دیده بان پیشرفت علم، فناوری و نوآوری
گفت‌وگوی آنا با کارگردان «خشکسالی و دروغ» (بخش نخست)

پدرام علیزاده: سینمای ایران از زیر سایه بازیگران درآمده/ کار کردن با گلزار بسیار راحت بود

پدرام علیزاده سال 1389 با کمدی «آخرین سرقت» شروع ناامیدکننده‌ای در سینما داشت و یکی از ضعیف‌ترین فیلم‌های همان سال را روانه پرده سینماها کرد. او امسال با «خشکسالی و دروغ»؛ پس از 6 سال به سینما بازگشته است، یکی از فیلم‌های مطرح سال که براساس نمایشنامه‌ موفق محمد یعقوبی با همین نام ساخته شده و علاوه بر معرفی دوباره علیزاده به عنوان کارگردانی جدی در سینما با استقبال گسترده مخاطب‌ها هم همراه شده است. در بخش نخست این گفت‌وگو بیشتر به خود فیلم پرداخته‌ایم.
کد خبر : 133448

چه شد که تصمیم گرفتید سراغ نمایش‌نامه «خشکسالی و دروغِ» محمد یعقوبی بروید؟


پدرام علیزاده: نمایش «خشکسالی و دروغ» به کارگردانی محمد یعقوبی، در چندین مقطع زمانی روی صحنه رفته بود و هر بار مخاطب‌ها از آن استقبال کرده بودند، این متن آن‌قدر جذاب بود که کاملاً قدرت تبدیل شدن به نسخه سینمایی را داشت و مطمئن بودم که با تماشاگر گسترده سینما هم ارتباط خوبی برقرار می‌کند.


فروش فیلم از مرز 2 میلیارد گذشته؛ فکر می‌کنید حضور بازیگران چهره چقدر تاثیرگذار بوده است؟


علیزاده: مسلما بازیگران شناخته‌شده مخاطب را ترغیب می‌کنند به تماشای فیلم و حضور‌شان بی‌تاثیر نیست؛ اما خوشبختانه چند سالی هست که سینمای ایران دیگر از زیر سایه بازیگران درآمده و اگر فیلم خوب باشد می‌فروشد و اگر هم خوب نباشد، حضور ستاره‌ها نمی‌تواند فروشش را متحول کند...


ولی روزهای اول اکران ستاره‌ها می‌توانند مخاطب را مجاب کنند که بیایند و فیلم را تماشا کنند...


علیزاده: چهره‌ها می‌توانند روزهای اول مخاطب را به سینما دعوت کنند؛ اما بعد از آن این خود فیلم است که اگر با تماشاگر ارتباط برقرار نکند ، مخاطب آن را پس می‌زند.


به جز رضا عطاران...!


علیزاده: درست است اما رضا عطاران هم فیلم‌هایی داشته که فروش زیادی نداشته‌ و در اکران ناموفق بوده‌اند.



محمدرضا گلزار چند سال ممنوع‌التصویر بود و با «خشکسالی و دروغ» به سینما بازگشت. درباره انتخاب گلزار بگویید.


علیزاده: انتخاب محمدرضا گلزار دو دلیل داشت: دلیل اول نزدیکی او به نقش بود: آدمی‌ست در آغاز میان‌سالی... آدمی که تن به ازدواج نداده... شخصیت جذابی دارد... به شخصیت آرش در قصه بسیار شبیه بود... به زبان انگلیسی مسلط است... اهل کتاب و مطالعه است... اینها ویژگی‌های او برای ارتباط با کاراکترش بود و دلیل دوم هم انتخاب‌های متفاوت و تغییر در شکل و شیوه نقش‌های سابقش بود که از گلزار ندیده بودیم. چون او دو اثر و نقش خوب را قبل از «خشک‌سالی و دروغ» بازی کرد که متاسفانه به دلیل مشکلات ممیزی آن فیلم‌ها دیده نشدند .


اما اندام ورزیده و رنگ‌ پوست برنزه...


علیزاده: معمولا عده‌ای توقع دارند: کسانی که با کتاب سر و کار دارند، موهای بلند و ریش و عینک داشته باشند و یا ژولیده باشند...


قبول اما دیگر برنزه نباشد...


