مادر به قتل اعتراف کرد تا فرزندش را نجات دهد
به گزارش گروه رسانههای دیگر خبرگزاری آنا از شرق، مردادماه سال ٩٤ فردی با پلیس ١١٠ تماس گرفت و از مرگ مرد جوانی در روستای جمالآباد ورامین خبر داد. مأموران پلیس پس از حضور در محل وقوع جرم و تحقیقات اولیه متوجه شدند مقتول مردی ٢٥ساله به نام سعید است. در بررسیها مشخص شد مقتول با واردآمدن ضربه جسم سخت به سرش کشته شده و درگیری بین مقتول و عامل قتل رخ داده است. برای به دستآمدن سرنخی از عامل قتل، مأموران فاطمه مادر سعید را مورد بازجویی قرار دادند. این زن به مأموران جنایی گفت: من سعید را به قتل رساندهام و باید من را بازداشت کنید. اعتراف صریح مادر به قتل فرزندش بدون هیچ مقاومت یا عکسالعمل روانی باعث شد تا مأموران اعتراف این زن را به طور کامل باور نکنند. مدتی از این حرف فاطمه نگذشته بود که حمید، برادر سعید، راز قتل سعید را برای مأموران جنایی آشکار کرد و به مأموران گفت: مادرم از ترس اینکه من اعدام شوم قتل را به گردن گرفته است. مادرم سعید را نکشته است من او را کشتهام. سعید یک سال از من بزرگتر بود و به تریاک اعتیاد داشت و فردی بسیار عصبی و خشن بود. او همیشه با اعضای خانواده درگیر بود و هر بار بر سر مسئلهای با ما دعوا میکرد، فحش میداد و کتکمان میزد. آبرویمان را در بین کوچه و همسایه برده بود. روز حادثه در خانه نشسته بودیم که سعید بیدلیل دعوا را شروع کرد. بحثمان بالا گرفت، سعید چاقویی برداشت و به سمت من آمد از دستش فرار کردم نمیدانستم میخواهد چهکار کند از ترس او را هل دادم سرش به دیوار خورد و نقش بر زمین شد. ترسیدم باز هم از زمین بلند شود و این بار با چاقو من را بکشد برای همین سنگی که کنار در بود را برداشتم و آن را به سر سعید کوبیدم. نفهمیدم چه شد فقط سعید را دیدم که همانجا نقش بر زمین شد. مادرم هم به خاطر دفاع از من به شما گفته است سعید را کشته اما او به شما دروغ میگوید من جان برادرم را گرفتم.
بااینحال پس از اعترافات حمید به قتل برادرش، پدر و مادر او در دادسرا برای شکایت از او حاضر نشدند و گفتند ما از فرزندمان شکایتی نداریم. فاطمه، مادر حمید، گفت: حمید پسر بسیار آرام و سربهزیری است و هرگز کاری به کار کسی نداشته است. نمیتوانم شاهد ازدستدادن او باشم چون او در این ماجرا تقصیری نداشت. سعید برعکس حمید روحیه خشنی داشت و همیشه با اعضای خانواده درگیر بود. آن روز هم سعید دعوا را شروع کرد، حمید میخواست از اعضای خانواده دفاع کند که آن اتفاق افتاد. سعید با چاقو میخواست به حمید آسیب برساند که او از ترس با سنگ بر سر سعید کوبید و او را کشت. بهاینترتیب با توجه به گفتههای حمید و سایر مدارک موجود در پرونده و گذشت شاکی خصوصی با شکایت دادستان به لحاظ جنبه عمومی جرم کیفرخواست علیه متهم صادر و پرونده برای رسیدگی به شعبه هشتم دادگاه کیفری استان تهران فرستاده شد. پس از انجام تشریفات قانونی متهم در جایگاه قرار گرفت و بار دیگر روز حادثه را همانطور که قبلا تعریف کرده بود، بیان کرد و گفت: من چوپان هستم و همیشه سرم به کار خودم بود هرگز فکرش را نمیکردم که روزی یک انسان را به قتل برسانم. سعید برادر من بود و هرگز نمیخواستم او را به قتل برسانم. من هرگز نتوانستم درس بخوانم و سواد ندارم شاید اگر تحصیلات داشتم به جای این کار کمی فکرشدهتر عمل میکردم و قبل از این اتفاق راه دیگری برای حل مشکلاتمان پیدا میکردم. اشتباه کردم. از دادگاه میخواهم به من کمک کند. با پایان جلسه رسیدگی، هیئت قضات برای تصمیمگیری درباره این پرونده وارد شور شدند.
انتهای پیام/