دیده بان پیشرفت علم، فناوری و نوآوری

قتل صاحبخانه توسط مرد شیشه‌ای در حمایت از دوست

مرد جوانی که به شیشه اعتیاد دارد و متهم است در دفاع از دوستش، صاحبخانه او را به قتل رسانده، به قصاص محکوم شد.
کد خبر : 178173

به گزارش گروه رسانه های دیگر آنا از شرق، این مرد جوان که امیر نام دارد روز حادثه برای مصرف ماده مخدر شیشه به خانه دوستش رفته بود؛ او پس از دستگیری به مأموران گفت: روز حادثه به خانه احمد رفته بودم، در خانه نشسته بودیم که کامران در خانه را زد و احمد در را باز کرد، کامران دعوا راه انداخت و از احمد خواست از این خانه برود. بعد از چند دقیقه کامیار برادر کامران هم آمد و دعوا شدت گرفت. آنها باهم درگیر شدند. خواستم آنها از هم جدا کنم؛ اما نشد، چاقو را از کمرم درآوردم و با پشت آن یک ضربه به سر کامران زدم، کامران چند قدم به عقب برگشت و بازهم به طرف جلو آمد، چاقو را به طرفش رها کردم. نمی‌دانم چه اتفاقی افتاد که چاقو در سینه کامران فرورفت و او به زمین افتاد. صدای جیغ و فریاد زنان خانه بلند شد، خیلی ترسیده بودم. بعد از اینکه چاقو را در گوشه‌ای انداختم، از آنجا فرار کردم. نمی‌خواستم کامران را به قتل برسانم، فقط می‌خواستم از دوستم دفاع کنم.



در ادامه تحقیقات کامیار به مأموران گفت: تازه با خانواده از مسافرت برگشته بودیم و من در خانه خواب بودم ناگهان با صدای داد و فریاد کامران و مستأجرمان از خواب بیدار شدم، به حیاط رفتم دیدم امیر، دوست احمد، از پشتِ سر یقه برادرم را گرفته و احمد روبه‌روی برادرم ایستاده و با او دعوا می‌کند. به طرف امیر رفتم تا برادرم را از دست او رها کنم ناگهان یکی از زنان خانه فریاد زد: احمد چاقو دارد! احمد چاقو دارد! به‌سرعت به پشت سر برگشتم و با لگد به سینه احمد زدم و چاقو از دست او به زمین افتاد. به طرف برادرم برگشتم که او را از دست امیر رها کنم، ناگهان دیدم همه فریاد می‌زنند و می‌گویند امیر؛ بعد احمد یک چاقو به سینه برادرم فروکرد و کامران در خون خود غرق شد، او را به بیمارستان رساندیم؛ اما پزشک‌ها نتوانستند او را نجات دهند و برادرم جان خود را از دست داد. او در ادامه به مأموران گفت: مدتی بود که ما با احمد اختلاف داشتیم، احمد معتاد بود و چندین‌بار اقدام به آوردن دختران فراری به خانه‌اش کرده بود. برای همین چندین‌بار از او خواستیم از این خانه برود، چون با کارهای او موافق نبودیم و در خانه خودمان احساس امنیت نداشتیم. آن روز هم کامران برای همین به خانه او رفته بود تا با او حرف بزند. به‌این‌ترتیب با توجه به مدارک و شواهد موجود، پرونده برای رسیدگی به شعبه هشت دادگاه کیفری به ریاست قاضی اصغرزاده ارسال شد. ابتدای جلسه نماینده دادستان کیفرخواست را قرائت کرد، بعد از آن اولیای دم در جایگاه حاضر شدند و از دادگاه تقاضای قصاص کردند، سپس نوبت به متهمان رسید؛ احمد که جرمش شرکت در نزاع منجر به قتل است مقابل قضات ایستاد و گفت: روز حادثه کامران به طرف من آمد و با دست یک ضربه به سینه من زد. امیر با دیدن این کار ناراحت شد و دعوا کرد، من می‌خواستم امیر و کامران را از یکدیگر جدا کنم؛ اما موفق به این کار نشدم. دیدم که امیر چاقو را در سینه کامران فروکرد و کامران روی زمین افتاد. کامران را با کمک کامیار از روی زمین بلند کردیم و با ماشین خودم او را به بیمارستان بردم. سپس امیر پای میز محاکمه رفت و گفت: نمی‌خواستم کامران را به قتل برسانم، فقط می‌خواستم از دوستم دفاع کنم. نمی‌دانم چه اتفاقی افتاد که کامران کشته شد. از کاری که انجام داده‌ام پشیمان هستم. در پایان قضات برای تصمیم‌گیری درباره این پرونده وارد شور شدند و امیر را به اتهام قتل عمد به قصاص، احمد را به اتهام شرکت در نزاع منجر به قتل به سه سال زندان و کامیار را به‌دلیل شرکت در نزاع دسته‌جمعی به یک‌ میلیون تومان جریمه نقدی محکوم کردند.



انتهای پیام/

ارسال نظر
قالیشویی ادیب