علیزاده: این ویژگی چهره خودش است... به هر حال هر سوپراستاری چیزهایی را با خودش به فیلم می‌آورد...


همکاری با او به‌عنوان یک فیلمساز جوان سخت نبود؟


علیزاده: واقعیت این است که عده‌ای می‌گفتند همکاری با گلزار خیلی سخت خواهد بود، اما من با بازیگری مواجه شدم که بسیار منضبط بود و کاملاً خودش را در اختیار کارگردان قرار می‌داد و چه در نحوه بازی، چه در انتخاب لباس و گریم و چه در انتخاب و اجرای هر بخشی از کار بسیار همراه بود و اعتماد خودش را در اختیار کارگردان جوانی مثل من ‌سپرد. کار کردن با او بسیار راحت بود و باید این را هم بگویم که محمدرضا گلزار بازیگر بسیار خوبی‌ است فقط در دوره‌ای کارهای ضعیفی را انتخاب کرد.


شنیده‌اید که عده‌ای می‌گویند چون گلزار در «خشک‌سالی و دروغ» بازی می‌کند، نباید این فیلم را دید!


علیزاده: به نظرم بیشتر انتقادها از حسادت شخصی می‌آید. مثلا چون فیلم قبلی من خوب دیده نشد، حالا دیگر هیچ‌کس فیلم جدید مرا نبیند؟ البته گلزار ارتباطی با مطبوعات و رسانه‌ها ندارد و شاید این در بلندمدت به ضررش تمام شده است. به نظرم بیشتر انتقادها از او حسادت است.



نظر محمد یعقوبی درمورد بازیگرها چه بود؟


علیزاده: نظر آقای یعقوبی این بود که بهتر است تمام بازیگران فیلم از عوامل نمایش باشند.


مثل پیمان معادی؟


علیزاده: احمد مهران‌فر مد نظرش بود که در آخرین اجرای «خشکسالی و دروغ» بازی کرده بود.


چرا این اتفاق نیفتاد؟


علیزاده: حضور چهره‌ها برای سینما لازم است. شما به عنوان کارگردان و سرمایه‌گذار باید توجه داشته باشید که با پخش مواجه خواهید بود. البته اول از همه با هفت‌خوان مجوز و ممیزی و... مواجهید. همچنین سینمادارها هم مهم هستند و باید رضایت‌شان را جلب کنید. به این دلایل حضور چهره در فیلم لازم بود.


سرمایه‌گذار فیلم هم هستید؟


علیزاده: بودجه فیلم را خودم تامین کردم و 80 درصد از بودجه‌اش متعلق به خودم است و باز هم با بودجه خودم فیلم می‌سازم. کارگردان‌های جوان تهیه‌کننده ندارند. تهیه‌کننده به این معنا که سرمایه را تامین کند.


با توجه به تجربه بازی علی سرابی و آیدا کیخایی در تمام اجراهای این نمایش در طول چند سال؛ برای جلوگیری از دو دست شدن بازی‌ها و هماهنگی بین بازیگرها چه کردید؟


علیزاده: خب؛ پیش از این علی سرابی و آیدا کیخایی در نمایش «خشکسالی و دروغ» نزدیک به 120 اجرا داشتند. جلسه‌های اول مختص به دورخوانی متن بود و صحبت درمورد متن و بعد از آن متن را در لوکیشن‌های اصلی تمرین کردیم وقتی به یک نتیجه واحد رسیدیم، دوربین را اضافه کردیم و مقابل دوربین تمرین کردیم. زمانی که به شاکله کلی رسیدیم، از صحنه‌ها تصویربرداری کردیم و توی دفتر در حضور بازیگران و آقای یعقوبی تصاویر را ‌دیدیم و صحبت کردیم. هرچند سر صحنه هم بحث‌های زیادی بین‌مان وجود داشت. از طرفی 2 ماه پیش‌تولید داشتیم. آقای یعقوبی هم علاوه بر نویسنده، به عنوان بازیگردان، کنار ما بود و به خاطر شناخت‌شان از متن، حضورشان خیلی کمک کرد، مخصوصا به بازیگران...


