اوج ایام جوانیام در دهه پنجاه سپری شده است. آن مقطع زمانی به لحاظ اینکه در میانه دوران مبارزه با طاغوت و پیروزی انقلاب قرار داشت، بسیار پرفراز و نشیب بود. همه میدانیم که نسل اول در قبل از انقلاب از ایمان و احساس خداباوری فوقالعادهای برخوردار بود و در جهت پیروزی بر طاغوت و استکبار تلاش طاقتفرسایی از خود نشان داد.
نسل دوم هم برای تثبیت انقلاب و استقرار نظام اسلامی و نهادسازی با محوریت امام و چهرههای شاخص نسل اول براساس آموزههای اسلامی و حضور فعال در هشت سال دفاع مقدس و دفع دشمن بعثی سر از پا نشناخت و موفق شد. در چنین شرایطی بنده به عنوان عضوی کوچک از سربازان امام راحل (ره) و انقلاب در کنار دیگر یاران امام (ره)، تلاش میکردم ضمن تحصیل، با مبارزین و مجاهدان نستوه آشنا شوم. تاکتیکهای مبارزاتی را بدانم و بدانها عامل و پایبند باشم.
بطوریکه دانستن تاریخ و داشتن تحلیل واقعبینانه از نهضتهای صدساله قبل از پیروزی انقلاب اسلامی، از قبیل نهضت تنباکو، انقلاب مشروطه، نهضت جنگل، نهضت ملیشدن نفت ایران و به ویژه نهضت امام خمینی(ره) و مجذوبشدن در آن بخشی از دستمایه فکریام در قبل از پیروزی انقلاب بود.
پس از پیروزی انقلاب نیز به جهت آشنایی با سه شخصیت مبارز شناختهشده خراسان: حضرت آیات حاج سیدعلی خامنهای رهبر معظم انقلاب اسلامی، واعظ طبسی و شهید جوانمرد هاشمینژاد، همفکری و همکاری با مجموعهای از نهادهای تازه تأسیس، به ویژه سپاه پاسداران و حزب جمهوری اسلامی را شروع کرده و انجام وظیفه نمودم. به نظر میرسد در حال حاضر یکی از وظایف مهم ماها انتقال تجربههای زودگذر به نسل جدید است.
این اقدام ضروری با نگاه به گذشته، تحلیل وضع موجود و آیندهشناسی باید همراه باشد. یکی از نخستین تجربههای ذیقیمت سیاسیام پس از پیروزی انقلاب عضویت در حزب جمهوری اسلامی و همکاری تشکیلاتی با مرحوم آیهالله شهید دکتر بهشتی در کنار سه شخصیت شاخص و مبارز یاد شده خراسان بود. از همان روزهای سخت با نشاط سیاسی غیرقابل توصیفی انجام وظیفه کردهام و هنوز هم جزو یاران خراسانی رهبر معظم انقلاب محسوب میگردم و افتخار شاگردی ایشان را دارم.
همه ماها میدانیم که در نهضتهای پیشین به جهت نبودن یک رهبری تشکیلاتی و سازمان منسجم، اثربخش و کادرساز، نفوذ عوامل بیگانه و غیراسلامی در درون نیروهای مبارزه صورت گرفت و سبب شکست مبارزات مردم مسلمان شد. این تجربه تلخ را شاگردان فکری امام (ره) منظورنظر قرار داده و با کسب اجازه از امام (ره) اقدام به تأسیس حزب جمهوری اسلامی نمودند. آقایان بزرگوار: بهشتی، خامنهای، باهنر، موسوی اردبیلی و هاشمی رفسنجانی موسس آن بودند. انقلاب در 22 بهمن 1357 به پیروزی رسید و حزب جمهوری اسلامی در 29 بهمن 1357 در کانون توحید تهران که از مراکز مربوط به مبارزین قبل از انقلاب بود اعلام موجودیت کرد .
