ضربه فنی با چاشنی قطع نخاع/ درد و رنج، سهم این روزهای کشتیگیر ماکویی/ دار و ندارشان فیتیله پیچ شد
فرزانه شریفی-گروه ورزشی: دومین ماه از تابستان 1382 به روزهای آخرش رسیده بود که اکبر قلیزاده کشتیگیر 21 ساله ماکویی برای مسابقات انتخابی راهی تهران شد تا با بدنی آماده رودروی حریفانش قرار بگیرد و رویای شیرین قهرمانیاش را محقق کند اما غافل از اینکه تقدیر و سرنوشت برای او و خانودهاش طور دیگر رقم خورد. اکبر در آن مسابقات که در سالن هفتم تیر تهران برگزار شد دچار ضایعه شدید نخاعی و به بیمارستان منتقل شد.
پس از آن بود که روزهای سخت خانواده قلیزاده و این کشتیگیر جوان آغاز شد. او سه بار تحت عمل جراحی قرار گرفت و در نهایت ویلچرنشین شد و برای همیشه از تشک کشتی خداحافظی کرد. از آن اتفاق 13 سال می گذرد. پای صحبت مادری نشستیم که دل پر دردی دارد. مادری از جنس مهربانی که خودش را فدای پسرش کرد تا او دوباره بلند شود؛ اما نشد. مادر اکبر حالا از توان افتاده و خودش و فرزندش روزهای سختی را می گذرانند.
در بعدازظهر یک روز گرم تابستانی تلفن خانهشان زنگ خورد. فردی که پشت خط بود و سعی میکرد تا آرامش خود را حفظ کند با صدایی که میشد نگرانی را در آن دید با صدایی آرام گفت: «منزل قلیزاده؟ مادر اکبر که خودش گوشی تلفن را برداشته بود پاسخ داد بله بفرمایید. طرف که مطمئن شد درست گرفته است ادامه داد: «اکبر در مسابقات انتخابی دستش شکسته و به بیمارستان منتقل شده هر چه زودتر خودتان را برسانید.»
مادر که سراسیمه شده بود به سرعت به سمت بیمارستان حرکت کرد. مدام با خودش فکر میکرد اتفاق بدی افتاده وگرنه برای شکستگی دست به او زنگ نمیزنند و نمیگفتند به بیمارستان برود. در همین فکر و کلنجار رفتن با خود بود که خودش را مقابل بیمارستان دید. همین که سراغ پسرش را گرفت به او گفتند اکبر آسیب شدید نخاعی دیده و باید هر چه سریعتر عمل شود و همینجا بود که روزهای سیاه زندگی او و پسرش آغاز شد.
اکبر تحت عمل جراحی قرار گرفت. خوشبختانه جراحی خوب پیش رفت و دکترش هم از روند بهبودیاش رضایت داشت، اما روزهای خوب خانواده قلیزاده چندان دوام نداشت، پسر کشتیگیر ماکویی برای بار دوم زیر تیغ جراحی رفت اما بیتوجهی مسئولان بیمارستان باعث شد تا اکسیژن به او نرسد و به کما برود.
مادرش در این رابطه به خبرنگار ورزشی آنا میگوید: «هفت ماه و دو روز پسرم در کما بود اما بالاخره معجزه شد و چشمانش را باز کرد اما به دلیل نرسیدن اکسیژن مغزش آسیب دیده بود و قدرت تکلمش را هم از دست داد. پسرم وقتی به بیمارستان منتقل شده بود تنها آسیب نخاعی دیده بود اما در بیمارستان عقل و تکلمش را هم از دست داد. چطور ممکن است اکسیژن دو بار به پسرم نرسد و مسئولان بیمارستان هم توجهی به آن نکنند؟!»
مادر اکبر ادامه داد: «بعد از این اتفاق به صورت قانونی این اتفاقات را پیگیری کردیم اما هر بار به در بسته خوردیم. هیچکس به ما جواب نداد و حتی تهدید هم شدیم. از حریفی که این بلا را به سر پسرم آورده بود شکایت کردیم و تنها خواستیم او را ببینیم اما موفق نشدیم. ما حتی درخواست فیلم بازی را کردیم اما به ما گفتند که فیلم ندارند. اگر این اتفاق عمدی نبود چرا آنها اجازه نمیدادند حریف یا فیلم بازی را ببینیم.»
بعد از سه عمل جراحی و قطع اکسیژن، اکبر از بیمارستان مرخص شد و خانواده قلیزاده باید روند درمان را در خانه پیگیری میکردند. با توجه به آسیب شدید نخاعی او به فیزیوتراپی و آب درمانی به صورت مستمر نیاز داشت که هزینههای سرسام آور این امر مشکلات زیادی را برای خانواده این کشتیگیر به وجود آورد.
