حکایت کارگردانی که با حسرت از دنیا رفت
به گزارش خبرنگار فرهنگی آنا، حمید سمندریان از هنرمندان برجسته و شهیر کشورمان ایران است که طول سالها فعالیت هنری خود خدمت شایانی به تئاتر این مرز و بوم کرده است. او که از کودکی علاقه شدیدی به هنر تئاتر داشت، برای آموزش این هنر مسیر طولانی را پیمود و با مطالعه و آموزش به هنرمندی برجسته تبدیل شد که شاگردان بزرگی را به جامعه هنری معرفی کرد به طوریکه میتوان از این میان به بزرگان و هنرمندانی چون عزتالله انتظامی، گوهر خیراندیش، کیومرث مرادی، گلاب آدینه، مهدی هاشمی، ناصر هاشمی، مرمی معترف، سوسن تسلیمی، پرویز پورحسینی، احمد آقالو، رضا کیانیان، امین تارخ، احمد ساعتچیان، فردوس کاویانی، میرطاهر مظلومی، پارسا پیروزفر، شهاب حسینی، قطبالدین صادقی، حمید فرخ نژاد، آشا محرابی، ایرج راد، انوشیروان ارجمند، فریبرز عربنیا و مهران مدیری اشاره کرد.
از یادگارهای امروزه سمندریان که همچنان به قوت خود باقی مانده و ادامه دهنده راه اوست، آموزشگاه بازیگری سمندریان است که بعد از درگذشت وی توسط حمید لبخنده مدیریت میشود. با فعالیت آموزشگاه بازیگری سمندریان، هر روزه هنرمندان جدیدی تحت آموزش قرار میگیرند و به حوزه تئاتر کشور وارد میشوند.
فعالیت آموزشگاه بازیگری سمندریان، در طول هرسال شامل دو ترم 5 ماهه است که در ترم نخست فن بیان، زبان بدن، بداهه سازی در بازیگری سینما و تئاتر آموزش داده میشود و در دوره بازیگری تخصصی مباحثی درباره بازی جلوی دوربین، شناخت سینما و کارگاه بازیگری اختصاص دارد.
مدیریت آموزشگاه بازیگری حمید سمندریان در حال حاضر برعهده حمید لبخنده است و محمودرضا رحیمی، حسین کیانی، نیکزاد جاودان فر، حمید پورآذری و احمد ساعتچیان از جمله مدرسان آن هستند.
نکته تاسف برانگیز در دوره فعالیت حمید سمندریان این است که با وجود اینکه وی در طول سالها، متون نمایشی از نویسندگان شاخص ادبیات نمایشی غرب چون فردریش دورنمات، برتولت برشت، آنتون چخوف، اوژن یونسکو، آرتور میلر، ماکس فریش، ژان آنوی، تنسی ویلیامز، ژان پل سارتر و هنریک ایبسنرا را ترجمه و کارگردانی کرده است اما در نهایت امکان اجرای «گالیله» نوشته برتولت برشت فراهم نشد و به روی صحنه رفتن آن به عنوان وصیتی از استاد برای شاگرادانش باقی ماند.
اگر بخواهیم اشارهای به بیوگرافی حمیدسمندریان داشته باشیم در نگاه نخست سالروز تولدش در اردیبهشت 1310 را باید یادآور یکرد. از توجه و علاقه وی به هنر تئاتر همین بس که در کلاسهای تئاتر و هنرپیشگی حسین خیرخواه، شباویز و نصرت کریمی حضور یافت و پس از دوران دبیرستان به آلمان سفر کرد و در آنجا به جای مهندسی تأسیسات به مؤسسه ادوارد مارکس رفت تا تئاتر را به شکل جدی بیاموزد.
سمندریان در سال ۱۳۳۹ با اجرای «دوزخ» اثر ژان پل سارتر در جامعه هنری مطرح شد. او ضمن اجرای آثاری چون «اشباح» هنریک ایبسن در سال ۱۳۴۲ «سالمردههای بیکفن و دفن »ژان پل سارتر را اجرا کرد که با مشکل ممیزی شدید روبهرو شد . وی در همین سال «باغ وحش شیشهای »تنسی ویلیامز را با بازی پرویز فنیزاده و شهلا ریاحی روی صحنه برد و دو سال بعد اجرای متفاوتی از نمایشنامه «آندورا» نوشته ماکس فریش اجرا کرد که تماشاگران ایرانی را با آخرین دستاوردهای صحنهای تئاتر اروپا آشنا کرد.