در کار با بازیگران تئاتری از منظر جنس بازی‌ها و غلو‌آمیز بودنشان برای سینما مشکلی نداشتید؟


علیزاده: البته بعضی‌ها نقدهایی به بازی آیدا کیخایی وارد می‌دانند که باید توضیحاتی بدهم؛ خوشبختانه امروزه در تئاتر هم متدهای بازیگری تغییرات زیادی کرده و دیگر گریم‌های عجیب‌وغریب و بازی‌های غلوآمیز کمتر شده اما بازی آیدا کیخایی به کاراکتر میترا در فیلم برمی‌گردد: دختر لوس و یک‌دنده که به‌خاطر کوچک‌ترین مسائلی می‌خواهد کنکاش کند و همین رفتار شوهرش را از او دور می‌کند و در مقابل بازی خوب آیدا کیخایی، علی سرابی هم بازی کنترل‌شده‌ای دارد که به نظرم بسیار هم درخشان بود و برخی از منتقدین او را یکی از 3 بازیگر امسال سینما دانسته‌اند. علی سرابی بازیگر درخشانی است که متاسفانه دیر وارد سینما شده او سال‌ها در تیاتر فعالیت داشته و ستاره تئاتر ایران هست اما سینما با مخاطبان بی‌شمارش باید خیلی زودتر از من او را به سینما دعوت می‌کرد.


«آخرین سرقت»، اولین فیلم سینمایی‌تان، تجربه ناموفقی بود...


علیزاده: فیلم اولم، «آخرین سرقت» موفق نبود. به خاطر مشاوره غلط و انتخاب غلط. فکر می‌کردم با ساخت آن فیلم سرمایه‌ای به دست می‌آورم که می‌توانم فیلم‌های دیگری بسازم. از طرفی فیلمنامه دیگری داشتم که ای‌کاش آن را ساخته بودم.


چه شد بعد از «آخرین سرقت» سراغ نمایشنامه رفتید؟


علیزاده: بعد از «آخرین سرقت» سراغ فیلم‌نامه‌ها، نمایشنامه‌ها و داستان‌های کوتاه رفتم، چون می‌‌خواستم متنی را انتخاب کنم که هم دوستش داشته باشم و هم بعد از تجربه ناموفق به تجربه بهتری برسم. در این میان با نمایشنامه «از تاریکی» محمد یعقوبی مواجه شدم که به نظرم فوق‌العاده است و هیچ‌گاه هم اجرا نشده... «از تاریکی» خیلی به دلم نشست و مطمئنم می‌توان از آن یک فیلم فوق‌العاده ساخت. نمایشنامه دیگری هم دارند به نام «منطقه آزاد»... یعقوبی تازه از کانادا بازگشته بود و از ایشان خواستم تا فیلمنامه‌ای براساس این دو نمایشنامه بنویسد. طرحی را آماده کرد ولی بعید بود که پروانه ساخت بگیرد چرا که قصه در مورد خیانت چندوجهی بود و یکی‌دو نفر از اعضای پروانه ساخت هم متن را خواندند و اعلام کردند که این قصه مجوز نخواهد گرفت. همان روزها «خشک‌سالی و دروغ» در فرهنگسرای نیاوران اجرا می‌شد و با آقای یعقوبی به این نتیجه رسیدیم که براساس این نمایشنامه که دوبار در دولت قبل و یکبار هم در این دولت اجرا شده و نمایشنامه آن هم بارها تجدید چاپ شده و قطعاً مشکلات ممیزی نخواهد داشت این اثر را بسازیم.


شخصیت افشین در نمایشنامه «خشکسالی و دروغ» بسیار کم‌رنگ است و او را نمی‌بینیم اما در فیلم شخصیت او پررنگ‌تر شده. آیا هدف صرفا افزایش زمان و توع لوکیشن فیلم بوده؟


علیزاده: وقتی قرار شد نمایشنامه تبدیل به فیلمنامه شود؛ درخواست پروانه ساخت دادیم. اول این را بگویم که اولین بار بود که بعد از انقلاب، نمایش‌نامه‌ای ایرانی تبدیل به فیلم می‌شد... نمایشنامه در سه لوکیشن اجرا می‌شد و این برای سینما خسته‌کننده بود. نسخه سینمایی در 53 لوکیشن تصویربرداری شده است. کاراکترهایی بنا بر ضرورت داستان باید وجود داشته باشند و افشین هم باید دیده می‌شد. در قصه افشین و آلا زن و شوهر هستند و امید با پذیرفتن وکالت آلا باعث جدایی این دو می‌شود اما شورای پروانه ساخت، قصه را مردود دانست و اعلام کرد آلا باید مطلقه باشد.


