روایت هاشمیرفسنجانی از ردصلاحیتهای مجلس چهارم: از رایزنیهای مکرر با رهبری تا تصمیم مجمع روحانیون برای شرکت در انتخابات
خبرگزاری آنا - گروه سیاسی: هاشمی در نقل خاطرات آن مقطع، به ردصلاحیت گسترده جریان خط امام(ره) اشاره کرده و آن را موضوعی دانسته که هنوز هم حل نشده و مانند استخوانی در زخم، همچنان ادامه دارد.
آیتالله هاشمیرفسنجانی در مقدمه این کتاب درباره مسائل منتهی به انتخابات مجلس چهارم نوشته است:
«... انتخابات چهارمین دوره مجلس برای اینجانب بسیار پردردسر شد. بر اساس تفکر خودم و نیز انتظار بسیاری از نامزدهای خط امامی، مایل بودم این انتخابات به صورت کاملا منصفانه برگزار شود و زمینه را هم با انتصاب آقای عبدالله نوری به وزارت کشور فراهم کرده بودم که در عمل، موازنهای بین دو مکرز مؤثر در مدیریت انتخابات، یعنی وزارت کشور و شورای نگهبان باشد؛ ولی بعد از آنکه کار شروع شد، عملا نظر شورای نگهبان در پذیرش و یا ردصلاحیتها، دردسر زیادی برای من به بار آورد.
گرچه در تهران، صلاحیت نامزدهای نامدار بالاخره پذیرفته شد، ولی در انتخابات، بسیاری از آنها رأی نیاوردند. قبل از رحلت امام، معمولا آنها در مجلس اکثریت قاطع داشتند و در اختلافنظر بین رئیسجمهور و نخستوزیر، از نظر نخستوزیر حمایت میکردند که به خاطر همین جریان، بعد از امام مشکلاتی بین بعضی از آنها و رهبری و نیز دولت بروز کرد |
ردصلاحیت گسترده نمایندگان موسوم به خط امام و حمایتهای پیدا و پنهان از این اقدام شورای نگهبان، بسیاری از توان مسئولان نظام را متوجه خود کرد. مجمع روحانیون مبارز به جهت ردصلاحیت جمعی از سران آن، تهدید به کنارهگیری از انتخابات نمود؛ از طرفی رهبری هم دستور دادند که باید مجمع در انتخابات شرکت کند. آقای کروبی که دبیرکل مجمع بود، از من توقع داشت که برای حل این مشکلات، با پذیرفتن صلاحیت جمع بیشتری از جناح آنها کمک کنم. من هم مطالب ایشان و سایر افراد را به رهبری منتقل کردم؛ اما ایشان آمادگی کمک بیشتر را نداشتند. نیروهای ردصلاحیت شده انتظار شفاعت و حمایت داشتند و من تا آنجا که میتوانستم سعی میکردم قلبها را به هم نزدیک نمایم و هر دو طرف را قانع کنم که به خواست قانون و میزان رأی مردم گردن بنهند. مرحوم دکتر حسن حبیبی هم در شورای نگهبان خیلی تلاش کرد و در موارد محدود مسئله حل شد.
دولت کار و سازندگی، اولین انتخابات خود را برگزار میکرد؛ من که به شدت گرفتار امور اقتصاد و وضع بحرانی منطقه بودم، در گرداب انتخابات هم بخش مهمی از وقت و توانم، صرف مهار و حل و فصل اختلافات آزاردهنده و فرصتسوز شد که در برخی موارد به جهت تندروی و بیتوجهی طرفین به مصلحت کشور و نظام، چندان نتیجهبخش نبود. این اختلافات فزاینده، به جهت بیمبالاتی و محور اعتدال، باعث شده بود در مواردی نیروهای اصیل انقلاب رودرروی هم قرار بگیرند.
دو طرف اختلاف، همه جزو نیروهای انقلاب بودند و هر کدام دارای جایگاه و پایگاه اجتماعی و امکانات و اختیاراتی داشتند. انتظار طبیعی این بود که به دور از تنگنظری و با در نظر گرفتن مصالح نظام جمهوری اسلامی که خون صدها شهید نهضت اسلامی و دوران دفاع مقدس پای آن ریخته شده، به دستور قرآن و سیره حضرت رسول اکرم(ص)، اعتدال و میانهروی پیشه کنند و از نزاع و درگیری که جز اتلاف منابع و امیدوار ساختن دشمن نتیجه دیگری نداشت، بپرهیزند.
