دیده بان پیشرفت علم، فناوری و نوآوری
14 دی 1395 - 14:15
در گفت‌وگو با آنا

شادمان شکروی: عوامل ضد علم مانند تانک، پروانه‌های نحیف علم را در پیکره فولادین خود خرد می‌کنند

نماینده شورای عالی آزاداندیشی دانشگاه آزاد اسلامی در استان گلستان معتقد است سکون نسبی دانش و حرکت شتاب‌انگیز سه عامل ضد علم یعنی بوروکراتیسم، فرمالیسم و پوپولیسم جوامع علمی؛ اکنون به طور طبیعی به نوعی تانک تبدیل می‌شود که پروانه‌های خوش نقش و نگار ولی نحیف علم را در پیکره فولادین خود خرد می‌کند.
کد خبر : 145343

مهدی احمدی، خبرنگار آنا در گرگان- برگزاری کارگاه تربیت استاد با موضوع آزاداندیشی به میزبانی واحد تهران مرکزی و حضور تعدادی از استادان دانشگاه آزاد اسلامی استان گلستان در این کارگاه بهانه‌ای شد تا این موضوع را در گفت‌وگویی با دکتر شادمان شکروی عضو هیات علمی دانشگاه آزاد اسلامی گرگان و نماینده شورای عالی آزاداندیشی دانشگاه آزاد اسلامی در استان گلستان در این کارگاه مطرح کنیم.



گفت‌وگوی خبرنگار آنا با عضو هیات علمی دانشگاه آزاد اسلامی را در ادامه می‌خوانید:


* آقای دکتر شکروی، قضاوت شخص شما در مورد چنین جلساتی چیست؟ آیا می‌تواند پاسخگوی نیازهای فراوان یک ذهن آزاد و اندیشمند دانشگاهی باشد؟


مسئله زمان، مسئله مهمی است و شاید ما نباید اجازه می‌دادیم که ضد علم آنقدر قوت بگیرد که به یک تانک مهیب تبدیل شود. به نوعی در چالش زمانی قرار گرفته‌ایم. با این‌حال ارزیابی واقع بینانه می‌تواند سبب ساز باشد و پیکره علم را تقویت کند

- فکر می‌کنم برای قضاوت باید به دیرینه مراجعه کرد. این تشکل(شورای عالی آزاداندیشی دانشگاه آزاد اسلامی) هنوز مراحل ابتدایی تکوین خود را می‌گذراند. همیشه آرزو می‌کردم که‌ ای کاش همانند شرکت‌های دانش‌بنیان و دانش ثروت آفرین و نظیر این، بسیار زود‌تر و حداقل دو دهه قبل سنگ بنای آن گذاشته می‌شد تا اکنون بسیاری از چالش‌های ابتدای مسیر را پشت سر گذاشته باشیم. با این حال در همین زمان کوتاه اگر نه ایده ال، حداقل برای من راضی کننده بوده است. فکر می‌کنم روی هم رفته دیگر همکارانی هم که همراه من در جلسات شرکت کردند چنین نظری داشته باشند. کم و بیش البته.


* آیا این قبیل حرکت‌ها می‌تواند به نوعی با فضای به نسبت راکد و ساکن فعلی در دانشگاه‌ها واقع‌بینانه مقابله کند؟


- در جلسه اختتامیه به طور خلاصه از استعاره مشهور همینگوی مثال آوردم.‌‌ همان که می‌گوید هنگامی که تانک مهیب خشونت به راه می‌افتد مجالی برای پروانه‌های خوش نقش و نگار ولی نحیف انسانیت نیست. به این صورت بیان کردم که با توجه به سکون نسبی دانش و حرکت شتاب انگیز سه عامل ضد علم یعنی بوروکراتیسم، فرمالیسم و پوپولیسم جوامع علمی؛ اکنون به طور طبیعی، ضد علم دارد به نوعی تانک تبدیل می‌شود که پروانه‌های خوش نقش و نگار ولی نحیف علم را در پیکره فولادین خود خرد می‌کند.


مسئله زمان، مسئله مهمی است و شاید ما نباید اجازه می‌دادیم ضد علم آنقدر قوت بگیرد که به یک تانک مهیب تبدیل شود. به نوعی در چالش زمانی قرار گرفته‌ایم. با این‌حال ارزیابی واقع بینانه می‌تواند سبب ساز باشد و پیکره علم را تقویت کند بویژه اگر این ارزیابی با استراتژی دلسوزانه و در عین حال هوشمندانه توام باشد. بلی. شاید قدری دیر شده باشد ولی استراتژی می‌تواند تاخیر زمانی را جبران کرده یا حداقل آن را تعدیل کند. من تصور می‌کنم این گونه جریان‌های آزاداندیش حکم‌‌ همان اتاق‌های فکر و استراتژی را دارند.