پس کلمه «بیست‌وچند» که مدام هم تکرار می‌شود ماجرایی مشابه دارد؟


علیزاده: از دیگر مواردی که شامل حال‌مان شد، حذف تمام کلمات ناسزا از سناریو بود... یعقوبی پیشنهادی داد که قبلا هم در اجرای نمایش خودش تجربه‌اش کرده بود. ایشان تجربه استفاده از کلمه «بیست‌وپنج» جای ناسزاها در اجرا را داشت و اتفاقا بامزه هم بود. البته «بیست‌وپنج» به اصل بیست‌وپنجم قانون اساسی اشاره دارد که درمورد سانسور است. زمان صدور پروانه نمایش با وجود حذفیات متعدد، ایرادی به این کلمه گرفته نشد، اما دو ماه بعد از صدور پروانه نمایش، مجددا 11 مورد ممیزی به فیلم تعلق گرفت و این شرط هم که در انتهای داستان باید تمام شخصیت‌ها متنبه بشوند در زمان پروانه ساخت به ما گفته شد...


فیلم شما برای مخاطبی که نمایش را دیده است، چه حرف تازه‌ای دارد؟


علیزاده: در سینمای جهان چندین نمایشنامه موفق توسط کارگردان‌های نام‌آشنا به فیلم سینمای تبدیل شده مثل «دوشیزه و مرگِ» رومن پولانسکی که بر اساس نمایشنامه آریل دورفمن ساخته شده و یا «مردی برای تمام فصول» که براساس نمایشنامه رابرت بولت ساخته شده است. برای من چند نکته وجود داشت، اول از همه این‌که اثر، پس‌زننده نباشد و همراه با دیالوگ‌های ادیت‌‌شده بتواند با مخاطبان سینما ارتباط برقرار کند. مورد مهم‌تر ادای دین به ادبیات نمایشی ایران بود. اتفاقی که بین فیلمسازها کمتر اتفاق می‌افتد و برایم ارزشمند بود.


آثار نمایشی شاخص مثل آثار شکسپیر این پتانسیل را دارند که بارها تولید شوند و هر کارگردان با نگاه تازه‌ای آن را روی صحنه ببرد یا نسخه سینمایی‌ای از آن بسازد و این از پتانسیل و قدرت متن می‌آید. از طرفی هم ممکن است یک متن هیچ امکان تاویلی به شما ندهد. «خشکسالی و دروغ» کجای این بردار قرار می‌گیرد؟ چقدر این متن تاویل‌پذیر بود؟


علیزاده: این متن متعلق به محمد یعقوبی بود و او متن خودش را تبدیل به سناریوی سینمایی کرد. شاید اگر دیگری این کار را انجام می‌داد، مطمئنا خیلی‌ها نظرات متفاوتی می‌دادند. «خشکسالی و دروغ» قابلیت بالایی در ارتباط با مخاطب و پرداخت به مسأله طلاق و مهمتر، گسست‌های عاطفی که آمار دقیقی از آن وجود ندارد، دارد. پرداختن به روابط زناشویی در سینمای ایران کم نبوده ولی پرداخت به جزئیات و ورود به فضای شخصی زن و شوهر که گسست احساسی و طلاق پنهان‌شان را به تصویر بکشد کمتر اتفاق افتاده است. «خشکسالی و دروغ» این قدرت را داشت. البته من در همین نمایشنامه های حال حاضر متن‌هایی سراغ دارم که بی‌نظیر هستند و امیدوارم روزی ساخته شوند. اتفاق مهمی که افتاد ورود محمد یعقوبی به سینما بود. او قلم قدرتمندی دارد و امیدوارم از این به بعد در سینما فعالیت کند.