مراجعات افراد ردصلاحیت شده طبیعی بود، چون اکثر آنها سابقه نمایندگی مجلس داشتند و سه دوره همکارم بودند. در مواردی مشکلشان رفع میشد اما مواردی هم بود که نتوانستیم حل کنیم؛ گرچه در تهران، صلاحیت نامزدهای نامدار بالاخره پذیرفته شد، ولی در انتخابات، بسیاری از آنها رأی نیاوردند. قبل از رحلت امام، معمولا آنها در مجلس اکثریت قاطع داشتند و در اختلافنظر بین رئیسجمهور و نخستوزیر، از نظر نخستوزیر حمایت می کردند که به خاطر همین جریان، بعد از امام مشکلاتی بین بعضی از آنها و رهبری و نیز دولت بروز کرد؛ البته آنها در زمان امام هم این مشکلات را ریاستجمهوری داشتند؛ اما دیگر فضا عوض شده بود.
جمعی از نامزدهای جناح خط امام، در عین پذیرفته شدن صلاحیتها، در انتخابات رأی نیاوردند و اکثریت مجلس چهارم، برخلاف سه دوره سابق، در اختیار جناح مقابل قرار گرفت و نتیجه آن در دولت دوره دوم من هم خود را نشان داد که تعدادی از وزرای جناح، در دولت قرار نگرفتند؛ گرچه بعد از آن هم، وقتی که روزنامه معروف تندروی سلام نمره داد، نیمی از اعضای دولت در اختیار خط امامیها مانده بود و همین وضع در مجلس پنجم هم تکرار شد؛ ولی در مجلس ششم صحنه کاملا به نفع این جناح رقم خورد و جناح راست در اقلیت بود.
انتظار میرفت با پایان گرفتن انتخابات و شروع به کار مجلسی که با شعار حمایت از دولت، از مردم رأی گرفته بود، فراغتی پیش آید اما مسائل فراوانی پیش آمد که وقتگیر و پردردسر بود. در اولین ماههای فعالیت مجلس، بحث تهدید به استیضاح وزرا مطرح شد که با رایزنی و گفتوگو حل کردیم.»
به گزارش آنا، هاشمیرفسنجانی ضمن یادداشتهای روزانه خود در این کتاب، به شکایتهای متعددی که از ردصلاحیت گسترده نیروهای خط امام به او میرسیده، پرداخته و فروردین و اردیبهشت سال 1371 را در این زمینه اینگونه ترسیم کرده است:
دوشنبه 3 فروردین 1371
شب آقای {عبدالله} نوری، وزیر کشور آمد و گزارش رد{صلاحیت} شدن تعدادی از کاندیداهای مجلس در هیئتهای اجرایی را داد؛ حتما مورد اعتراض قرار خواهد گرفت و برای وزارت کشور مشکل ایجاد خواهد کرد. در میان آنها 23 نفر نمایندگان فعلی مجلس از جمله سید هادی خامنهای، {صادق} خلخالی و ... هستند؛ چارهجویی کرد. به نظر رسید راهی جز توسل به شورای نگهبان نباشد که بعید است کمک کنند؛ چون درست در مسیر خواسته آنهاست و اصولا این وضع با فشار شورای نگهبان برای ترکیب اعضای هیئت اجرایی پیش آمده است.
سهشنبه 4 فروردین 1371
آقای {جمال} ساداتیان، توسط یاسر شکایت آورد که هیئت اجرایی او را رد کرده است. آقای {مهدی} کروبی، {رئیس مجلس شورای اسلامی}، تلفنی گفت جمعی از نمایندگان که صلاحیتشان رد شده است، جمع شدهاند و کمک میخواهند. گفتم با آقای {عبدالله} نوری، {وزیر کشور} صحبت کنند. اگر لازم بود، فردا به آنها ملاقات خواهم داد.
وزارت کشور تحت فشار است؛ از اینکه در جریان شکلگیری هیئتهای اجرایی به شورای نگهبان امتیاز داده، پشیمان است؛ گرچه شورای نگهبان آن را امتیاز نمیداند و حق خودش میداند.