اعلام رسمی تشکیلات یاد شده با بیانیه و امضای پنج چهره شناختهشده از شاگردان امام (ره) موجی از شور و امید را در میان مردم مسلمان بویژه نخبگان پدید آورد. استقبال بیسابقه مردم و نخبگان نشان داد که حرکت حزبی و تشکیلاتی در آغاز انقلاب، یک ضرورت برای مردمسالاری دینی و اسلامی است. چیزی که نهضتهای صدساله اخیر در ایران تا آن روز فاقد آن بودند و به همین دلیل هم نتوانسته بودند اقتدار و اراده سیاسی ملت ایران را به معنی واقعی کلمه ببار بنشانند، آن را استمرار بخشیده و از آن حراست و پاسداری کنند.
حزب جمهوری اسلامی که امام (ره) اجازه مصرف سهم مبارک امام در آن را داد و فرمود «این تشکیلات میخواهد آمال انبیاء را محقق کند»، توانست در کنار امام (ره) در مقطع حساس دهه اول انقلاب و در تند باد حوادث، بسیار نقشآفرین باشد. این تشکیلات اثرگذار با سازماندهی منظم نیروهای دلسوز انقلاب اسلامی در سراسر کشورو تربیت کادر فکری منسجم، در برابر همه گروهها و عناصر وابسته به اردوگاه شرق و غرب ایستادگی کرد و از شعار نه شرقی، نه غربی، جمهوری اسلامی پاسداری نمود.
دفاتر حزب در شهرستانهای سراسر کشور، برخوردار از نیروهای مومن و فعال بود. رهبری داهیانه روحانیت متعهد و انقلابی در این حزب باعث نشاط فکری و روزآمدی یاران امام و انقلاب شده بود. بطوریکه حزب به سپر دفاعی از امام و نظام بدل گشت و خاکریز و سنگر مهمی در برابر تهاجم سیاسی، نظامی تشکیلاتهای حرامیتر از حرام بود. در طول سالهای 57 تا 66 که حزب جمهوری اسلامی فعالیت تشکیلاتی و عملی داشت، مهمترین نقش را در حوزه سیاسی و مدیریتی و در جریان فعل و انفعالهای مهم کشور بر عهده گرفته بود. در این مقطع زمانی کوتاه و پرثمر، دبیرکل اول و دوم حزب مرحوم بهشتی و باهنر به شهادت رسیدند. دبیر کل سوم (مقام معظم رهبری) شهید زنده انقلاب همان دوران است. دو عضو دیگر هیئت موسس حزب مرحومان: آیتالله موسوی اردبیلی و آبتالله هاشمی رفسنجانی نیز در دام ترورهای نا فرجام گروهکهای معاند قرار گرفتند لکن ترور باعث شهادت آنها نشد.
دبیرکلهای استانی مثل شهید هاشمینژاد در خراسان و اژهای در اصفهان شهید شدند. ده عضو شورای مرکزی در حادثه 7 تیر به شهادت رسیدند. همه اینها شهید شدند تا نفاق از کشور بر چیده شود و انقلاب و آرمان امام (ره ) پایدار بماند.
جالب است بدانیم که از ویژگیهای مهم حزب جمهوری اسلامی این بود که تشکیلاتی مبتنی بر اسلام ناب و مورد قبول ملت محسوب میشد. مرکز و پایگاه سیاسی مهم روحانیت و یاران امام (ره) بود. به معنی درست کلمه فراگیری داشت و از تمامی اقشار جامعه در آن عضویت داشتند. بنده بر این باورم نحوه تشکیل حزب جمهوری اسلامی، عملکرد و فرجام آن یک درس و تجربه بزرگی از درسهای مهم انقلاب اسلامی است .
