دیده بان پیشرفت علم، فناوری و نوآوری
نشست پژوهش دین و سبک زندگی در سینمای ایران برگزار شد

بررسی عبادت و معنویت در سینما در دولتهای پس از انقلاب اسلامی/ عسگرپور:سینمای ایران نمی تواند در بحث سبک زندگی ایرانی اسلامی پیشتاز باشد

هشتمین نشست از سلسله نشست‌های پژوهشی مدرسه ملی سینمای ایران با موضوع «دین و سبک زندگی در سینمای ایران» عصر روز سه‌شنبه 19 مرداد ماه در محل این مدرسه برگزار شد.
کد خبر : 108779

به گزارش خبرنگار فرهنگی آنا، عنوان این نشست برگرفته از پژوهش دکتر مریم جمشیدی بود و محمدمهدی عسگرپور، دکتر احمدرضا معتمدی و مهرزاد دانش به عنون سخنران در این نشست درباره موضوع،‌ صحبت کردند و رامتین شهبازی نیز به عنوان مجری-کارشناس اداره جلسه را برعهده داشت.


در ابتدای این جلسه، جمشیدی ضمن تشکر از مدیریت مجموعه برای برگزاری چنین نشستی با بیان اینکه «از اواخر سال 93 بنده به همراه آقای دکتر علیزاده کار پژوهشی تحت عنوان «بررسی سبک زندگی ایرانی‌_اسلامی با تاکید بر عبادت و معنویت در فیلم‌های پس از انقلاب اسلامی» را آغاز کردیم»،‌ گفت: بین سینما و مفاهیم متعددی که به جامعه انسانی ربط پیدا می‌کند همیشه مباحث و چالش‌های زیادی وجود داشته است. یکی از این مفاهیم هم سبک زندگی است و از آنجایی که ارزش‌های هر جامعه‌ای به عنوان سرمایه‌های فرهنگی نیاز به حفظ و تقویت شدن دارند، مهم است که به مساله سبک زندگی نیز حتما توجه و به مولفه‌های تأثیرگذار در این حوزه توجه ویژه بشود. یکی از این مولفه‌ها قطعا سینماست چرا که رسانه‌ای با پتانسیل الگوسازی برای جامعه محسوب می‌شود.»


وی ادامه داد: «هویت هر جامعه، ریشه در سنت‌های اجتماعی و فرهنگی دارد که آنان را از جوامع دیگر متمایز می‌کند و همین تمایز، هویت آنان را در میان انبوهی از هویت‌هایی تولید شده در بازار جهانی، حفظ کرده و در صورت لزوم، برساخته می‌کند. از سوی دیگر —سینما به عنوان یک ابزار تولید، یکی از مهم‌ترین رسانه‌هایی است که به عنوان یک رکن مهم با قابلیت الگوسازی برای سبک زندگی قابل بررسی است. —از این منظر، سینما قابلیت جهت‌دهی به افکار و ارزش‌های جامعه دارد و به همین خاطر، —بحث دین در سینما یکی از موضوعات مهم در جامعه ایران بوده است.»


وی با بیان اینکه «—در این پژوهش تلاش شده تا در قالب مفهوم «سبک زندگی اسلامی ـ ایرانی» به یکی از مفاهیم کلیدی تحت عنوان عبادت و معنویت در سینمای پس از انقلاب پرداخته شود»؛ اظهار کرد: « سبک زندگی نشان‌دهنده کمّ و کیف نظام باورها و تنش‌ها و واکنش‌های فرد و جامعه است،این سوال مطرح است که سبک زندگی چه لایه‌هایی دارد؟ لایه‌های بیرونی و آشکار آن چیست و پیشرفت تجدد و تاثیر مدرنیته چه تاثیری بر آن داشته است؟ — در هر حال این واقعیتی است که —سبک زندگی از سطحی‌ترین لایه‌­های زندگی (از آرایش مو و لباس گرفته) تا عمیق‌ترین سطوح (تفکر، عبادت و نگرش به زندگی) تشکیل شده است.»


جمشیدی ادامه داد: «—سبک زندگی مردم ایران انواع مختلفی نظیر غربی، ایرانی، اسلامی و... دارد و — تجدد در ایران باعث شده بسیاری از گرایش‌ها، آداب و رسوم و سنن اجتماعی دچار دگردیسی شود. از سوی دیگر —در کشورهایی که نظام سیاسی شان بر مبنای دین بنیان گرفته و به طور خاص در ایران که نظام سیاسی اش حاصل انقلابی اسلامی است، طبیعی است که یکی از موضوعات هنر به طور کلی و سینما به طور اخص دین و معنویت جامعه اش باشد.»


وی در بخشی دیگر از سخنانش با اشاره به روش تحقیق به کار رفته در این پژوهش گفت: «—روش کار ما در این پژوهش «تحلیل محتوا»‌ است زیرا —تحلیل محتوا یکی از روش تحقیق‌های مهمی است که می‌توان از آن، برای دریافت پیام‌های آشکار و پنهان آثار ادبی، هنری، اسناد و مقاله‌ها و اعلامیه‌ها بهره برد، بنابراین از آنجایی که فیلم‌ها در درون خود دارای پیام‌های متعدد هستند از روش تحقیق تحلیل محتوا که روشی کمی است، استفاده شد.»


