دیده بان پیشرفت علم، فناوری و نوآوری

«یک درصد» نام دیگر امید است/ انتظار جانفرسای خانواده کارگران محبوس در معدن

هماهنگ با صدای هواکش بزرگ آرام آرام تکان می خورد، پایین تر از بقیه روی توده زغال سنگ نشسته و دست های شصت و اندی ساله اش را روی زانوها گذاشته. کم کم دست هایش مشت می شوند و بدنش با شدت بیشتری تکان می خورد. صدای هواکش عظیم که چهار روز است در دهانه تونل معدن زمستان یورت مشغول کار شده برای لحظاتی پشت صدای مرد گم می شود. مرد شروع کرده به فریاد کشیدن بر سر کوه و تونل تاریک، جسد یک پسرش را چهارشنبه شب از معدن بیرون کشیده اند و هنوز پسر دیگر و دامادش پشت آوار مانده اند.
کد خبر : 177626

به گزارش گروه رسانه های دیگر آنا، روزنامه اعتماد در ادامه این گزارش نوشت: بی حال که می شود نیروهای هلال احمر دوان دوان خودشان را می رسانند. معدن زمستان یورت هنوز در حال زخم زدن است. چهار روز پس از حادثه، آنهایی که عزیزشان هنوز در دل کوه مانده در حالتی بین امید و یاس تاب می خورند و مجروح می شوند.
حالا تنها امید باقی مانده برای کارگران مشغول کار و خانواده های منتظر هوای فشرده ای است که وارد تونل می شود. یکی از نیروهای فنی معدن در مورد این امید کمرنگ می گوید: «اینجا هوای فشرده تا انتهای شبکه رفته است و ما امیدواریم که انفجار، لوله هوا را نترکانده باشد. اگر لوله سالم باشد کارگران می توانند تنفس کنند. ما تا عمق ١٣٠٠ متری دنبال کردیم و لوله سالم بود.»
اما حرفی از احتمال ریزش بخش انتهایی معدن نمی زند. اگر دالان بخش استخراج نشست کرده باشد دیگر اکسیژن نمی تواند دردی را دوا کند. می گوید: «بهشان می رسیم، شما هم بگویید ان شاءالله!» همه می گویند: ان شاءالله! اما ته صدای شان تردید پررنگی هست.
کسی می گوید: «شاید یک درصد زنده باشند.» این چند روز نسبت یک درصد را کارگران معدن زیاد به کار می برند. با محاسبات عقلی و احساسی به این عدد رسیده اند. وقتی می گویند یک درصد یعنی تجربه مان می گوید نباید امید داشت یعنی ٩٩ درصد احتمال این هست که بخش انتهایی معدن ریزش کرده باشد و کارگران مانده باشند زیر آوار اما چون هنوز راه باز نشده و به چشم خودمان ندیده ایم دل این را نداریم که بگوییم مرده اند: یک درصد را کنار گذاشته اند برای معجزه.
رسول در تونل پایین دست مشغول به کار است، یکی دیگر از تونل های معدن که در بخش پایینی کوه حفر شده و از آغاز عملیات امداد تبدیل شده است به مسیری برای رسیدن به انتهای تونل شماره یک، باید از این تونل مسیری به سمت تونل فروریخته حفر کنند. همزمان با کار آواربرداری در تونل بالا، معدنچیان چهارشیفته مشغول کار در تونل دوم هستند تا شاید زودتر به هدف برسند. کی قرار است این راه به مقصد برسد؟ آمارها براساس اظهارنظر آدم ها و شرایط کار لحظه به لحظه تغییر می کند. یکی می گوید اگر با همین شدت کار کنند تا شب تمام است، یکی دیگر می گوید هنوز یک روز و نیم دیگر کار مانده. رسول می گوید: «تا نصفه های راه رسیده ایم، محیط سرد و پر از آب است و باید مدام شیفت عوض کنیم. کار احتمالا یک روز یا یک روز و نیم دیگر طول می کشد.»
نام معدن از فاصله آزاد شهر تا یورت مدام تکرار می شود. کارمند هتل اهل روستای فارسیان است و عکس تشییع جنازه یکی از همسایگان شان را نشان می دهد، راننده تاکسی در مسیر آزادشهر تا جاده معدن به جای تقریبی روستاها در دل کوه ها اشاره می کند و می گوید که اهالی سوسرا، فارسیان، ده نو و وطن همه داغدار شده اند، همه با هم قوم و خویشند.
در دو، سه روز گذشته چند مراسم تشییع در روستاها برگزار شده اما هنوز برخی از اجساد در سردخانه مانده اند. یکی از معاونان فرمانداری می گوید خانواده برخی از آن ٢٢ نفری که از تونل بیرون کشیده شده اند هنوز منتظر خبری از باقی دوستان و آشنایان خود هستند که سرنوشت شان با باز شدن راه تونل مشخص می شود: «منتظرند که اگر قرار است جنازه های بیشتری بیرون کشیده شود، مراسم تشییع و تدفین همه را یکجا برگزار کنند. می گویند خانواده ها و اهالی روستا طاقت برگزاری چندباره مراسم تدفین و ختم را ندارند.»

نقشه امید
در سردخانه از چهره های بی جان کارگران معدن عکس می گیرند و برای شناسایی به خانواده ها می دهند. یکی از کارگران دارد تصویر پسر همان مردی که رو به کوه فریاد می کشید را نشان همکارانش می دهد، یکی دیگر فهرستی را روی گوشی تلفن همراهش نشان می دهد حاوی نام تمام کسانی که هنوز داخل معدن هستند. فهرست او ٢٠ نام دارد، ٢٠ مفقودی در دل آوار. عددی که او دارد با آن عدد ١٤ نفری که از ابتدا اعلام شد، تفاوت دارد. کسی که فهرست را در دست گرفته برادر یکی از همان نام هایی است که دارد نشان می دهد. خودش بعد از ١٠ سال کار در معدن به سراغ کار آزاد رفته اما حالا هر روز به معدن می آید تا شاید خبری از «مهدی» برسد: «امیدمان این است که محوطه بخش استخراج سالم مانده باشد و هوایی که دارد به داخل تونل منتقل می شود بهشان برسد. اگر از تونل شماره دو بتوانند زودتر راه باز کنند از زیر پای بچه ها درمی آیند.»
یکی از معدنچیان دفتر و قلم را می گیرد و نقشه تونل را می کشد و توضیح می دهد: «اینجا دهانه تونل است، اینجا راسته پیشرو، اینجا عمق ١٢٠٠ متر، اینجا محل ریزش، اینجا محل انفجار، اینجا هم جایی که بچه های استخراج و پیشرو هستند.»
نقطه ای که روی کاغذ نشان می دهد در انتهای ١٨٠٠ متری تونل است. همه کارگران بی وقفه مشغول کارند تا به همین نقطه روی کاغذ برسند.
«شاید یک درصد زنده باشند.» ده ها خانواده، ده ها پدر و مادر و همسر و فرزند و خواهر و برادر از چهارشنبه با همین «شاید» و «یک درصد» روزگار می گذرانند. در ده نو، وطن، سوسرا و فارسیان و در محوطه معدن زمستان یورت یک درصد نام دیگر امید است.


انتهای پیام/

ارسال نظر
گوشتیران
قالیشویی ادیب