دیده بان پیشرفت علم، فناوری و نوآوری
11 مهر 1395 - 11:40
عبدالرسول خسروبیگ*

این حسین کیست که...

باز این چه شورش است که درخلق عالم است باز این چه نوحه و چه عزا و چه ماتم است
کد خبر : 122501

نمی خواهیم مثل همگان نهضت پرفروغ امام حسین «ع» را فقط از دیدگاه مسلمانان یا اختصاصاً از کلام و بیان شیعه ها مورد بررسی قراردهیم،گرچه:


دشمنت کشت ولی نور تو خاموش نگشت


آری آن جلوه که فانی نشود نور خداست


بگذارید قطعه ای که همه می‌دانیم ولی چرایی آن را نیافته ایم بازگو کنم، روز ترویه (هشتم ذی الحجه)که حاجیان قربانی های خود را به سوی عرفات می برند تا در روزدهم ذی الحجه در منا ذبح کنند، پیشوای شهیدان با قربانیان خود به سوی کوفه حرکت کرد تا قربانیان را در روزدهم محرم الحرام در منای عشق قربانی کند... چرا؟


تا در پیکر اجتماع ابتلا به کم خونی،خون تزریق کند و خود حیات جاوید بیابد:


زنده را زنده نخوانند که مرگ از پی اوست بلکه زنده است شهیدی که حیاتش ز قفاست


تا اینکه بدانیم، امام حسین «ع» مرز عقیده را در هم شکسته، از هر کیش و آیینی دل‌هایی را به سوی خود جلب و جذب کرده است.


مگر نه این است که گاندی مصلح بزرگ هندی می‌گوید: «من برای ملت هند هیچ تازه ای نیاوردم. بلکه فقط نتیجه ای را که از مطالعات خود در باره قهرمان کربلا به دست آورده بودم، برای ملت هند به ارمغان آوردم، ما اگر بخواهیم هند را نجات دهیم واجب است همان راهی را بپیمایم که حسین بن علی "ع" پیمود.»


یا ماریین آلمانی در این رابطه می گوید: «امام حسین اول شخص سیاستمداری بود که تا به امروز احدی چنین سیاست موثری اختیار نکرده است.»


اگر حادثه خونین کربلا پیش نمی آمد، قطعاً اسلام به این حالت باقی نبود، ممکن بود اسلام و اسلامیان یکباره محو و نابود شوند، این شخص کسی است که با مکتب حیاتبخش اسلام آشنا نیست.


اقبال لاهوری که از مکتب تشیع بیگانه است می گوید:


تا قیامت قطع استبداد کرد


موج خون او چمن ایجاد کرد


خون او تفسیر این اسرار کرد


ملت خوابیده را بیدار کرد


چه گفته است محمد علی جناح، قائد اعظم و مؤسس پاکستان:


«هیچ نمونه ای از شجاعت بهتر از آنکه امام«ع»از لحاظ فداکاری و جانبازی نشان داد در عالم پیدا نمی شود، به عقیده من همه مسلمین باید از این شهید که خود را در سرزمین عراق قربانی کرد سرمشق بگیرند و از او پیروی کنند.»


ز سربازی سرافرازی بود آزادمردان را


سرافرازی و سربازی ز شاه کربلا آموز


بیائیم سخن توماس کارلایل مورخ و فیلسوف انگلیسی را مورد برسی قرار دهیم، که می‌گوید:« شهدای کربلا با عمل خود روشن کردند که تفوق عددی در جایی که حق با باطل روبرو می‌شود اهمیتی ندارد، پیروزی حسین «ع» با وجود اقلیتی که داشت باعث شگفتی من است.


اما آنکس که وجود ذی‌جود حضرت حسین بن علی «ع» را می شناسد برایش عجیب نیست:


در نبرد حق و باطل سرافراز آمد حسین


عاقبت بر ظلمت شب چیره شد نور سحر


چه کسی می تواند ذکر خصوصیات امام حسین «ع» در عالم وجود تا انقضا روز جزا کند به جز حضرت حق و جد و پدر و مادر بزرگوارش، آیا خاص و عام نشنیده اند که جدش پیامبر «ص» فرموده است:


«حسین منی و انا من حسین» و یا در خبر دیگر « انا من حسین و حسین منی» که تمامش در بیان شرافت خود آن جناب بالاتر است از حدیث اول، زیرا آن جناب اول مخلوقات است و همه خلق تابع و طفیل وجود آن سرورند پس عجیب نیست که جمیع مخلوقات بر آن جناب گریه کنند. چرایی قربانی شدنش در منای عشق خصوصیات حمیده و اخلاق پسندیده ای است که صفات و اخلاق و عبادات آن حضرت نه من حیث صفات الامامیه که آن از حیز ادراک برتر است.پس باید گفت :یکی از آن صفات حمیده صفت غیرت دین است و عدم تحمل بار ذلت اراذل و اوباش ،«مرگ باعزت به از زندگی ننگین است.»