او در سال ۱۳۴۷ نیز نمایشهای «طویله اوجیاس» و «بازی استریندبرگ» را روی صحنه برد. همچنین در سال ۱۳۵۰ «کرگدن» اوژن یونسکو را اجرا کرد. وی همچنین بعدها موفق به اجرای «ازدواج آقای میسیسیپی» در سال ۱۳۶۸، «دایره گچی قفقازی» در سال ۱۳۷۷، «بازی استریندبرگ» در سال ۱۳۷۸ و «ملاقات بانوی سالخورده» در سال ۱۳۸۶ میشود.
از اجراهای قابلتوجه سمندریان میتوان به دو اثر از دورنمات اشاره کرد که او در سال ۱۳۵۱ در تالار مولوی به روی صحنه برد. در نمایش «ملاقات بانوی سالخورده» به ویژه هنرنمایی جمیله شیخی در اجرای نقش اصلی برجسته بود. سمندریان چندی بعد در تالار مولوی نمایش «بازی استریندبرگ» را کارگردانی کرد که در آن محمدعلی کشاورز بازی استادانهای داشت.
سمندریان سالها بعد، پس از انقلاب بهمن ۱۳۵۷، هر دو اثر را بار دیگر به روی صحنه برد، در سال ۱۳۸۶ اجرای تازهای از «ملاقات بانوی سالخورده» را به یاد و خاطره جمیله شیخی روی صحنه برد. سمندریان در سال ۱۳۷۸ نمایشنامه «بازی استریندبرگ» را نیز بار دیگر در سالن چهارسوی تئاتر شهر به روی صحنه برد که در آن رضا کیانیان، احمد ساعتچیان و هما روستا ایفای نقش کردند.
او که به دعوت اداره هنرهای نمایشی دراماتیک اداره کل هنرهای زیبای ایران به کشور بازگشته بود، نخستین کار خود را در سال ۱۳۴۰ با کارگردانی تلهتئاتر «جراحی پلاستیک» نوشته پیر فراری برای تلویزیون ملی ایران (ثابت پاسال) آغاز کرد. یک سال بعد او و تیمش در اداره هنرهای دراماتیک سالن ۵۰ تا ۶۰ نفری احداث که چند برنامه تئاتری در آن اجرا شد. سمندریان اولین اثر خود، نمایشنامه «دوزخ یا در بسته» نوشته ژان پل سارتر را در همین تالار نوبنیاد روی صحنه برد و کار نمایش را پیوسته ادامه داد. وی همچنین با همکاری مهدی فروغ به تأسیس هنرستان آزاد هنرهای دراماتیک که وابسته به هنرهای زیبای کل کشور بود دست زد.
سمندریان در سال ۱۳۴۲ گروه تئاتری منسجمی بهنام گروه هنری پازارگاد متشکل از پرویز پورحسینی، سعید پورصمیمی، پری صابری، اسماعیل محرابی، جمشید مشایخی، پرویز کاردان، محمد حفاظی،منوچهر فرید، ثریا قاسمی، اسماعیل شنگله، مهدی فخیمزاده را راهاندازی کرد و خود به عنوان کارگردان، حسابدار و یکی از بانیان به فعالیت پرداخت.
او دانشکده تئاتر دانشگاه تهران را تاسیس کرد و در سال ۱۳۴۸ تدریس در دانشکده هنرهای زیبا را آغاز کرد. وی همچنین در سال 1370 گروه نمایش دانشکده هنر و معماری دانشگاه تهران را افتتاح کرد و در ادامه به به تأسیس کلاسهای آزاد بازیگری و کارگردانی پرداخت.
حمید سمندریان 22 تیرماه سال 1391 بر اثر سرطان لوزالمعده دارفانی را وداع گفت. همسر او هما روستا از بازیگران تئاتر و سینما بود که3 سال پس او در گذشت، گویی تنهایی را طاقت نیاورد. شیطنت، انرژی و حاضر جوابی از خصوصیات مهم سمندریان بود که همیشه در نزددیگران با خصوصیت انسان دوستی یاد میشود.
انتهای پیام/