخ عباس تهرانی، دکتر جوادی، سید ابوالقاسم واسعی، ابوالحسن نحوی، عبدالکریم سپهرنیا و ... اسامی است که شهید اندرزگو به عنوان نام جعلی از آنها برای معرفی خود استفاده کرده است.
تغییر چهره یکی از شگردهای او بوده تا جایی که ساواک در یکی از گزارشهای خود از او با عنوان «شیخ کارلوس» (ایلیچ رامیرز سانچز معروف به «کارلوس شغال» اهل ونزوئلا است که در نوجوانی به سازمان جوانان حزب کمونیست ملی پیوست و در جوانی برای کمک به ملت فلسطین شتافت و علیه رژیم اشغالگر قدس و کشورهای غربی حامی این رژیم عملیات انجام میداد که گروگان گرفتن وزرای نفتی عضو اوپک در سال 54 یکی از اقدامات او است. کارلوس سالها در لیست بزرگترین فراریان تحت تعقیب جهان بود و از آنجا که کلیه سازمانهای اطلاعاتی و امنیتی غرب سالها به دنبال او بودند ولی او را نمییافتند وی به «مرد هزار چهره» معروف شد زیرا در هر ساعت خود را به چهرهای جدید تبدیل میکرد و از چنگ ماموران میگریخت.) یاد میکند و همین سبب شده بود که از 1343 تا 1357 نتوانند او را پیدا کنند.
حمید داودآبادی یکی از نویسندههای فعال در عرصه ادبیات انقلاب و دفاع مقدس که آثار بسیاری در این زمینهها از او منتشر شده، در یکی از تازهترین آثارش به روایت زندگی سه شهید انقلاب اسلامی پرداخته است. او در کتاب «سه شهید» که مصاحبه با خانوادههای شهیدان طیب حاج رضایی، سیدعلی اندرزگو و محمدعلی رجایی است به این شهدا پرداخته است. در این کتاب در مصاحبهای که با همسر شهید اندرزگو دارد ناگفتههای بسیاری از زبان همسر شهید اندرزگو عنوان میشود که میتواند برای مخاطب علاقهمند به تاریخ انقلاب جذاب باشد.
تغییر چهره و فرار از شگردهای شهید اندرزگو بوده و همین سبب شده تا در اسناد ساواک او را با عنوان «سرفراز» بنامند. در این کتاب که دو مصاحبه دیگر نیز در آن هست همسر شهید اندرزگو از زندگی و سختیهایی که در همراهی شهید اندرزگو تحمل کرده میگوید. در این کتاب میبینیم که نویسنده کوشیده تصویری از شهید اندرزگو مبارز خستگیناپذیر روزهای انقلاب به خواننده ارائه کند که باید گفت در این امر موفق بوده است.
«کبری سیل سپور» در این مصاحبه از نحوه آشنایی و ازدواج با شهید سید علی اندرزگو سخن آغاز میکند و در ادامه به روند مبارزاتی شهید اندرزگو و ارتباطاتش در این مسیر اشاره میکند. تعقیب و گریزها و رفت و آمدها در لسان همسر شهید آنقدر جذاب و روان است و مولف نیز کوشیده تا لحن اصلی را حفظ کند که خواننده نمیتواند کتاب را زمین بگذارد.
ساواک و تمام عوامل آن که 14 سال شبانهروز در جستجوی شهید اندرزگو بودند و نهایتا با شنود یکی از مکالمات تلفنیش او را در یکی از نقاط تهران محاصره کرده و پس از درگیری و شلیک گلوله با اصابت دهها گلوله بر جسمش در عصر نوزدهم رمضان سال 1357 در شهریور ماه جان به جان آفرین تسلیم کرد و به شهادت رسید.
انتهای پیام/