این استاد دانشگاه اظهار کرد: «برای این پژوهش یک هدف کلی در نظر گرفته شد که همان بررسی فرهنگ ایرانی ـ اسلامی با تأکید بر عنصر معنویت و عبادت در سینمای پس از انقلاب بود و در ذیل آن چندین هدف از جمله بررسی میزان نمایش نماز (فردی و جماعت)، وضو‌گرفتن، سحری و افطاری خوردن در فیلم‌های خانوادگی؛ میزان انعکاس دعا و ذکر و قرآن خواندن؛ میزان پخش صحنه‌های زیارت رفتن و حج؛ میزان شرکت در مراسم کفن و دفن و خاکسپاری؛ میزان توجه به خمس، زکات و صدقه و میزان تأکید بر امر به معروف و نهی از منکر در فیلم‌های خانوادی مد نظر قرار گرفت.»


وی افزود: «برای این اهداف چند پرسش مطرح کردیم که مهم‌ترین آنها شامل این موارد بود: تا چه اندازه در فیلم‌های خانوادگی و اجتماعی ایرانی بعد از انقلاب اسلامی به عبادت و معنویت توجه شده است؟ آیا تفاوت معناداری بین دهه‌های مختلف بعد از انقلاب به شاخص عبادت و معنویت شده است؟ رابطه بین دولت‌ها و گفتمان‌های آنان با پرداختن به عبادت و معنویات چگونه بوده است؟»




این پژوهشگر درباره روش نمونه‌گیری هم گفت: «برای آنکه نمونه‌گیری هدف‌دار باشد،سال‌های پس از انقلاب اسلامی را بر اساس دولت‌ها دسته‌بندی کردیم. بدین شکل که با صرف‌نظر از دولت موقت و دولتهای کوتاه پس از آن، از سال 61 چهار دولت آقایان میرحسین موسوی، هاشمی رفسنجانی، محمد خاتمی و محمود احمدی‌نژاد را در نظر گرفتیم. —سپس برای هر سال، دو فیلم انتخاب کردیم که علاوه بر خانوادگی و اجتماعی بودن باید دارای یکی از دو ویژگی «پرفروش بودن» یا «برگزیده جشنواره‌های فیلم فجر همان سال» بوده باشد. بدین ترتیب از سال 1361 تا 1392 (‌که شامل سه دهه می‌شود) تعداد 64 فیلم به عنوان حجم نمونه انتخاب شدند.»


مدیرعامل خبرگزاری آنا درباره نتایج حاصل از این تحقیق ادامه داد: «در این فیلم‌ها و —در پاسخ به سوال «تا چه اندازه در فیلم‌ها به عبادت و مناسک توجه شده است؟»، هفت مقوله با در نظر گرفتن دو حالت کلامی و غیرکلامی شامل نماز و روزه؛ دعا، حدیث و قرآن؛ زیارت و نذرکردن؛ اشاره به مرگ و قیامت؛ پخش برنامه‌های دینی؛ امر به معروف و نهی از منکر و اشاره به ائمه و پیامبران در نظر گرفته شد و در پاسخ به سوال «آیا تفاوت معناداری بین 3 دهه بعد از انقلاب به شاخص عبادت و معنویت دیده می‌شود؟» داده‌های به دست آمده از آزمون Anova نشان داد که تفاوت معناداری از حیث دهه در صحنه‌های بررسی شده فیلم‌های اجتماعی و خانوادگی از حیث موضوع مورد واکاوی، دیده نمی‌شود، اما میانگین دهه اول نسبت به دهه دوم و دهه دوم نسبت به دهه سوم نمره بیشتری به خود اختصاص داده است.»


کاهش چشم‌گیر مناسک‌گرایی در سینما در دولت احمدی‌نژاد


وی تصریح کرد: «در پاسخ به این سوال که «تا چه اندازه شاخص عبادت و معنویت برحسب گفتمان‌های سیاسی موجود بعد از انقلاب تغییر پیدا کرده است؟» بررسی‌های انجام شده ما نشان می‌دهد که —سطح معناداری مناسک و عبادات در گفتمان‌های سیاسی مختلف حکایت از معنادار بودن تفاوت میانگین ادوار مختلف است به طوری که میانگین دولت اول بالاتر از همه بوده و از طرفی هر چه به سمت دولت چهارم حرکت می‌کنیم، از میزان مناسک‌گرایی در صحنه‌های بررسی شده در فیلم‌ها، کاسته می‌شود به نحوی که مثلاً در 75 درصد از فیلم‌های دولت چهارم تنها در 1 تا 5 صحنه، به موضوع مناسک و عبادات اشاره شده و این در حالی است که در دولت‌های ماقبل آن توضیح نرمال‌تری وجود داشته است. همچنین —میزان مناسک‌گرایی و به تصویر کشاندن آن در صحنه‌های فیلم‌های بررسی شده در دولت اول بیش از دولت‌های دیگر است. در این راستا از نظر میانگین به تصویر کشاندن صحنه‌های مرتبط با موضوع در فیلمهای مورد بررسی، در دولت اول 2/625، دولت دوم 2/062، دولت سوم 2/187 و دولت چهارم 1/625 است».