جا دارد تشکلهای سیاسی و مذهبی نوپا و بویژه جوانان دانشجو تاریخچه پر معنا و مفهوم این تشکیلات با عظمت را مورد واکاوی و تحقیق قرار بدهند و از این تجربه استفاده کنند. تاریخچهای که درس مهم تشکیلاتی را برای آنان به ارمغان خواهد داشت و راه روشنی را در فراروی آنها قرار خواهد داد. هرچند عمر این حزب کوتاه بود ولی تأسیس مجلس خبرگان قانون اساسی، مجلس اول شورای اسلامی، دولت مقام معظم رهبری و شهید رجائی بویژه مقابله جدی و بازدارنده با منافقین و لیبرالها از خدمات غیر قابل انکار حزب جمهوری اسلامی است .امروز بیش از هر زمان دیگر انسانهای سیاستورز و دلسوز به خوبی میدانند که فقدان یک تشکیلات فراگیر مکتبی و سیاسی، چقدر مسیر مردمسالاری را در کشور با افت و خیز جدی مواجه ساخته است. متأسفانه هنوز هم گاهی برخی از رجال سیاسی اعلام میکنند، حرکت حزبی و تشکیلاتی را قبول ندارند، جای بسی تعجب است که اینان با چنین کجاندیشی و یا رندی، سخن و صحبت از نظام پارلمانی هم میکنند!
مگر میشود بدون احزاب سیاسی قوی و کارآمد، کشور را از نظام پارلمانی برخوردار ساخت؟ باید پذیرفت حضور احزاب و گروههای کارآمد، هم در تربیت کادر ورزیده جهت خدمت و هم در تدوین برنامه کاری برای مردمسالاری دینی ضرورت دارد. در غیر این صورت، سخن از تحقق دموکراسی سطحینگری و خاماندیشی است. ضمن اینکه هزینه اداره کشور به دلیل نبود برنامه جامع و کادر لازم برای آن زیاد خواهد بود. در چنین شرایطی از راه رسیدهها همه چیز را به قهقرا برده و پاسخگو هم نخواهند بود. جای بسی تأسف است که در سه دهه اخیر، اقدامها و حرکت سیاسی در کشور در جهت عمیق بخشی به ایدههای شهیدبهشتی و یاران شهیدش، در غنا بخشی به تشکلهای سیاسی و احزاب موفق نبوده و تأسفآورتر از آن اینکه در دورانی، تخریب احزاب و تشکلهای رسمی و قانونی، نوعی ژست دروغین مردم پسند به خود گرفت و رفتارهای عوامفریبانه مانع نوآوریهای سیاسی و تشکیلاتی شد.
در هر حال جوانان دانشجو و نخبگان خوشفکر میدانند که جریان حزبی و تشکیلاتی در قانون اساسی کشور و نظام به رسمیت شناختهشده و وجود احزاب قوی و پاسخگو جلوی فرصتطلبیها و تبعیضهای ناروا را میگیرد. امید است با درس آموزی از مکتب فکری سیّد و سالار شهیدان انقلاب «مرحوم آیتالله دکتر بهشتی» بتوانیم بر مشکلات عدیدهای که در فرارویمان است پیروز شویم و بعد تشکیلاتی اسلام و انقلاب را با تمسک به مانیفست به یادگار مانده از آن شهید به حق واصل «کتاب مواضع ما» عینیت بخشیم ،کتابی که بخش اقتصادی آن توسط آیتالله هاشمی رفسنجانی به عنوان مواضع تفصیلی حزب تدریس شد و الگوی اقتصاد ترکیبی در جزوههای درسی مورد تأکید قرار گرفت، مواضع پخته و اعلام شدهای که عمل به آن میتواند در وضع فعلی با عنوان اقتصاد مقاومتی درونزا و برونگرا از راه اقتصاد دانشبنیان، گرهگشای مشکل نظام و مردم در حوزه اقتصاد، تولید و اشتغال باشد.
* معاون پارلمانی دانشگاه آزاد اسلامی
انتهای پیام/