* در این جلسات به طور طبیعی محوریت بحث ارائه رویکرد روشن اندیش، عمیق و موازی با عقل و دین (به طور کلی) است. این، بی‌تردید برای روشنگران دینی ارزشمند است. اما برای جریان‌های تخصصی‌تر آزاداندیشی در گرایش‌های دیگر مثلا علوم و مهندسی می‌تواند مفید فایده باشد؟


- حق با شماست. اکنون جریان به این سمت و سو است؛ راستش را بگویم به شخصه هیچگاه تعارضی میان عقل و دین ندیده‌ام. اما حکومت‌هایی که بر مبنای مذهب شکل می‌گیرند بی‌تردید از این چالش‌ها پیش رو دارند. خوب. اندیشه‌ها و برداشت‌ها با هم متفاوت هستند. امروز رویکرد همانطور که شما فرمودید بر مبنای معرفی دین (به طور کلی) به عنوان یک بال سعادت بشر در کنار عقل (به طور کلی) به عنوان بال دیگر است، می‌تواند موضوعی بنیادین باشد و رفته رفته باید نمود عینی آن در دیگر حوزه‌های علمی ورود کند، بیشتر یا کمتر.


ما در زیست‌شناسی، ریاضی، هنر و دیگر گرایش‌های علمی، مواجه با بحران‌هایی هستیم که ریشه در جمود فکری دارد. این جمود چندان هم به برداشت‌های ما از دین برنمی‌گردد اما اگر تاکید دین بر این باشد که باید رنسانس‌های فکری در جامعه ایجاد شود و جامعه مذهبی (به طور کلی) در جمود باقی نماند و جنبش‌های احیای فکر و نرم افزاری تکوین پیدا کنند، البته عامل بسیار مهمی است. این وجه دین را می‌توان برای همه دانش‌ها سازنده و تحول برانگیز دانست. فکر می‌کنم اینکه از گرایش‌های مختلف علمی برای حضور در دوره دعوت شده بود، با همین نیت بود. از این نظر امیدوارکننده است.


قرار است مسیری طی شود تا افراد به درجه‌ای از پختگی برسند که قدرت و جرات اظهارنظر، نقد و تحلیل داشته باشند. خوب این همه از عناصر آزاداندیشی است. در کنار این البته استعداد ذاتی و میزان خلاقیت و میل به دانش افزایی هم هست که باید با روش‌های خاص خود در دانشگاه‌ها توسعه یابد

*خوب. به نوع برگزاری و مسائل مربوط به دوره اشاره کنیم. چطور بود؟


- در مجموع بسیار خوب و از چند نظر اشتیاق برانگیز بود. نخست اینکه کم پیش می‌آید که استادان دانشگاه‌ها دور هم جمع شوند و در زمینه خاصی به تفکر و تبادل نظر بپردازند. در همین جلسات دوستان بااستعداد و فرهیخته‌ای را از دیگر استان‌ها نظیر گیلان، مازندران، تهران، سمنان و شاید برخی استان‌های دیگر دیدیم و افتخار حضور کنار آن‌ها را داشتیم که قبلا از وجود آن‌ها کاملا بی‌اطلاع بودیم. دوم اینکه نوع هدایت جلسات شایسته توجه بود. درست است که با یک موضوع تدوین شده آغاز می‌شد ولی بعد جای خود را به بحث و تبادل نظر و گفت‌وگو می‌داد که سبب مضاربه و تنویر افکار می‌شد. استادان محترم هم صبورانه تحمل می‌کردند و اجازه تکلم و ابراز عقیده را از کسی سلب نمی‌کردند. -آنچه در محیط‌های دانشگاهی بسیار کم اتفاق می‌افتد-


سوم اینکه گرایش‌های مختلف علمی هنگامی که کنار هم قرار گیرند، یک بحث مشترک از زوایای متفاوت دنبال می‌شود و این سبب ایجاد نوآوری می‌شود.‌‌ همان نگرش چندوجهی که امروزه مد نظر است. در ‌‌نهایت برخورد و فضای صمیمانه و آکادمیک حاکم که به نظر من برای ایجاد اشتیاق و انگیزه در شخصیت‌های دانشگاهی بسیار لازم است و البته کمتر پدید می‌آید. به این همه دانش عمیق و سعه صدر و اخلاق شایسته مدرسان و شرکت کنندگان را هم اضافه بفرمایید. نمی‌گویم مواقعی بحث‌ها اعتراضی و چالشی نمی‌شد. اتفاقا می‌شد و این لازم بود با این حال ندیدم به این دلایل افرادی واکنش‌های ناشایست نشان دهند. تحمل و شنیدن حرف مخالف، آن وجه گمشده دانشگاه‌های ما بود که در این قبیل جلسات بسیار خوب به صورت عینی و اجرایی نمود داده می‌شد.