چهارشنبه 5 فروردین 1371
جمعی از نمایندگان فعلی مجلس، آقایان ... هادی غفاری، {نماینده تهران}، {صادق} خلخالی، {نماینده قم}، ... که صلاحیتشان در هیئت اجرایی رد شده است، برای استمداد و رفع مشکل آمدند. هر یک خود را مظلوم میدانند و همه صحبت کردند. گفتم شکایت بنویسند تا من پیگیری کنم.
آقایان {مهدی} کروبی و {سیدمحمد} موسوی خوئینیها آمدند و از روند انتخابات اظهار نگرانی کردند. معتقدند جوی به وجود آمده و تصور این است که حاکمیت میخواهند جناح آنها را حذف کند. میگویند تحت تأثیر همین جو، هیئتهای اجرایی اقدام به حذف کردهاند. نگران هستند که در مراحل بعدی، هیئتهای نظارت و خود مجلس افراد بیشتری را حذف کنند. از من میخواهند که اقدامی برای علاج نمایم. رونوشت نامهای را که برای رهبری نوشتهاند، به من دادند. در آنجا گفتهاند اگر این وضع اصلاح نشود، مجمع روحانیون مبارز در انتخابات شرکت نخواهد کرد؛ به آنها گفتم از موضع دلسوزی حرف بزنند و تهدید به کنارهگیری نکنند.
شنبه 8 فروردین 1371
ساعت نه و نیم صبح، به دفترم رسیدم... با {آقای عبدالله نوری}، وزیر کشور و {آقای محمدی گیلانی، دبیر} شورای نگهبان، درباره مسائل انتخابات تماس گرفتم؛ گزارشهایی از ردصلاحیت افرادی دیگر در شورای نظارت استانها میرسد.
آقای {مرتضوی} الویری، {نماینده تهران} آمد. از احتمال کنارهگیری مجمع روحانیون مبارز از انتخابات به خاطر حذفها و اظهارات دیروز رهبری در نماز جمعه، اظهار نگرانی کرد و برای حل مشکل استمداد نمود. گفتم در توصیههای رهبری به شورای نگهبان، امتیازاتی در جهت کم شدن حذفها انجام شده که مصلحتشان نیست کنارهگیری کنند.
عصر، آقای {مهدی} کروبی در جلسه شورای عالی امنیت ملی به من اطلاع داد که پس از پخش اظهارات دیروز رهبری، مجمع روحانیون مبارز مصمم شده که در انتخابات کاندیدا معرفی نکند؛ گفتم به صلاحشان نیست.
بعد از افطار به دیدن آیتالله خامنهای رفتم. درباره احتمال کنارهگیری مجمع روحانیون مبارز از انتخابات مجلس صحبت و تصمیمگیری شد که باید مانع گسترش اختلافات شویم.
تلفنی به آقای {محمد} محمدی گیلانی، {دبیر شورای نگهبان} گفتم سعی کنند دفاع اینگونه افراد را بشنوند. ردصلاحیتها به افراط کشیده شده است |
یکشنبه 9 فروردین 137
عصر، آقایان {علیاکبر} ناطقنوری و {حسن روحانی} آمدند. بر لزوم اعتدال تأکید داشتند... با دکتر {حسن} حبیبی، {معاون اول رئیسجمهور}، راجع به بررسی صلاحیتها در شورای نگهبان مذاکره و مشاوره کردیم...
دوشنبه 10 فروردین 1371
آقای {علی} عبدالعلیزاده، نماینده ارومیه، برای جلوگیری از ردصلاحیتاش، تلفنی استمداد کرد. دکتر {حسن} حبیبی، {معاون اول رئیسجمهور}، اطلاع داد که او و {محمدرضا} بهزادیان و مهدیپور و چند نفر دیگر صلاحیتشان رد شده است؛ تلفنی به آقای {محمد} محمدی گیلانی، {دبیر شورای نگهبان} گفتم سعی کنند دفاع اینگونه افراد را بشنوند. ردصلاحیتها به افراط کشیده شده است.
آقای {عبدالله} نوری، تلفنی گزارش وضع انتخابات را داد. آقای {مهدی} کروبی، {رئیس مجلس شورای اسلامی}، تلفنی از روند بررسی صلاحیت نامزدها شکایت کرد و خواست که من و رهبری، برای جلوگیری از ردصلاحیتها دخالت کنیم.
