آشنایی با شخصیتهای منفور کربلا (3) : عبیدالله بن زیاد
1- تربیت او در فضایی هوس آلود شکل گرفته، آنقدر که نام مادرش برای او آزاردهنده بوده است و پدر او زیاد را منتسب به پدرش می کنند؛ بدون اینکه نامی از پدرش مشخص باشد با این نام: «زیاد بن ابیه» (زیاد فرزند پدرش!)
پس از پیوستن زیاد به معاویه در جریان صلح امام حسن(ع)، معاویه او را برادر خود و فرزند نامشروع ابوسفیان دانست (شگفتا که نسبتی نامشروع در جامعه اسلامی برای او فخر و پاداش به حساب آمد.) زیاد مردی سیاس، خبیث و قدرت دوست بود. گویا عبیدالله ارث پدر و مادر را یکجا برده بود و در فضایی آلوده به هوس رانی و قدرت طلبی انسانی بلکه شیطانی مکار و هوس باز تربیت شده بود.
2- ابن زیاد فردی بی اعتقاد بود که ناچار لباس حاکمیت دین برتن کرده بود.
3- زورگویی و قصابی و بی پروایی او نسبت به کشتار مردم، نشان از بی اعتقادی و کفر پنهان او به عقاید دینی و خباثت درونیش داشت.
4- کینه توزی و غضب کنترل نشده، ویژگی شیطانی دیگر ابن زیاد بوده است. کارهای پلیدی که در مجلس ابن زیاد نسبت به سر مبارک اباعبدالله علیه السلام و خاندان او روی داده، کینه و خشم طغیانگر او را نشان می دهد. او که طعم پیروزی را با تمام دژخیمی که کرده بود نمی چشید، از سر عجز و ناتوانی در برابر منطق شهادت تعادل روانی خود را از دست داده و با جنایت هایی جدیدتر تلاش می کرد پیروزی اش را اظهار و القا کند؛ غافل از اینکه با هر جنایت جدیدتری در باتلاق خود ساخته اش فروتر می رود.
تذکر:
1- محیط های تربیتی و خانواده های بی اعتقاد هوس آلود و قدرت پرست و مکار، زمینه و بستر تولید ابن زیاد هاست. باید مراقب فضای حاکم بر خانواده ها باشیم؛ مبادا که بستری برای پرورش ابن زیادها شویم.
2- خانواده علت تامه تربیت نیست که کسی بواسطه خانواده اش مجبور به گمراهی شود؛ خانواده بد تنها یک فرصت بد شدن است، اختیار انسان در شقاوتمندی و سعادتش نقش اولی و اساسی دارد.
3- خدای متعال برای همه انسانها فرصتهای هدایت و گمراهی گوناگون ایجاد می کند تا در این فرصتها انسان از امتیاز عقل و اراده و اختیارش استفاده کند و سعادت و شقاوتش را کسب نماید. منتها فرصتهای هدایت و گمراهی افراد یک شکل نیست؛ بلکه هر کس متناسب با وضعیت و جایگاهش در نظام خلقت فرصتهایش با دیگران متفاوت می شود.
* پژوهشگر دینی
انتهای پیام/