* سهم استان گلستان را در این میان تا چه حد ارزیابی می‌کنید؟



- بسیار خوب و حتی عالی. ما یک گروه پنج نفره بودیم که در جلسات شرکت کردیم در کنار دیگر دوستان دانشگاهی. همکاران من بسیار خوب در بحث‌ها شرکت می‌کردند. ضمن اینکه حوزه بالای دانش آن‌ها ستودنی بود. از علوم پایه گرفته تا هنر و ادبیات و معارف اسلامی. بسیار هم پرشور بودند. شاید مواقعی استادان محترم و دیگر دوستان فرهیخته از این شور و اشتیاق ما، مکدر هم شده باشند. به هرحال تا حدی فضا را پرسروصدا می‌کرد. با این حال در چنین جلساتی چنانکه می‌گویند: اگرچه نزد خردمند خامشی ادب است.... به وقت مصلحت آن به که در سخن کوشی! این را هم گفته باشم که همکاران بسیار خوب استدلال می‌کردند و بسیار عمیق مطالب را واکاوی می‌کردند. می‌شود گفت فضاهای جدید ایجاد می‌شد و این برای یک دوره آزاداندیشی و تبادل افکار، می‌تواند نعمت باشد.


* و ظاهرا این حرکت کماکان ادامه دارد...


- ظاهرا که چنین است. قرار است جلسات ادامه یابد. شرکت کنندگان هم مکلف به ارائه نظریه در قالب مقالات پژوهشی و ارائه نظریات جدید در رشته تحصیلی خود شده‌اند که این هم مدیریت شایسته‌ای است. قرار است مسیری طی شود تا افراد به درجه‌ای از پختگی برسند که قدرت و جرات اظهارنظر، نقد و تحلیل داشته باشند. خوب این همه از عناصر آزاداندیشی است. در کنار این البته استعداد ذاتی و میزان خلاقیت و میل به دانش افزایی هم هست که باید با روش‌های خاص خود در دانشگاه‌ها توسعه یابد.


* آیا صراحتا در این جلسات نقاط ضعف قابل توجهی را هم دیدید که برای اصلاح مسیر لازم بدانید به آن اشاره کنید؟


- در کلیت خیر. می‌توانم بگویم با توجه به دیرینه و پیشینه بسیار خوب بود. قدر مسلم اشکالات اجرایی و ساختاری در همه گردهم‌آیی‌هایی در این حد و میزان وجود دارد. کما اینکه ما هم باید به تعداد دوازده نفر از استان گلستان شرکت می‌کردیم ولی به دلیل تقارن با شب یلدا و ایام کلاس‌های جبرانی و نظیر این، عده زیادی از همکاران نتوانستند به ما بپیوندند. این چیز‌ها در حال حاضر ارزش طرح کردن ندارد. بیشتر بذل و اهتمام جناب آقای حجت الاسلام دکتر لطفی و دیگر استادان محترم شورای عالی آزاداندیشی دینی از یک سو و همت و قبول مسئولیت واحد تهران مرکزی برای فراهم آوردن امکانات سخت افزاری جلسات است که جای قدردانی جدی دارد. فکر می‌کنم خود دوستان هم نکات کوچکی را در تدارکات و بخش‌های اجرایی مشاهده کردند که روی هم رفته می‌شد بهتر باشد اما ناچیز و اکنون غیر قابل اعتنا به نظر می‌رسد.



* و به طور خودمانی و ساده، شما چقدر به آینده امیدوار هستید؟


- حداقل در این جلسات آموختیم که آینده در اختیار خداوند است و البته عقل بشری می‌تواند در حد تلاش خود آینده‌پژوهی کند. بنابراین بستگی به اراده خداوند دارد و البته استراتژی‌های مدیریتی که اگر هوشمندانه باشد با همه جزر و مد‌ها کشتی را آرام آرام به جلو خواهد برد. نباید توقع غیرواقع بینانه داشته باشیم. باید با در نظر گرفتن همه امکانات و شرایط به نحو مقتضی طرح و برنامه بریزیم و اکنون به دستاوردهای کوچک‌تر خشنود باشیم. هرچند گفت‌وگوی صمیمانه هیچگاه در طول تاریخ، یک دستاورد کوچک نبوده است. می‌شود گفت بزرگ‌ترین دستاورد بوده است. من هم مثل دیگران می‌کوشم واقع بینانه امیدوار باشم و در حد توان خودم کوشش کنم. بنابراین آینده را به آینده واگذار می‌کنم.


عکس‌ها: مهدی زندی


انتهای پیام/

ارسال نظر
قالیشویی ادیب