سهشنبه 11 فروردین 1371
دیشب آخر وقت از مجمع روحانیون مبارز تلفنی خواستند که آقایان {مهدی} کروبی و {سید محمد} خاتمی، برای مذاکره درباره انتخابات بیایند. گفتم فردا بیایند. سحر که بیدار شدم، دیدم نامهای از آنها رسیده است؛ خواسته بودند دخالت کنم و نگذارم که افراد آنها توسط شورای نگهبان حذف شوند.
آقای {علی} یونسی از ستاد مرکزی نظارت شورای نگهبان آمد. پرونده آقای {علی} عبدالعیزاده، {نماینده ارومیه} را آورد و درباره مردودیها و نحوه رسیدگی به شکایات توضیح داد. گفتم به هر حال مواظب بذر اختلاف در جامعه، انقلاب و تاریخ باشند.
آقای {عبدالله} نوری، وزیر کشور آمد و از روند حذف نیروهای رادیکال توسط شورای نگهبان اظهار نگرانی کرد. گفتم با سران مجمع روحانیون مبارز صحبت کنند و تعدادی از افراد معتدلتر را پیشنهاد کنند که از رهبری بخواهیم آنها را ابقا نمایند. بعد از ظهر لیست 29 نفرهای فرستاد و من تلفنی برای رهبری خواندم.
آقایان {اسدالله} بیات، {سید حسین} موسوی تبریزی، {محمدرضا} بهزادیان، {نماینده قائنات}، {احمد} کبیری، {نماینده مرودشت} و هادی غفاری، تلفنی از من خواستند که مانع حذفشان شوم...
{شورای مرکزی} جامعه روحانیت مبارز جلسه داشت. گزارش تبلیغات انتخابات را دادند و از روند حذف رقبای خود اظهار رضایت نمودند. افطار ماندند.
امروز تلفنهای زیادی از سوی افراد ردصلاحیت شده داشتم که تقاضای شفاعت دارند. نزدیک ظهر با آیتالله خامنهای تلفنی صحبت کردم. ایشان حاضر نیستند در مورد لیست یکجا اقدام کنند، اما آمادگی قبول تعدادی را دارند؛ همین مطلب را به وزیر کشور گفتم |
چهارشنبه 12 فروردین 1371
سحر، نامهای از {آقای عبدالله نوری}، وزیر کشور رسید؛ لیستی از اسامی بعضی از افراد ردصلاحیت شده در شورای نگهبان بود که نهایتا ساعت دو بامداد به وزارت کشور ابلاغ شده است. تقاضا کردند از رهبری بخواهم که دستور بدهند اینها برخلاف نظر شورای نگهبان بتوانند در انتخابات نامزد باشند. لیست شامل 22 نفر از نمایندگان فعلی مجلس و 11 نفر از کاندیداهای جدید است. اول وقت نامه را برای رهبری فرستادم.
امروز تلفنهای زیادی از سوی افراد ردصلاحیت شده داشتم که تقاضای شفاعت دارند. نزدیک ظهر با آیتالله خامنهای تلفنی صحبت کردم. ایشان حاضر نیستند در مورد لیست یکجا اقدام کنند، اما آمادگی قبول تعدادی را دارند؛ همین مطلب را به وزیر کشور گفتم.
عصر، آقای {غلامحسین} محمدی گلپایگانی، {رئیس دفتر رهبر معظم انقلاب} اطلاع داد که پس از بررسی، پرونده 9 نفر از آنها را پذیرفتهاند: آقایان {علیمحمد} سوری و {احمد} کبیری، نمایندگان فعلی خرمآباد و مرودشت و بقیه از نامزدهای جدید. گفتم کافی نیست...
یاسر شب با دوستانش جلسه داشت و سحر آمد. خبر داد که شب مجمع روحانیون مبارز جلسه داشتهاند و تصمیم گرفتهاند که در انتخابات شرکت کنند. تلفنی با رهبری صحبت کردم؛ ایشان خبر دادند که عصر دیروز آقای {مهدی} کروبی را احضار کردهاند و خواستهاند که در انتخابات شرکت کنند.
