امضا بر راهبرد برچسبزنی جهانی
به گزارش گروه رسانه های دیگر آنا جهان اقتصاد نوشت: اما آنچه که در متن فرمان سوم توسط ترامپ به امضاء رسید و به نوعی تا به این لحظه دنیا را با خطر تفکر افراطگرایی سیاسس از جنس محافظهکاران آمریکا روبرو کرده است «ممنوعیت ورود اتباع ۷ کشور مسلمان» بوده که باید آنرا یه پرونده بینالمللی و چند بُعدی ارزیابی کرد که البته رنگوبوی دوران “بوش پسر” را بطن خود جا داده است. دلیل این ادعا که مواضع ترامپ را باید تا حدودی با دوران جورج بوش همسو دانست تنها طیف حاکم بر کاخسفید و کنگره آمریکا ( مهرههای حزب جمهوریخواهان) نخواهد بود بلکه واژهای با نام «تروریسم» است که بر این ادعا مهر تأیید میزند.
همگان به خاطر دارند که پدیده تروریسم از گذشته در سطوح مختلف و با اشکال گوناگون به صورت پنهان وجود داشت اما پس از طرح سناریوی «خلق و توزیع بحران» شاهد بودیم که قرائت و نمای جدیدی از این پدیده در سپتامبر ۲۰۰۱ رخ عیان کرد و خروجی آن ورود نظامی ایالات متحده؛ نخست به افغانستان و پس از آن به عراق بود که تاکنون؛ اولاً بر اساس پیماننامه امنیتی کابل – واشنگتن نظامیان آمریکا تا سال ۲۰۲۴ در افغانستان و ثانیاً بر اساس توافق با بغداد، حداقل تا ۱۰ سال دیگر در خاک عراق حضور خواهند داشت. به گونهای که قبل از شروع عملیات موصل شاهد استقرار نظامیان ایالات متحده در «پایگاه هوایی القیاره» واقع در ۶۰ کیلومتری موصل بودیم و این روند بدون شک با راهبرد امنیتی، نظامی و سیاسی تیم ترامپ ادامه خواهد داشت. البته باید به این موضوع توجه ویژه داشت که نگاه سیاسی و پس از آن گرایش مذهبی اردوگاه جمهوریخواهان بر احیاء و افزایش عظمت آمریکا تاکید دارد که این روش در زمان بوش پسر پیگیری شد اما در دولت باراک اوباما و بر اساس نگاه جمهوریخواهان این منحنی افت شدیدی را شاهد بود.
در حالت فعلی ترامپ بر اساس شعار خود یعنی احیای عظمت ایالات متحده گام برمیدارد و از این نظر قرار دادن نام کشورهایی مانند ایران، عراق، سوریه، لیبی، یمن، سودان و سومالی را از لحاظ شکلی میتوان نظارت بر ورود و خروج و همچنین محدود کردن مرزهای ایالات متحده دانست اما از نظر ماهوی باید دانست که وی به نوعی در صدد است تا وجهه خود در بین طرفدارانش را بالا برده و حتی دموکراتها را مورد سرزش و نکوهش قرار دهد. اما بخش دیگری از این موضوع را باید به صورت دیگری نگاه کرد. به گونهای که در بین کشورهای مورد خطاب ترامپ، تنها سفارت آمریکا در عراق فعال است و در سایر کشورها، واشنگتن از هیچگونه سفارتی برخوردار نیست که عمده دلایل آن به وضعیت امنیتی و حضور گروههای تروریستی در این کشورها مربوط میشود.
نکته بسیار مهمی که در اینجا باید به آن توجه شود این است که تمامی این کشورها منهای جمهوریاسلامی ایران شاهد عملیاتهای تروریستی در خاک خود هستند و تنها ایران است که در آرامش به سر میبرد. در اینجا باید به این پیام که از سوی کاخ سفید و با امضای ترامپ به سمت تهران و جهان مخابره شده است توجه داشت که جمهوریخواهان با توجه به وخیم بودن اوضاع سیاسی و امنیتی و همچنین ایجاد شکاف در تلآویو به دلیل افشاء تخلفهای «بنیامین نتانیاهو» و بالا رفتن احتمال برگزاری انتخابات زودهنگام، تا حدودی در صدد هستند تا فشار اعمال شده به اسرائیل از سوی ایران و حتی جامعه جهانی که اتفاقاً کشورهای اروپایی هم در آن دخیل هستند را کاهش دهند و از این نظر باید گفت شاه بیت دستور ترامپ علیه ۷ کشور اسلامی، «تهران» قلمداد میشود. به موازات آن پروندههایی مانند عراق و سوریه که ایران در آنجا حضور مستشاری با تایید دولتهای حاکم داشته است از محورهای این دستور قلمداد میشود. تا جایی که ترامپ در حساب کاربری توئیتر خود اعلام کرده بود که ایران به تدریج در حال اشغال بخشهای زیادی از عراق است؛ و این نشان از پروژههای پیشِروی جمهوریخواهان برای تنگ کردن حلقه محاصره پنهان خود خواهد بود.
در اینجا باید به برنامه موشکی ایران و سناریوهایی که به عنوان «گزینههای روی میز» مجدداً از آن نام برده میشود اشاره کنیم. بدون تردید نقش قطعنامه ۲۲۳۱ شورای امنیت سازمان ملل که پس از حصول توافقنامه برجام صادر شد از این منظر که به عنوان یک سند “ایستا” و نه یک متن “پویا” وجهه بینالمللی دارد برای ایالات متحده هزینههای گوناگونی خواهد داشت. لذا واشنگتن و شخص ترامپ درصدد است تا با ورود به پرونده برنامه موشکی – دفاعی ایران به نوعی تهران را از «حاشیه برنامه دموکراتها» به «متن راهبرد جمهوریخواهان» وارد کند تا از این طریق بتواند قطعنامه مذکور را دور زده و وارد فاز تهدید و تهاجم شود.
لذا در رویارویی ترامپ با مسکو و پکن به عنوان دو بازیگر اصلی در عرصه اقتصادی، سیاسی و نظامی نظام بینالملل ما شاهد یک معامله و دیدگاه کاسبکارانه از جنس قدم زدن محتاطانه در نظم جهانی کنونی خواهیم بود. چراکه خصلت سیاسی روسها و راهبرد نظری آنها تا حدود زیادی با ترامپ همسویی دارد و از سوی دیگر رییس جمهور آمریکا با توجه به خواستگاه اقتصادی خود، کنشگری تجاری و قدرت اقتصادی چین و کشورهای شرق آسیا را تهدید جدی خود میداند. از این نظر شاهد هستیم که اولین سفر «جیمز ماتیس» وزیر دفاع آمریکا به دو کشور آسیایی و متحد اصلی واشنگتن یعنی ژاپن و کرهجنوبی طی روزهای آینده صورت خواهد گرفت. بنابراین باید بگوییم که رویارویی ترامپ با ایران همانند راهبرد دوران بوش بر اساس «نظریه برچسبزنی» بر پایه اقدامهای تروریستی و تهدید نظامی برای متحدان منطقهای خصوصاً اسرائیل و احتمالاً عربستان بنا شده است که در طول ۱۵ روز اخیر تا حدود زیادی نمایان شده است.
انتهای پیام/