«بدون تاریخ بدون امضا»؛ فیلمی ناتمام با بازی‌های درخشان

سعید طاهری خبرنگار فرهنگی آنا: وحید جلیلوند در جشنواره سی و سوم فیلم فجر با «چهارشنبه 19 اردیبهشت» موفق به کسب عنوان بهترین فیلم اول شد و توانست توجه مخاطبان و منتقدان را به فیلمش جذب کند. فیلمی که روایت‌گر قصه مردی بود که از طریق نیازمندی‌ها، تاریخی را مشخص کرده بود تا چند میلیون پول را به یک نیازمند بدهد. یک آگهی‌‌ که صدها نفر را جلوی دفترش کشاند و...

جلیلوند امسال هم با قصه‌ای گیرا به جشنواره آمد و «بدون تاریخ بدون امضا» مخاطبان را در سالن برج میلاد با خود همراه کرد. فیلم جلیلوند روایتگر زندگی زن و مردی فقیر است که فرزندشان بر اثر خوردن گوشت آلوده می‌میرد؛ اما در ادامه قصه ابعاد دیگری هم پیدا می‌کند...

نوید محمدزاده آدم فقیر «بدون تاریخ بدون امضا» درخشان ظاهر می‌شود و برخلاف بسیاری از بازیگرهای جوان این دوره که نقش‌های سال قبل‌شان را تکرار کرده‌اند و به ورطه تیپ افتاده‌اند، توانایی‌اش را ثابت می‌کند. پس از بازی های تکراری بازیگرانی چون پریناز ایزدیار، صابر ابر، طناز طباطبایی و... محمدزاده تفاوتش را با بازیگران هم‌نسلش نشان داد.

پس از آن‌که پسر هشت ساله خانواده فقیر بر اثر مصرف گوشت آلوده‌ای که پدرش (نوید محمدزاده) به خاطر قیمت پایین آن‌ها خریده بود، می‌میرد، دکتری که شب قبل از این حادثه با آنها تصادف کرده است، درخواست نبش قبر پسربچه را می‌دهد. او فکر می‌کند بچه بر اثر شکستن مهره گردن در تصادف کشته شده و عذاب وجدان نمی‌گذارد از خیر این تصمیم بگذرد و قصه ابعاد تازه ای پیدا می‌کند...

«بدون تاریخ بدون امضا» با قصه گیرا و تصویربرداری خوب مخاطب را تا آخر با خود می‌کشاند و با این‌که در میانه راه بیننده حرفه‌ای متوجه می‌شود بچه بر اثر گوشت آلوده مرده و پزشک فقط برای نجات دادن وجدانش تمام این کارها را می‌کند، باز هم با فیلم همراه می‌شود. پدر بچه به خاطر کشتن آدمی که گوشت‌ها را به او فروخته زندانی می‌شود و پزشک (امیر آقایی) با وجود درمانده بودن از نجات مرد، باز هم موقعیت خود را به خطر می‌اندازد در دادگاه بعلت مرگ بچه را تصادف اعلام می‌کند...

فیلم با گفت‌وگویی میان امیر آقایی و هدیه تهرانی به عنوان پرشک‌های بخش پزشکی قانونی و روشن شدن این سوال که پسربچه چرا مرده؟ به پایان می‌رسد و نه تنها پایان باز ندارد که بدون پایان تمام می‌شود و با ضعفی برگ به تیتراژ پایانی می‌رسد...