دیده بان پیشرفت علم، فناوری و نوآوری

کوروش تهامی: بازیگران پرحاشیه را بهتر می‌بینند

کوروش تهامی در «آشوب» ساخته کاظم راست‌گفتار نقشی پیچیده و پرماجرا را بازی می‌کند و با بازی خوبش باعث همراهی تماشاگر تا پایان فیلم می‌شود.
کد خبر : 183327

به گزارش گروه رسانه های دیگر آنا از جام‌جم، تهامی در «رگ خواب» به کارگردانی حمید نعمت‌الله که بزودی اکران می‌شود، هم به همین اندازه و بلکه بیشتر شما را غافلگیر خواهد کرد. به بهانه اکران آشوب و مسیر تازه بازیگری تهامی با این هنرمند توانا، آرام و بی‌حاشیه سینما، تلویزیون و تئاتر گفت‌وگو کردیم، هرچند در این مصاحبه خواهید خواهند که ظاهرا آرامش و کار بدون حاشیه چندان موجب دیده شدن بازیگران نمی‌شود.



فرهاد معنوی در فیلم «آشوب» نقش پرفراز و نشیب و دشواری است که بازی در آن می‌تواند برای هر بازیگر مردی چالش‌برانگیز باشد. چه شد این نقش به شما رسید و آیا گزینه‌های دیگری هم برای بازی در این نقش مطرح بودند؟


حتما گزینه‌های دیگری هم بودند، اما نقشِ آشوب (لقب فرهاد در فیلم) پارامترهایی داشت که مدنظر آقای راست‌گفتار، کارگردان فیلم بود. یکی از پارامترها این بود که بازیگر این نقش حتما موسیقی ایرانی را بشناسد، همچنین آواز بلد باشد و بتواند بخواند. همین‌طور در زمینه بازیگری هم به خاطر همان فراز و نشیب‌هایی که شما به آن اشاره کردید، به بازیگری نیاز بود که از پس اجرای این نقش هم بربیاید. به هرحال در این شرایط انتخاب کمی پیچیده می‌شود.


و محدود ...


ضمن این‌که برای این نقش به بازیگر صبوری هم نیاز بود، (می‌خندد) چون فیلمبرداری این فیلم بیش از 50 جلسه طول کشید و من در همه روزهای فیلمبرداری حضور داشتم. ضمن این‌که گریم‌های مختلفی که در این کار داشتم، هم صبر و حوصله می‌طلبید و بعضی اوقات در طول یک روز باید سه بار گریم عوض می‌کردم و هر گریم بین یک ساعت و چهل و پنج دقیقه تا دو ساعت طول می‌کشید. بنابراین شاید همه اینها یک ذره به قول شما انتخاب کارگردان را برای این نقش محدود می‌کرد. به این دلیل که باید بازیگری را انتخاب می‌کردند که همه این موارد را در وجودش داشته باشد.


وقتی فیلمنامه را خواندید، چه چیزی بیشتر از همه جذبتان کرد؟ روند خود قصه و ماجراهای مختلف آن یا پیچیدگی‌های شخصیت فرهاد؟


هر بازیگری در ابتدا تمرکزش بیشتر روی نقش خودش است. البته من به غیر از نقش خودم خیلی روی فیلمنامه هم حساسیت دارم و دلم می‌خواهد ببینم چه اتفاقاتی در کل فیلمنامه می‌افتد. برایم مهم است نقشی که قرار است بازی کنم در روند شکل‌گیری فیلمنامه چه جایگاهی دارد. به هرحال هر دوی این موارد برایم جذاب بود. بجز جذابیت و پیچیدگی‌های خود نقش، فیلمنامه فراز و نشیب‌هایی داشت و هیجانی برای بازیگر به وجود می‌آورد. بویژه برای من که مدام دنبال بازی در نقش‌های متفاوت هستم، چنین شخصیت‌ها و فیلمنامه‌هایی خیلی مرا جذب می‌کند.


چرا با وجود صدای خوبی که دارید، ترانه‌ها و تصنیف‌های فیلم را نخواندید؟


همه این آوازها و تصانیف پیش از این‌که پروسه فیلمبرداری آشوب شروع شود، ضبط شده بود. اول به دلیل این‌که هنوز کارگردان و گروه سازنده فیلم نمی‌دانستند قرار است با چه کسی برای بازی در این نقش قرارداد ببندند. دوم این‌که آقای راست‌گفتار خیلی دوست داشت آن بحث فیلم بودن ماجرا هم رعایت شود و خیلی نمی‌خواستند از یک اتفاق مستند فیلمبرداری کنند. البته این را بگویم که بخشی از این آوازها با صدای خود من هم ضبط شده، اما چون ما همه این آوازها و تصانیف را آماده داشتیم، از آنها استفاده کردیم و سر صحنه آن را پخش می‌کردند و من با آنها لب می‌زدم.


چقدر هم سینک و هماهنگ این کار را کردید.