پنجشنبه 13 فروردین 1371
از دفتر اطلاع دادند که نمایندگان ردصلاحیت شده، از اظهارات آقای {احمد} جنتی در مصاحبه دیروز که به صورت کلی اتهامات مهم به آنها وارد کرده، عصبانیاند و خواستار اعلان کتبی اتهامات به صورت رسمی هستند...
تا شب تلفنهای زیادی از ردیها داشتم؛ برای همه خیلی سخت و تلخ است. اظهارات آقای {احمد} جنتی در مصاحبه و ادعای مبهم داشتن پروندههای سنگین مالی و اخلاقی، بیشتر آنها را عصبانی کرده است. اینگونه مقامات نباید اینچنین حرف بزنند |
آقای {مهدی} کروبی، مشکلاتی را که در انتخابات برای جناحشان پیش آمده است، تلفنی تشریح کرد. ردصلاحیت جمعی از سران و تأیید صلاحیت برخی از اعضای مهم در تهران، باعث تفرقه شده و ردشدهها توقع دارند که مجمع روحانیون مبارز هم در انتخابات کنار بکشد. علاوه بر این، بعضی از نامزدهای لیست آنها کنار کشیدهاند و لیست ناقص شده است. از طرفی رهبری دستور داده که باید مجمع روحانیون در انتخابات شرکت کنند. از من توقع داشت که برای حل این مشکلات، با پذیرفتن صلاحیت جمع بیشتری از جناح آنها کمک کنم. مطالب ایشان را به رهبری منتقل کردم. برای فردا به ایشان و آقای {سید محمد موسوی} خوئینیها وقت دادند.
عصر احمدآقا آمد و از عملکرد شورای نگهبان و رد بسیاری از افراد اظهار ناراحتی کرد؛ صحبت اظهار اطاعت و عدم دخالت شد...
تا شب تلفنهای زیادی از ردیها داشتم؛ برای همه خیلی سخت و تلخ است. اظهارات آقای {احمد} جنتی در مصاحبه و ادعای مبهم داشتن پروندههای سنگین مالی و اخلاقی، بیشتر آنها را عصبانی کرده است. اینگونه مقامات نباید اینچنین حرف بزنند.
جمعه 14 فروردین 1371
مراجعه نمایندگان ردصلاحیت شده زیاد بود. با آقای {احمد} جنتی، تلفنی صحبت کردم و تذکراتی در مورد خطبه نمازجمعه ایشان دادم؛ اولین خطبهای است که به عنوان امام جمعه موقت تهران ایراد میکنند. خواستم نمک بر جراحات آزرده خاطرها نپاشد.
سهشنبه 18 فروردین 1371
عصر آقای {احمد} جنتی آمد. از اینکه بعضی از ردصلاحیت شدهها، فشاری بر شورای نگهبان آغاز کردهاند و خواستار اعلان علت ردصلاحیت هستند و روزنامه سلام به این موضوع دامن میزند، راه علاج خواست. قرار شد بررسی کنند؛ اگر مواردی قابل اعلان است، با کسب موافقت طرف اعلان کنند.
چهارشنبه 19 فروردین 1371
آقای {عبدالله} نوری، {وزیر کشور} آمد. گزارش وضع انتخابات را داد. از شورای نگهبان گله دارد؛ حق با اوست. تلفنی با رهبری در مشهد درباره نشر اسناد ردصلاحیت نامزدها صحبت کردیم. این خواسته بعضی از آنها و شورای نگهبان است؛ قرار شد صبر کنیم.
جمعه 21 فروردین 1371
اوراق رأی را آوردند. من رأی خود را نوشتم و رفتم در حسینیه جماران، با انجام مراسم به صندوق انداختم. به خاطر صف طولانی رأیدهندگان، اگر میخواستم در آنجا این را کار را انجام دهم، باعث معطلی مردم میشد. مصاحبه کوتاهی انجام دادم. خبرنگاران داخلی و خارجی زیاد بودند.
تا عصر بیشتر از تلویزیون برای اطلاع از وضع انتخابات استفاده میکردیم. عفت و بچهها رفتند و بعضی از حوزهها را دیدند و خبر آوردند که بیشتر مردم به لیست جامعه روحانیت مبارز رأی میدهند و آرای مجمع روحانیون مبارز کم است. محسن بعد از ظهر آمد و همین را گفت.
