واکاوی ائتلاف داعش و طالبان
به گزارش گروه رسانههای دیگر آنا، روزنامه «حمایت» در یادداشتی از «اصغر زارعی» نوشت:
1. حوادث و رویدادهای خشونتبار و خونین هفتههای اخیر در افغانستان و تشدید اقدامات سبعانه گروههای تروریستی، خصوصاً گروه طالبان و داعش در حمله به روستای «میرزا اولنگ» و اشغال برخی از مناطق این کشور توسط این گروهها، توجه محافل خبری و سیاسی را به خود جلب کرده است. اولین سؤالی که به ذهن متبادر میشود و موضوعی قابل تأمل به شمار میآید، چرایی این اقدامات و حضور مجدد و گسترده گروههای تروریستی در افغانستان است. در پاسخ باید گفت که با توجه به اینکه شرایط در غرب آسیا، خصوصاً لبنان، سوریه و عراق برای داعش، القاعده و دیگر گروههای تروریستی تغییر کرده و بسیار سخت شده و سمت و سوی تحولات به گونهای است که به تاریخ انقضاء خود نزدیک میشوند، جریانات تروریستی درصددند که جغرافیای فعالیت خود را از غرب آسیا به سمت شرق این قاره و برخی از کشورهای آفریقایی تغییر دهند.
حضور تروریستهای داعش در افغانستان از این جهت که زمینه حضور تکفیریها در این کشور وجود داشت، منجر به ائتلاف آنان با گروههای محلی از جمله طالبان گردید و کانون بحران و بیثباتی از سوی طراحان ناامنی و ترور به همسایههای شرقی ایران انتقال یافت، چراکه کشورهای پشتیبان تروریسم به این جمعبندی رسیدهاند که حنای تکفیریها در عراق و سوریه دیگر رنگی ندارد و اگر بناست که مرکزیت آنها به منطقهای کم دردسر منتقل شود، هیچ کجا مانند افغانستان برای آنها امنیت ندارد.
نظیر این اقدام را در مورد القاعده نیز شاهد بودیم، بهاینترتیب که پس از ایجاد این گروه تروریستی در افغانستان، دامنه تحرکات این گروه به غرب آسیا تحت عنوان «جبههالنصره» گسترش یافت ولی با ضربات سختی که در سوریه و لبنان دریافت کردند، به تدریج در حال بازگشت به پایگاه اصلی خود در افغانستان هستند.
2. تروریستهای داعش از سال 93 بهمنظور گسترش جغرافیای بخش شرقی به اصطلاح خلافت اسلامی که از آن به عنوان «خراسان بزرگ» نام میبرند، فعالیت خود را در افغانستان آغاز کردند و برای تحقق این امر به سه منطقه چشم دوختهاند. اول، مناطق شمال شرقی هممرز با ایالت «سینگ کیانگ» چین و آسیای مرکزی (ازبکستان، قرقیزستان، تاجیکستان و ...)؛ دوم، نواحی هممرز با ایران و مناطق جنوبی از جمله ولایت «هلمند» که از جهت اقتصادی برای آنها صرفه دارد و بخش قابلتوجهی از مواد مخدر افغانستان در آنجا تولید میشود؛ سوم، منطقه شرقی و حدفاصل مناطق کوهستانی مانند وزیرستان شمالی با مرزهای پاکستان. در این منطقه گروههای محلی، طالبان، القاعده و بقیه گروهها مانند اویغورها، ازبکها، تاجیکها و برخی زیر مجموعه القاعده حضور دارند.
در نگاه داعش، این سه منطقه، مناطق حیاتی به حساب میآیند و بر این اساس که سران داعش، متوجه پایان یافتن عمر خود در غرب آسیا شدهاند و دریافتهاند که اراده محور مقاومت بر محو و نابودی آنها از این منطقه حساس قرار گرفته است، لذا به مناطق دور دست و کوهستانی نیاز دارند تا بتوانند به اوضاع خود سامان بدهند؛ هم چنان که پیشتر، سایر گروههای تروریستی، افغانستان را به عنوان مأوا و مأمن خود انتخاب کردند. همچنین داعش امیدوار است که رقابت قدرتهای جهانی از جمله آمریکا، روسیه و چین افزایش یابد و واکنش جدی نسبت به حضور آنها در مناطق سهگانه افغانستان صورت نگیرد.
3. با این حال، داعشیها در همه نقاط افغانستان، از جمله شمال این کشور قدرت چندانی ندارند، لذا برای افزایش حوزه نفوذ خود و جبران بخشی از ضرباتی مهلکی که در غرب آسیا دریافت کردهاند، به همکاری با طالبان نیاز دارند که در جریان حمله به روستای «میرزا اولنگ» شاهد ائتلاف آنها با یکدیگر بودیم. در تابستان سال گذشته نیز تروریستهای داعش در منطقه «ولسوالی کوت» واقع در ولایت «ننگرهار» در شرق افغانستان دست به جنایت زدند و از این طریق، جنگ روانی را برای تحتالشعاع قرار دادن دومینوی شکستهای خود در عراق و سوریه را کلید زدند که جنایت اخیر مشترک آنها با طالبان در همین راستا ارزیابی میشود.
4. باید توجه داشت که شاخه داعش در افغانستان، گروه ثروتمندی به شمار میآید و با توجه به فقر حاکم در این کشور، مشخص است که حامیان منطقهای و بینالمللی آنها، کریدوری برای رهایی آنها از آتشی که در حال حاضر در آن گرفتار شدهاند، ایجاد کردهاند. از نظر آمریکا، اروپا و عربستان، داعش، ابزاری برای بحرانآفرینی و بهرهبرداریهای اقتصادی است و از این منظر، حاضر نیستند که این ابزار به کلی نابود و منسوخ شود و از سوی دیگر، برای دور نگهداشتن آنها از غرب و تکرار حوادث تروریستی در قلب اروپا، لازم است که در نقاط دورتر مثل شرق آسیا مستقر شوند. همانگونه که در ابتدا ذکر گردید، تفکر تکفیری، رنگ و بوی خود را از دست داده و در صورتی که در افغانستان و دیگر کشورهای جایگزین نیز به همان سرنوشت دچار شوند – که شواهد و قرائن از درستی این گزاره حکایت دارد – در نتیجه، حفظ این گروه و هزینه برای آن، دیگر مقرون به صرفه نخواهد بود و باید منتظر باشیم که نسخه جدیدی از جریانات تروریستی در منطقه رونمایی شود.
بنابراین، شکی نیست که با توجه به جنایاتی که داعش در افغانستان مرتکب شده، در میان مردم این کشور فاقد وجاهت و جایگاه است و به زودی از میان خواهد رفت؛ از این رو، تفکر تکفیری با تابلوی جدیدی ظاهر خواهد شد تا بتواند در فضایی جدید، مطالبات افراطی خود را به نیابت از جبهه عبری – عربی – غربی دنبال کند؛ امری که مانند همیشه محکوم به زوال و نابودی است و عاقبتی جز شکست نخواهد داشت.
انتهای پیام/