اگر می‌بینید سینک است، به دلیل این‌که من خیلی زیاد روی این تصنیف‌ها، ترانه‌ها و آوازها تمرینات شبانه‌روزی داشتم، چون خیلی برایم اهمیت داشت که این سینک و لیپ سینک (لب‌خوانی) بدرستی اتفاق بیفتد. معمولا با این‌که همه بازیگران خیلی خوب بازی کردند، اما هیچ کدام از فیلم‌هایی که چه قبل و چه بعد از انقلاب در این زمینه ساخته شده، لیپ سینک نیست. ولی این موضوع خیلی برایم مهم بود، چون خودم آواز ایرانی می‌خوانم و سال‌هاست با موسیقی ایرانی موانست دارم. هرچقدر آقای راست‌گفتار به من می‌گفت که دیگر این‌قدر هم سختگیری لازم نیست، خودم راضی نمی‌شدم.


در گفت‌وگوی قبلی که با هم داشتیم، شما خبر از تغییر فضا در بازیگریتان داده بودید. حالا که «آشوب» و «رگ خواب» را دیدم، متوجه این تغییر شدم. احتمالا با اکران این دو فیلم، از این به بعد انتظار پیشنهادهای متفاوت‌تری دارید.


بله، فکر می‌کنم این اتفاق بیفتد. البته اگر دوستان سینمایی ما یک ذره منصفانه برخورد کنند و... دارم دنبال واژه‌ای می‌گردم...


که به کسی هم برنخورد.


(می‌خندد) بله، به قول شما به کسی هم برنخورد. اگر دوستان سینمایی بدون هیچ موضعگیری این دو کار را ببینند، فکر می‌کنم متوجه خواهند شد که به هر حال اتفاقات خیلی خوبی می‌تواند در آینده بیفتد. چرا که من به عنوان بازیگر خوشبختانه نمونه کارهایی دارم که هم مردم خیلی دوست داشتند و هم اهل فن راجع به آن صحبت کردند. مثل زیرتیغ، مثل نقش عباس میرزا در سریال تبریز در مه، به رنگ ارغوان، نقش امید در سریال مشق عشق کار آقای بهرامیان و نمونه‌های دیگر که بعد از گذشت این همه سال، خیلی‌ها به من لطف دارند و هنوز راجع به آن کارها حرف می‌زنند. من به عنوان یک بازیگر این نمونه کارها را دارم، اما بقیه آن به دوستانی برمی گردد که صاحب اثرند و می‌خواهند کارهایی را بسازند. نمی‌دانم بعضی وقت‌ها چه اتفاقی می‌افتد که همیشه این دوستان دوست دارند از فهرست‌های همیشگی خود استفاده کنند. به نظرم دوستان از این به بعد می‌توانند انتخاب‌های دیگری هم داشته باشند.


بیشتر کارگردان‌ها و تهیه‌کننده‌ها معمولا ترجیح می‌دهند از بازیگرانی امتحان پس داده در نقش‌های خاص استفاده کنند و شاید همین هم قدرت ریسک آنها را برای انتخاب بازیگرانی متفاوت پایین می‌آورد. از طرف دیگر همین قضیه بسیاری از بازیگران را به سمت نقش‌های کلیشه‌ای هدایت می‌کند.


دقیقا. ما بازیگرانی داشتیم که سال‌ها نقش‌های کمدی بازی می‌کردند، اما وقتی نقش جدی بازی کردند موردتوجه بیشتری قرار گرفتند و حتی جایزه هم دریافت کردند. من اسم این را ریسک نمی‌گذارم، وقتی بازیگر، بازیگر است که دیگر ریسک نیست. وقتی شما بخواهید بازیگری را فقط به خاطر چهره یا ژست‌هایش بیاورید، آن‌موقع است که شما به عنوان صاحب اثر دارید ریسک می‌کنید. ولی وقتی شما سراغ بازیگری می‌روی که خودش را سال‌ها با ایفای نقش‌های متفاوت ثابت کرده، دیگر ریسکی در کار نیست. اینهایی که می‌گویم برای تعریف کردن از خودم نیست، منظورم به‌صورت کلی است. ما الان تعداد زیادی بازیگر خیلی خوب در سینمای ایران داریم که کلیشه شده اند و مدام در یک نقش خاص بازی می‌کنند. اگر هم برای نقش متفاوتی از آنها استفاده می‌شود، آن را هم مثل نقش‌های همیشگی خودشان بازی می‌کنند. متاسفانه این اتفاق خوبی نیست و بازیگران باید تلاش کنند باوجود پیشنهادهای کلیشه‌ای از این وضعیت فاصله بگیرند. مثلا خودم قبول کردم در یک سریال طولانی یک نقش کمدی و فانتزی را بازی کنم (عصر پاییزی) که اتفاقا با نظر مثبت مردم و همکاران روبه‌رو شد. اینقدر برای بازی در این نقش هیجان داشتم که هر روز با کلی ایده سر کار می‌رفتم که باعث تعجب آقای نعیمی، کارگردان کار هم می‌شد. شما این نقش را بگذارید کنار دیگر نقش‌های من تا به یک تنوع در بازیگری برسید. منتها متاسفانه در پیشنهادهای بازیگری هیچ وقت به چنین چیزی فکر نمی‌شود.


