شکنجه با برق، برای بازگرداندن پولهای سرقتی
به گزارش گروه رسانههای دیگر خبرگزاری آنا از شرق، فروردینماه سال ٩٢ به مأموران خبر دادند جسد مرد جوانی در یک ساختمان پیدا شده است. زمانی که پلیس به محل رفت، متوجه شد این مرگ به دلیل ولتاژ بالای برق بوده که در بدن مقتول جریان پیدا کرده است. وضعیت جسد نشان میداد مرگ او یک برقگرفتگی ساده نبوده و فردی به عمد او را به قتل رسانده است. در تحقیقات بعدی پلیس مشخص شد مقتول آخرینبار با فردی به نام فرهاد دیده شده است. فرهاد از مدتها قبل مقتول را میشناخته و آنها در یک کمپ ترک اعتیاد مدتی بستری بودند و بعد از آن هم مراوداتی داشتهاند. به این ترتیب مأموران فرهاد را بازداشت کردند و برای بازجوییهای بیشتر به کارآگاهان جنایی تحویل دادند.
فرهاد در بازجوییها به مأموران گفت: در کمپ ترک اعتیاد با رضا آشنا شدم، با هم دوست شده بودیم و چندباری با یکدیگر درددل کرده بودیم. بعد از آزادی از کمپ برخی از اموال من به سرقت رفت و من به رضا شک کردم برای همین، ماجرا را با یکی دیگر از دوستانم به نام مهران که او هم در کمپ با ما بود، در میان گذاشتم؛ مهران به من گفت اموال او هم به سرقت رفته و البته او هم به رضا مشکوک بود چون رضا خیلی دروغ میگفت و سابقه سرقت هم داشت؛ به همین خاطر ما دیگر مطمئن شدیم که رضا این کار را کرده است. برای همین تصمیم گرفتیم رضا را تنبیه کنیم تا بتوانیم اموالمان را از او پس بگیریم. من با او تماس گرفتم و قرار گذاشتم، با مهران دونفری سر قرار رفتیم و به بهانه حرفزدن او را به خانه کشاندیم. بعد از اینکه او را به خانه آوردیم، به او گفتیم که اموال ما را پس بده وگرنه تو را خواهیم کشت اما رضا گفت از چیزی خبر ندارد، او همه چیز را منکر شد و گفت شما تهمت دروغ به من میزنید و میخواهید از من زورکی پول بگیرید و من هم چنین پولی ندارم که به شما بدهم. او را کتک زدیم اما باز هم حرفی نزد. وقتی دیدیم رضا حرف نمیزند او را به پشت بام بردیم و به او گفتیم اگر حرف نزد، او را خواهیم کشت. رضا گفت سرقت کار او نبوده و گفت اموال شما را یکی دیگر به نام سعید به سرقت برده است. ما حرف رضا را باور نکردیم چون اصلا فردی به نام سعید در کمپ نبود و او داشت دروغ میگفت و میخواست از این راه فرار کند و ما دیگر نتوانیم پولمان را از او بگیریم. او میخواست ما را دور بزند بنابراین راهش این بود که هر طور شده او را به حرف بیاوریم و اموالمان را از او بگیریم. تصمیم گرفتیم او را شکنجه کنیم، دو سیم آوردیم و آن را به برق وصل کردیم یکی از سیمها را به پای راست و دیگری را به پای چپ او وصل کردیم، خواستیم کمی او را تنبیه کنیم تا اموالمان را به ما پس بدهد اما بعد از اینکه برق را وصل کردیم یکدفعه نمیدانم چه شد که رضا جانش را از دست داد. اصلا قصد ما این نبود که او را بکشیم چون میخواستیم به پولی که از ما سرقت شده است، برسیم و مرگ او باعث میشد ما دیگر به پولمان نرسیم؛ بههمینخاطر هم قسم میخورم که قصدی برای کشتن او نداشتیم. بهاینترتیب با توجه به اعترافات فرهاد و مهران و سایر مدارک موجود در پرونده و شکایت اولیای دم کیفرخواستی علیه متهم صادر و پرونده برای رسیدگی به دادگاه کیفری استان تهران ارسال و جلسه رسیدگی برگزار شد. فرهاد و مهران پای میز محاکمه رفتند و یک بار دیگر جزئیات را شرح دادند و عنوان کردند که قصدی برای کشتن مقتول نداشتند. با این حال اولیای دم همچنان بر درخواست قصاص اصرار کردند. در پایان جلسه و بعد از شور هیئت قضات، فرهاد به قصاص و مهران به ١٥ سال حبس محکوم شد و این رأی در دیوان عالی کشور نیز به تأیید رسید.
درحالیکه پرونده مراحل پایانی خود را سپری میکرد و متهم ردیفاول در فهرست اعدامیان قرار گرفته بود پس از گذشت سه سال اولیای دم از قصاص فرهاد گذشت کردند. بههمیندلیل روز گذشته این پرونده بار دیگر برای رسیدگی به شعبه ١٠ کیفری ارسال شد تا متهم به لحاظ جنبه عمومی جرم پای میز محاکمه برود. روز گذشته فرهاد یک بار دیگر پای میز محاکمه رفت و از روز حادثه گفت. این جوان ادامه داد: من اعتیادم را ترک کرده و به زندگی عادی برگشتهام. آن روز هم میخواستم پول را بگیرم و از فقری که دچارش بودم بیرون بیایم که این اتفاق افتاد. من به خاطر اتفاقی که افتاده است، خیلی متأسفم و به اولیای دم تسلیت میگویم. خانوادهام زحمت زیادی کشیدند تا بتوانند رضایت اولیای دم را بگیرند و حالا از هیئت قضات درخواست دارم آنها هم در جنبه عمومی جرم به من تخفیف دهند و من را ببخشند تا بتوانم پیش خانوادهام باشم و زندگی سالمی را در پیش بگیرم. با پایان جلسه رسیدگی هیئت قضات برای صدور رأی دادگاه وارد شور شدند.
انتهای پیام/