اختلافی بین وزارت کشور و شورای نگهبان بر سر تعداد ناظران شورای نگهبان در محل حوزههای رأیگیری به وجود آمده بود که آقای {احمد} جنتی از من کمک خواست؛ نظر دادم. آقای {عبدالله} نوری توقع بیشتری داشت. عصر رفتم از چند حوزه رأیگیری در مساجد امیرالمؤمنین، منیریه، مسجدالجواد(ع)، مسجد بالای پل سید خندان {= امام صادق(ع)}، مسجد قبا و شهرداری شمیران بازدید داشتم... به نظرم رسید که اکثریت مردم به کاندیداهای روحانیت مبارز رأی میدهند و طرفداران دیگران کماند.
شنبه 22 فروردین 1371
در اخبار صبح، نتیجه انتخابات تعدادی از حوزههای شهرستانها را خواندند. بسیاری از نامزدهای جناح چپ سقوط کردهاند و اکثریت از جناح مقابل است. ساعت هشت و نیم صبح به دفترم رفتم. نتیجه آرای چند صندوق از تهران، شامل حدود هفتهزار رأی را آوردند. جناح چپ شکست سختی خورده و حدود یک هشتم آرا را دارد. تمام 30 نفر لیست، جامعه روحانیت مبارز در صدر قرار گرفته است. تا شب هم اخبار بعدی همان وضع صبح را نشان میدهد...
شب با احمدآقا، میهمان رهبری بودیم؛ بیشتر صحبتها درباره انتخابات بود. گفته شد به نحوی باید به مجمع روحانیون مبارز که شکست خوردهاند، تذکر داده شود که از آینده مأیوس نباشند و تلاش شود که مواضعشان را اصلاح کند تا به آنها محبت شود.
آقای {علی} فلاحیان، {وزیر اطلاعات} اطلاع داد که در حوزه انتخابیه اردل، {در استان اصفهان}، طرفدار نامزد شکستخورده به فرمانداری حمله کردهاند و در تیراندازی یک نفر کشته شده است.
شب با احمدآقا، میهمان رهبری بودیم؛ بیشتر صحبتها درباره انتخابات بود. گفته شد به نحوی باید به مجمع روحانیون مبارز که شکست خوردهاند، تذکر داده شود که از آینده مأیوس نباشند و تلاش شود که مواضعشان را اصلاح کند تا به آنها محبت شود |
یکشنبه 23 فروردین 1371
به وزارت کشور گفتم که ظهر گزارش انتخابات را بدهند. خیلیها از تأخیر گزارش ناراحتاند و چون تندروها از نتایج ناراضیاند، حمل بر تأخیر تعمدی از سوی وزارت کشور میشود...
شب میهمان رهبری بودم. درباره آثار انتخابات و سیاست برخورد با جناحها و مسائل دیگر بحث و تصمیمگیری کردیم. آیتالله خامنهای نتایج انتخابات را تفضل الهی و خارج از برنامه ریزیمان میدانند.
دوشنبه 24 فروردین
به وزارت کشور گفتم که زمان مرحله دوم انتخابات را 18 اردیبهشت تعیین کنند.
پنجشنبه 10 اردیبهشت 1371
آقای {علیاکبر} ناطقنوری آمد. راجع به مرحله دوم انتخابات، ریاست مجلس و مسائل اختلافی مذاکره شد؛ خودش را برای ریاست مجلس آماده میکند؛ نظر رهبری هم موافق است.
سهشنبه 22 اردیبهشت 1371
عصر احمد آقا آمد. اظهار خشنودی کرد از تأیید آقای کروبی قبل از انتخابات که به قول خودش، دیگر جایی برای گله آنها نماند. گفتم ضررش هم این است که مردم ببینند تأیید شما و آقای {سید عبدالکریم موسوی} اردبیلی و آقای {شیخ یوسف} صانعی، اثر چندانی در رأی نکند؛ از من خواست از آنها دلجویی کنم.
شب میهمان رهبری بودم. رهبری از نتایج انتخابات راضیاند؛ مهم این است که وزارت کشور در اختیار جناح شکستخورده است و ادعای تقلب، جایی ندارد.
انتهای پیام/