بخشی از این مساله به فضای موجود سینما مربوط می‌شود و بخشی هم به رسانه‌ها که معمولا روی بازیگران خاصی متمرکز می‌شوند.


به نظرم در سینما افرادی هستند که دوست ندارند این تغییرات و بازی‌های متنوع را ببینند. شما همین جشنواره اخیر فیلم فجر را ببینید، آیا بی‌اعتنایی به نقش و بازی من در شاهکار رگ خواب در بخش داوری، یک اتفاق معمولی است؟ اکثریت قریب به اتفاق همکاران خودم و منتقدان بدون استثنا اذعان داشتند برای این نقش اتفاق خیلی خوبی خواهد افتاد، اما این نقش حتی نامزد جایزه هم نشد. نامزدی دست کم به این معنی است که این همه زحمت تو را داوران دیده‌اند. اما انگار نه انگار. نمی‌دانم واقعا. به هرحال من همیشه به عنوان یک بازیگر همه تلاشم را برای نقش انجام می‌دهم. مثلا برای به رنگ ارغوان نامزد دریافت جایزه می‌شوم، اما هیچ کس به این فکر نکرد که من این نقش را حدود شش هفت سال قبل بازی کرده بودم، چون این فیلم مدت‌ها امکان نمایش نداشت. ولی اگر یک بازیگر پرهیاهوی شلوغ پرحاشیه این نقش را بازی کرده بود، مطمئن باشید آن سال، جایزه را می‌گرفت. یعنی در سینمای ما حتما باید حاشیه داشته باشید و حتما ماجراهایی درست کنید تا دیده شوید، اما این‌که در آرامش کار خودت را درست انجام دهی و جزو بهترین‌ها باشی، اصلا اهمیتی ندارد. اهمیت این است که پرحاشیه و پرماجرا باشی، رفتارت عجیب و غریب باشد و بداخلاق باشی!


اتفاقا در بخش‌هایی از آشوب، شما کار رسانه‌ای هم می‌کنید و روزنامه نگار هستید. می‌خواهم به این بهانه به رفتار خوب و محترمانه همیشگی شما با رسانه‌ها و خبرنگاران اشاره کنم، آن هم در شرایطی که برخی سینماگران رفتارهای خوبی با اهل خبر و رسانه ندارند. جالب و تاسف بار این که آن سینماگران پرهیاهو و بدرفتار بیشتر در مناسبات و جوایز قدر می‌بینند و آنهایی که آرام و بی‌حاشیه‌اند، با بی‌اعتنایی روبه‌رو می‌شوند.


جالب اینجاست که خود سیستم، برخی بازیگران را به چنین رفتارهایی سوق می‌دهد، به آنها جایزه می‌دهد و آنها را در بوق و کرنا می‌کند و بعد آنها که به موجودات عجیب و غریبی تبدیل می‌شوند سر ناسازگاری می‌گذارند و ممکن است بر اثر همین تربیت سیستم رفتارهای متکبرانه‌ای پیدا کرده و فلان دستمزد را طلب کنند. سیستم نمی‌داند چگونه با آنها برخورد و رفتارهای نادرستشان را کنترل کند. وقتی بازیگرانی طی سال‌ها کار و با ایفای نقش‌های متفاوت نشان داده‌اند بازیگران خوبی هستند و همچنین به عنوان آدم‌های خوبی هم از آنها یاد می‌شود، چرا نباید کارشان در این سینما دیده شود و چرا نباید به کارشان بها بدهند و چرا اهل فن خودشان را به ندیدن می‌زنند. البته خوشبختانه مردم همیشه قدردان این بازیگران هستند و همواره با شوق و جزئیات از نقش‌های خوب آنها حرف می‌زنند که به نظرم همین زیباست و کفایت می‌کند.



تفاوت بازی در نقش‌های تاریخی


بازی در نقش‌ها و فیلم‌های تاریخی تفاوت‌های بارزی با آثار امروزی دارد و در نوع اجرای بازیگر تاثیر می‌گذارد. به هرحال رفتار و گفتار آدم‌ها و نوع حرکاتشان، ایست و راه رفتنشان در دهه 20 تا حدود دهه 50 ـ که زمان قصه فیلم آشوب است ـ خیلی متفاوت از آدم‌های امروز بود. وقتی یک بازیگر مشغول بازی در چنین نقش و فضایی است، باید به همه این چیزها فکر کند و تفاوت‌هایی را بین اجرای یک نقش تاریخی و یک نقش امروزی قائل باشد.


انتهای پیام/

ارسال نظر
قالیشویی ادیب