دیگر اوصاف، شجاعت، عبادت و رعایت حقوق دیگران حیا و رقت قلب باید برشمرد، هرکس بعد از آن جناب به این مقام ها برسد به یقین مقتدایش آن حضرت بوده است.


اگر به طور کوتاه سخنان صاحبان دیگر مکاتب و مذاهب یا حتی لامذهبان نسبت به حضرت امام حسین«ع» ذکر شد، گوش کنیم صدای افرادی که لعن می کنند قاتل یا قاتلان امام شهید را. پس همه باید به این نکته رسیده باشیم که هدف اساسی نهضت و قیام امام، نشان دادن ماهیت پلید و عملکرد باطل بنی امیه برای مردم و زودودن پیرایه‌ها، بدعت ها و نسبت های ناروا از چهره دین که آنها بر دین بسته بودند، بود.


آلوسی می گوید: «هرکسی که یزید را بخاطر قتل امام حسین «ع»گنهکار و لعن کردن او را جایز نداند، سزاوار است او را در ردیف یاران یزید برشمریم، به نظر من یزید پلید، به پیامبر ایمان نیاورده بود. جنایاتی که بر امام حسین و خاندان و اصحابش روا داشت، دلیل بر عدم اسلام اوست و این کارهایش همچون انداختن قرآن در نجات و بی احترامی کردن به آن است .....من لعن او و امثال او را واجب می دانم و اگر کسی بگوید توبه کرده، سزاوار لعن نیست، می گویم: احتمال توبه یزید از ایمان یزید کمتر است.ابن زیاد، ابن سعد و بسیاری دیگر را نیز باید به یزید ملحق کرد و لعن کرد. لعنت خدا بر آنها، اعوان و انصار آنها، پیروان و دوستداران آنها باد تا روز قیامت.»


برزنجی در کتاب اشاعه و هیثمی در کتاب الصواعق می گویند:


«امام احمد حنبل گفته است: چگونه یزید را لعن نکنیم ،در حالی که خدا او را در سوره محمد ایه 22 لعن کرده است!


عده ای از دشمنان از جمله قاضی ابویعل و حافظ ابن جوزی یقین به کفر یزید کرده و به تصریح او را لعن کرده اند.»


تفتازانی هم گفته است:« ما در شناخت شخصیت یزید شکست و تردیدی نداریم ،بلکه در ایمان آن ملعون شک داریم.»


جلاالدین سیوطی نیز تصریح به لعن او کرده است، ابن خلدون می گوید:« یزید فردی فاسق بود و با این وجود شایستگی حکومت بر مسلمانان رانداشت و حسین نیز بخاطر فسق یزید بر خود لازم دید تا علیه او قیام کند.»


شیخ محمد عبده این طور بیان کرده است:«هرگاه در دنیا حکومت عادلی یافت شود که احکام دین را احیا و اجرا می کند و یک قدرتی بخواهد آن را از بین ببرد، بر هر مسلمانی واجب است تا به یاری حکومت عادل به پا ایستد. قیام امام حسین نیز به همین سبب بود.او بر حاکم ستمگر و ظالمی که با قهر و حیله حکومت مسلمانان را به دست گرفته بود قیام کرد، وصد ها نظریه ای دیگر ......حقیقت این است که:


این حسین کیست که عالم همه دیوانه اوست


این چه شمعی است که جانها همه پروانه ی اوست


امید است آن دلهایی که بیدارند بیدارتر و آنهایی که در خوابند بیدار شوند.........تا حق را دیده و حقیقت را بشناسند


مصرعی می گویم و می گذرم


کاروان در دل صحراست خدا رحم کند


با استناد از کتب شریف خصایص الحسینیه و مقتل مقرم.....


*مدیر فرهنگی، اجتماعی دانشگاه آزاد اسلامی شیراز


انتهای پیام/

ارسال نظر
قالیشویی ادیب