«گذر موقت» مرز میان خیال و واقعیت است/ فیلم من موزیکال نیست
هدیه حدادیاصل؛ گروه فرهنگی-افشین هاشمی این روزها علاوه بر فیلم سینمایی «گذر موقت» که در اکران دارد مشغول تمرین تئاتر «شیرهای خانباباسلطنه» است. فیلم سینمایی «گذر موقت» داستان دو پیرمرد را در شبی تاریک روایت میکند که تصمیمی مفرح میگیرند و سفری شبانه را در دل شهر آغاز میکنند.
به بهانه اکران موفق این فیلم با افشین هاشمی؛ کارگردان آن به گفتگو نشستهایم.
حضور اسماعیل محرابی به عنوان یکی از پیشکسوتان بازیگری در فیلم «گذر موقت» تداعی بازیهای نوستالژیک او است. به تازگی به بازی گرفتن این بازیگران که عموما فراموش شدهاند را در فیلمها میبینیم، آیا حضور اسماعیل محرابی هم صرفا به دلیل روی کار آوردن بازیگران فراموش شد ه است؟
هر کدام از نقشها در فیلم «گذر موقت» ویژگیهایی داشتند که باید بازیگران شیرینی آنها را اجرا میکردند. بازیگرانی که بازی را بلد باشند، زمانبندی و ضرب آهنگ کمدی را به خوبی بشناسند و بدانند چگونه باید دیالوگ بگویند که بتوانند مخاطب را ٩٠ دقیقه پای فیلم نگه دارند. اسماعیل محرابی یکی از همین بازیگران است.
سوال بعدی من باز هم در خصوص بازیگری فیلم است، استفاده از لادن مستوفی در یک نقش کاملا متفاوت با آنچه که پیش از این در کارنامه هنری او دیدهایم و با آن گریم متفاوت یک ریسک بود، در حالیکه بازیگران دیگری هم بودند که همین نقش را میتوانستند متناسب با سن کاراکتر ایفا کنند، دلیل انتخاب لادن مستوفی چه بود؟
این نقش را باید بازیگری در سن بالاتر ایفا میکرد که به دلایلی امکان آن فراهم نشد و لادن مستوفی در زمان خیلی کوتاهی خودش را به ما رساند و نقش را به بهترین شکل ممکن اجرا کرد. کمااینکه من خودم به شدت عاشق این تفاوتها در بازی هستم؛ یعنی چیزی را بازی کنی که تماشاگر انتظار دیدن آن را ندارد برای همین وقتی نشد بازیگر در سن بالاتر با ما همکاری کند به لادن مستوفی فکر کردم.
در فیلم سینمایی «گذر موقت» یک جنس شاد و مفرح دیده میشود تا کمدی و خنده، در فیلم «خسته نباشید» هم تا حدی این فضا وجود داشت اما با توجه به کارهای تئاتر شما حس و حال خودتان در فیلم «گذر موقت» خیلی بیشتر نشان داده میشد، این به دلیل کارگردانی مشترک در «خسته نباشید» بود؟
قبل از شروع هر کاری باید دید که چه قصهای را چگونه باید روایت کرد. قصه و ایده «خسته نباشید» باید به آن شکل روایت میشد و ایده و قصه «گذر موقت» باید به این شکل که دیدهاید. ممکن است فیلم دیگری بسازم که زبان و نگاهی متفاوت نسبت به این فیلمهایم داشته باشد. میخواهم بگویم که هیچ قاونی ندارد. در مورد قصهای که دوست دارم، فکر میکنم که چگونه میتوانم به بهترین شکل روایتش کنم و بر اساس آن تصمیم میگیرم که قرار است چگونه ساخته شود.
فضای تئاترگونهای که در فیلم سینمایی «گذر موقت» وجود دارد را در چند فیلم دیگر مانند «سینما نیمکت» محمد رحمانیان داشتهایم؛ اما این دست فیلمها خیلی نتوانستهاند جایگاه خود را در سینما باز کنند و مخاطبی که از سالن سینما بیرون میآید، هنوز گیج است که تلهتئاتر دیده یا فیلم! واقعا باید اینگونه فیلمها در سینما حضور داشته باشند؟
به هیچ عنوان معتقد نیستم «سینما نیمکت» یا «گذر موقت» تئاتر هستند. اگر اینگونه فیلمها کمتر کار میشوند (مانند فیلمهای موزیکال که کار نمیشوند) به معنای این نیست که سینما نیستند. طبیعی است که وقتی تولید اینگونه فیلمها بیشتر شوند مخاطب هم به آن عادت میکند و هم جای خود را باز خواهند کرد.
«گذر موقت» یک فیلم غیرکلیشهای با یک موضوع بکر است، بازیگران آن هم تقریبا بازیهای سطح بالایی دارند، فضای متفاوتی را بازی میکنند که خوب هم به تصویر کشیده شده است؛ اما زمانی که مخاطب از سالن سینمای بیرون میآید با یک سردرگمی میان واقعیت، توهم و خیال مواجه میشود، این تعمدی بود؟
کاملا عمدی بود. میخواستم فیلم در مرز بین خیال و واقعیت بایستد و از زمانی که دو پیرمرد در فیلم از خواب بیدار میشوند تا پایان ندانند چیزی که دیدند خواب بود یا رویا؟ مردهاند یا زنده؟
پس به عمد قصد داشتید که مخاطب را سردرگم کنید؟
سردرگمی نه. همه داستان از خواب مشترک دو پیرمرد آغاز میشود؛ اما اگر کاستی در انتقال مفهوم برای مخاطب وجود دارد امیدوارم بتوانم در فیلم بعدی آن را جبران کنم.
استفاده از این تعداد مونولوگ در فیلم به چه دلیل بود؟
من به عمد مونولوگها را کامل اجرا کردم و میان آنها کات نزدم چرا که معتقدم یک مونولوگ خوب و یک بازی درخشان بدون اینکه ما بخواهیم جای دوربین را تغییر دهیم تماشاگر را پای فیلم نگه خواهد داشت.
معتقد هستید که این فیلم چیزی شبیه به فیلم موزیکال است؟
شاید شباهت داشته باشد اما با اصل سینمای موزیکال فاصله دارد.
انتهای پیام/