پگاه طبسی نژاد: در «مدار بسته» متن با اتفاقات صحنه پیش میرفت
به گزارش گروه فرهنگی آنا از روابط عمومی نمایش «مداربسته»، در ابتدای جلسه نقد و بررسی نمایش «مدار بسته» علی جعفری کارشناس و منتقد تئاتر گفت: بنده بنا به یک توفیق اجباری هفته قبل و در جای دیگری با اینکه نمایش را ندیده بودم درباره آن با کارگردان اثر صحبت کرده بودم بنابراین من این نمایش را با یک پیش زمینه ذهنی دیدم و خب این خیلی در نظرات من تاثیرگذار است. به عقیده من «مدار بسته» بیش از هرچیزی برآمده از یک دغدغه خصوصی و محفلی و حاصل تفکرات یکسری آدم ها با تخصص، ذات و نگاه شغلی مشخص است. همه ما در دورههایی از زندگی مان دچار بحران هویت میشویم و همیشه این سوال همراهمان است که خب ما چکارهایم؟ قراراست چکاره شویم؟ حالا این دغدغه و هویت برای کسانی که دغدغه بازیگری دارند بحران هویت شکل دیگری پیدا میکند.
وی افزود: به نظر میرسد ایده نمایش این است که یکسری افراد قراراست بازیگر شوند و رویای بازیگری دارند و ویدئویی از خودشان ضبط میکنند و این ایده در یک قالب تکنولوژیک اجرا شده است. تصویری که در این نمایش نشان داده میشود، آدمها را از سطح، به عمق و از عمق به سطح میبرد منتها مسئله این است که معلوم نیست که مخاطب چقدر میتواند همراه این رفت و آمد باشد. به عقیده من این نمایش برای مخاطب عام طراحی نشده است. به عبارتی این نمایش که بسیار هم منظم و مرتب است و شروع بسیار خوبی هم دارد دچار یک اتفاق برآمده از شرایط تئاتر و برای مخاطب معمول تئاتر طراحی نشده است. احتمالا تنها بخشی که بازیگران نقش بازیگران معروف در برخی از فیلمهای مشهور را بازی میکنند برای مخاطب عام جذابیت دارد.
این منتقد تئاتر ادامه داد: همانطور که اشاره کردم شروع نمایش بسیار شگفت آور و جذاب است و میتواند نوید بخش باشد ولی از یک جایی به بعد دستش برای مخاطب رو میشود و بنطرم این نقص باید برطرف شود. حتی به نظرم مخاطب از آخر نمایش به اندازه اول آن لذت نمیبرد چون در دقیقههای آخر مخاطب نوعی حس خستگی و رخوت پیدا میکند. بنده با فرم تکرار که فرم مورد علاقه کارگردان است مشکلی ندارم من با تکرار در زمان که نوعی حس رخوت میدهد مشکل دارم.
وی در پایان گفت: در طراحی میزانسن کار، اینکه آدم ها هرلحظه همدیگر را ماسکه میکنند بسیار با متن نمایش همخوانی دارد و به نظرم بسیار طراحی مناسبی برای کار است ولی درپایان متن، با کورسوی امیدی که گذاشته میشود موافق نیستم و بنظرم باید مونولوگ انتهایی نمایش تغییراتی کند. البته بنده در مقام منتقد کارم پیشنهاد دادن نیست ولی فکر میکنم کارگردان باید برای آخرهای نمایش فکری کند.
سپس پگاه طبسی نژاد، نویسنده، طراح و کارگردان اثر در ابتدای سخنانش با اشاره به چگونگی نگارش متن گفت: در «مداربسته» اینگونه نبوده است که متن و ایده اجرا از ابتدا درهم تنیده شده باشند و ساختار متن مشخص بود ولی در طول کار فرم متن تغییر پیدا میکرد در واقع متن با اتفاقات صحنه پیش میرفت.
وی افزود: من به مدیوم تئاتر نگاه دیگری دارم و همیشه برایم جذاب بوده که بدانم آیا میشود زاویه دید تماشاگر را تغییر داد. در این کار هم بدون اینکه بخواهم بازیگران را ابژه کنم دنبال این کار هستم و حاصل این تلاش، ثمره سالها علاقه و پژوهش من است. ضمن اینکه یکی از فرمها و دغدغههای مورد علاقه من تکرار است. دوسال قبل، قرار بود اجرایی از نمایشنامه «شاه لیر» با حدود 20 بازیگر تازه کار داشته باشم که به دلایلی این کار متوقف شد و اجرا نشد در همان زمان برایم این سوال مطرح شد که بهترین شاه لیر، بهترین هملت و خیلی از بهترین های دیگر چگونه شکل میگیرد؟
طبسی نژاد در پاسخ به جعفری درباره مخاطب نمایش توضیح داد: مخاطب خاص این نمایش لزوما تئاتری نیست و میتواند یک مهندس یا کارشناس ادبیات باشد که با بخشهایی از نمایش همذاتپنداری کند. نکته دیگر اینکه برخلاف نظر خیلی ها این نمایش Visual art و یا یک پرفرومنس نیست و دقیقا یک تئاتر است و تمام ویژگیهای یک تئاتر را دارد. «مداربسته» یک نمایش مهندسی شده است که برای هرصحنه آن برنامهریزی صورت گرفته است.
این کارگردان تئاتر ادامه داد: یکی از آرزوهای من این بود که میشد کار را در 3 یا 4 ساعت اجرا کنم. چون فرم کار برپایه تکرار و مدل آن یک مدل durational است. مگر ممکن است ما بتوانیم از رخوت و تکرار فرار کنیم. علاوه براینکه ما در این نمایش داستانکهای کوتاه داریم ولی قصه تعریف نمیکنم.
وی در پایان اضافه کرد: به عقیده من فضای تئاتر امروز ما بیشتر به سمت سرگرمی رغبت دارد و ما کمتر به کارهای durational عادت داریم. من صحنه آخر را بارها نوشتم و درنهایت چیزی که الان روی صحنه اجرا میشود راضیم کرد. به عقیده من تماشاگر با مونولوگهای اخر نمایش می تواند تکان بخورد و تحت تاثیر قرار بگیرد.
در انتهای این جلسه، صبا علیزاده، آهنگساز اثر گفت: بنا به نقد اقای جعفری، من فکر میکنم رخوت و خستگی آخر نمایش شبیه حس بازیگران و رخوتی است که در آن گیرافتادهاند بنابراین میشود گفت این رخوت و خستگی کاملا عمدی بوده است. ما همیشه عادت داریم از موقعیتی که خستهمان میکند فرار کنیم، به چیزی فکر نکینم، حوصلهمان سرنرود و خب بخشهای آخر نمایش ما ار مجبور میکند در این فضا قرار بگیریم. ضمن اینکه به عقیده من هرگونه مخاطبی میتواند این نمایش را ببیند چون هرکسی میتواند با موضوع هویت درگیر باشد.
انتهای پیام/