مادر اکبر در این باره میگوید: «همه زندگیام را وقف اکبر کردم تا سلامتیاش دوباره برگردد. پزشکان معالجش گفته بودند اگر از او خوب مراقب کنیم و مراحل درمانیاش را درست پیگیری کنیم به دلیل آمادگی بدنی که دارد خیلی زود بهبودیاش را به دست میآورد. با تمام وجود هر چه داشتم به پای پسرم ریختم. خانه تبریز و تهرانم همه و همه را یکی بعد از دیگری در راه درمان پسرم به حراج گذاشتم. سال 82 هزینههای درمان او 70 میلیون شد. خدا را شکر تا حدودی تلاشهایمان هم به ثمر نشست و روند بهبودی اکبر خوب پیش رفت و توانست راه برود. آن زمان آمپولهایی که تزریق میکرد هزینه هر کدام از آنها 60 دلار بود و از خارج تهیه میکردیم، اما کمکم شرایط برای ما هم سخت شد. دیگر پولی برای درمان پسرم نداشتیم، البته از مسئولان هم چندین بار درخواست کردیم که وضعیت پسرم را پیگیری کنند اما هیچکس به ما کمک نکرد. 13 سال از آن اتفاق میگذرد و باز هم کسی به ما توجهی نمیکند.»
با توجه به داشتن کارت بیمه ورزشی و آسیب دیدگی در حین مسابقه، ماهیانه حقوقی برای اکبر در نظر گرفته شد، حقوقی که البته بعد از مدتی، قطع شد!
مادرش ادامه داد: «نامهنگاریهای زیاد با نهادهای مختلف داشتیم و از همه کمک خواستیم تا وضعیت پسرم را پیگیری کنند. به فدراسیون کشتی چندین بار نامه نوشتیم و حتی مدارک پزشکی و درمانیاش را برای آنها ارسال کردیم اما هیچ خبری نشد تا اینکه از اداره پیشکسوتان به اکبر ماهانه 103 هزار تومان حقوق دادند و تحت پوشش بیمه درمانی هم قرار گرفت. آن زمان هم دو میلیون به ما پرداخت کردند، اما بعد از گذشت چند ماه حقوق 103 هزار تومانی و بیمه درمانی پسرم را قطع کردند و هر بار هم که پیگیر آن شدیم کسی به ما جوابی نداد.»
مادر اکبر به بخش دیگری از زندگی او اشاره میکند و به خبرنگار آنا میگوید: «وقتی مراحل درمان پسرم را در خانه آغاز کردیم برخی پزشکان گفتند برای اینکه انگیزهاش برگردد و روند بهبودیاش سریعتر انجام شود بهتر است ازدواج کند. البته آن موقع به این موضوع توجهای نکردیم اما چند سال پیش تصمیم گرفتیم او ازدواج کند اما شرایطش هیچ تغییری نکرد و هماکنون هم به دلیل مشکلات مالی که داریم روزبهروز شرایط جسمانیاش بدتر میشود.»
پنج سال است که خانواده اکبر دیگر نمیتوانند مانند گذشته به او رسیدگی کنند و با توجه به آسیبدیدگی که دارد باید مادامالعمر فیزیوتراپی شود اما هزینههایش بهقدری زیاد است که دیگر از توان آنها خارج شده و اکنون حدود هفت ماه است که مدام زمین میخورد و آسیبدیدگیاش تشدید میشود.
بحث که به اینجا میرسد مادر اکبر سعی میکند خودش را کنترل کند اما با صدای بغض آلود میگوید: «من هم خسته و پیر شدم. 13 سال است که از اکبر پرستاری میکنم، اما دیگر توانایی ندارم. از هیات کشتی آذربایجان غربی هم تاکنون هیچ کمکی به ما نشده در حالی که این اتفاق در حین مسابقه برای پسرم افتاده و ما نیاز داریم که دولت یا نهادهای ذیربط مانند فدراسیون کشتی به کمک کنند اما مسئولان هیچ توجهی نمیکنند و هر بار که پیگیری میکنیم جواب درستی به ما نمیدهند.»
حالا اکبر 31 ساله شده؛ با دردی که 13 سال پیش از تشکهای کشتی سالن هفتم تیر تهران به یادگار دارد. مادرش میگوید پسرم با پای خودش به سالن کشتی رفت اما با تحمل درد و ویلچر به خانه برگشت. اکبر قلیزاده به توجه جامعه کشتی نیاز دارد و کاش تا دیر نشده برای او و امثال او که روزگاری در میدان مسابقه تاخت و تاز میکردند اما به دلیل آسیبدیدگی زمینگیر شدند کاری کرد.
انتهای پیام/