چرا باران کوثری از «خشک‌سالی و دروغ» جدا شد؟ آیا با عوامل «حشکسالی و دروغ» اختلاف نظری داشت؟


علیزاده: 2 ماه قبل از شروع پروژه با باران کوثری قرارداد بستیم. باران کوثری به من گفته بود شاید در «لانتوریِ» رضا درمیشیان حضور داشته باشد. بعد از حضورش در آن فیلم، گریم خود را خیلی عوض کرد. از طرفی شخصیت آلا در فیلم قرار بود گریم ساده‌ای داشته باشد. هیچ‌وقت فرصت نشد ما راجع به کارحرف بزنیم و رودرور در مورد نقش صحبت کنیم. البته سر فیلمبرداری «لانتوری» پای باران کوثری شکست و بعد هم قرارداد «دندون طلا»ی میرباقری را بست. از طرفی محمد یعقوبی و همسر او (آیدا کیخایی) محدودیت زمانی داشتند و باید به کانادا بازمی‌گشتند. بنابراین فرصت همکاری با باران کوثری پیش نیامد. این را هم اضافه کنم که باران کوثری دوست خوب من است و قبلا هم در «عصبانی نیستم» با او همکاری داشته‌ام و او از «خشکسالی و دروغ» به هیچ وجه جدا نیست چون در دو اجرا از این نمایش حضور داشته است و «خشکسالی و دروغ» متعلق به اوست و امیدوارم در آینده مجددا افتخار همکاری با او را داشته باشم .


می‌خواستید بازیگرتان فقط در فیلم شما حضور داشته باشد و تمام تمرکزش روی «خشکسالی و دروغ» باشد؟


علیزاده: تجربه تلخی داشتم از فیلم اولم، چند بازیگر من هم‌زمان در چند فیلم بودند. یکی از بازیگران فیلم من در حالی صبح زود سر صحنه فیلمبرداری حاضر می‌شد که شب قبل را کامل، سر فیلمبرداری کار دیگری بود! انرژی‌ای از او باقی نمی‌ماند. فقط مثل یک ربات سر صحنه آمده بود و بعدا روی پرده متوجه ضعف بازی‌ها می‌شدید. تصمیم گرفتم قرارداد فیلم‌های بعدی‌ام را طوری ببندم که بازیگر به مدت 2 ماه فقط در فیلم من باشند تا بتوانند روی فیلمنامه و نقش متمرکز شود. البته باران کوثری بازیگر حرفه‌ای است که قطعا می‌تواند چند نقش را همزمان بازی کند اما به خاطر تجربه تلخ فیلم اولم این تصمیم را گرفتم.


عده‌ای معتقدند کارگردانی «خشکسالی و دروغ» مقابل متن قوی حرفی برای گفتن ندارد... چقدر موافقید؟


علیزاده: قطعا متن محمد یعقوبی بسیار درخشان بود و البته سخت... از آنجایی که محمد یعقوبی به‌عنوان نویسنده و بازیگردان در فیلم حضور داشت، یقینا کمک کرده که این اتفاق نیفتد. البته ریزه‌کاری‌های متعددی در اجرا و کارگردانی وجود دارد. در فیلم حتی یک‌بار هم از نمای کلوزآپ یا بسته‌تر استفاده نکردیم، چون ما قصد نداشتیم به شخصیت‌ها نزدیک شویم و قضاوت‌شان کنیم. نوع دکوپاژ بر اساس ارتباط مخاطب با کاراکتر بود و نه قضاوت کارگردان. در کنار این‌ها به نظرم فرم اجرایی کار، بازی‌های خوب، تدوین خوب و مجموعه این‌ها نتیجه‌ را قابل قبول کرده است.


چیزی درمورد «خشکسالی و دروغ» هست که دوستش نداشته باشید و یا بخواهید تغییرش دهید؟


علیزاده: فکر می‌کنم اگر ابتدای فیلم که زمان به گذشته بازمی‌گردد، نوشته شود: «یک سال قبل...» خیلی بهتر می‌شود. می‌خواستم مخاطب را غافل‌گیر کنم اما فکر می‌کنم جواب نداد. شاید اگر فیلم در جشنواره بود برای اکران این کار را می‌کردم و جمله: یک سال بعد... را اضافه می‌کردم. همین...


ادامه دارد...


انتهای پیام/

ارسال نظر
هلدینگ شایسته