جمشیدی در توضیح نتایج بدست آمده اظهار کرد: «بر اساس نتایج پژوهش، فیلم‌های دوره هشت‌ساله دولت چهارم یعنی دولت آقای احمدی‌نژاد،کمترین میزان و سهم را درباره به تصویرکشاندن عبادت و معنویت ( کلامی و غیرکلامی) در ژانر خانوادگی و اجتماعی، دارند. همچنین بر اساس یافته‌های این تحقیق، در فیلم‌های خانوادگی و اجتماعی سالیان اخیر، نوع بازتاب عبادت و معنویت متأثر از آیین‌های اجتماعی و شیوه‌های عمل دینی تغییر شکل یافته است. —»


جمشیدی با بیان اینکه «سبک زندگی برحسب قرائت سنت، قائل به پررنگ کردن عبادات و مناسک و دستورات دینی است، اما رویکرد متقابل، قائل به کاهش مناسک گرایی و برجسته‌تر شدن آموزه‌های اخلاقی و دینی در قالب‌های متنوع است» افزود: «رویکرد اخیر یعنی کاهش مناسک گرایی عملاً از دوره دولت آقای هاشمی رفسنجانی در فیلم‌ها مشهود و در دولت‌های بعدی نیز تداوم یافته است.»


وی در ادامه در توضیح بیشتر نتایج حاصله گفت: «—در فیلم‌های خانوادگی و اجتماعی سالیان اخیر نوع بازتاب عبادت و معنویت متأثر از آیین‌های اجتماعی و شیوه‌های عمل دینی تغییر شکل‌یافته است؛ بدین صورت که از رویکرد کارکردگرایان که قائل به وجه تبلیغی‌اند، به سمت نمادگرایی خلاق تغییر می‌یابد به این معنی که سینما موجب کاهش امر قدسی نیست بلکه نوعی گردش خلاقانه از نمادهای دینی به تصویری قوی‌تر از آن در جامعه می‌شود. همچنین طبق یافته‌ها، —اصلی‌ترین حوزه‌های مناسکی سبک زندگی اسلامی ـ ایرانی یعنی نماز و روزه کمترین توجه را به خود نشان داده است، در حالی که مفاهیمی مثل امر به معروف و نهی از منکر ، نقش پررنگ‌تری در دو دهه اخیر را دارا بوده‌اند.»


وی در خاتمه گفت: «—این مطالعه نشان داد حتی به رغم آنکه گفتمان دولت چهارم مبتنی بر باورهای دینی و مذهبی بود، اما سینمای آن، هم در مناسک‌گرایی کمترین سهم را به خود اختصاص داده است و هم نسبت به دوره‌های قبل، به لحاظ توزیع آنها، رتبه آخر را دارد. یکی از برداشت‌هایی که در این باره می‌توان داشت، تایید این دیدگاه درباره سینماست که جامعه سلیقه و خواست خود را به سینما تحمیل می‌کنند. هرچند که این دیدگاه مخالفانی هم دارد چرا که تاکید دارند سینما نباید مغلوب خواست جامعه باشد و اگر میخواهد کارکردش را به عنوان یک ابزار تولید اثرگذار حفظ کند،‌ باید بتواند فرهنگ‌سازی کند هرچند که ضروری است نقش جامعه در محصولات فرهنگی خصوصاً سینما جدی گرفته شود.»


سینمای ایران نقش تعیین کننده ندارد


در ادامه و پس از پخش وله‌ای تصویری از گزیده فیلم‌های تماتیک به لحاظ مذهبی، محمدمهدی عسگرپور که علاوه بر کارگردانی آثار سینمایی سابقه مدیریت بنیاد سینمایی فارابی و ریاست هیأت مدیره خانه سینما را دارد، گفت: «با سرعت گرفتن رسانه‌ها شاهد آن بودیم که شکل زندگی نیز به سرعت همانند سایر نقاط دنیا شده است و این مساله به کارکرد همین رسانه‌ها برمی‌گردد.»


وی ضمن بیان انکه اصولاً استعمار، شکل جدید خود را در رسانه‌ها پیدا کرده است، گفت: «به نظر می‌آید تلویزیون نقش اصلی در تعیین شکل زیست مردم دارد. همه انقلاب‌ها با دوره تقابل آرمانگرایی و واقع‌گرایی مواجه می‌شوند و آن زمان می‌توان میزان موفقیت آن انقلاب را سنجید. مدیران ما در مقابل پدیده‌های جدید تکنولوژیک مانند ویدئو و ماهواره، به دنبال راه حل نمی‌روند بلکه ایزولاسیون می‌کنند. بعد از انقلاب اسلامی با آن آرمان‌های پررنگ، باید طراحی الگوهای جدی زیستی داشته باشیم نه اینکه خود را ایزوله کنیم.»


عسگرپور ادامه داد: «می‌توانیم بگوییم که جامعه ما یک جامعه با فرهنگ مبهم است، از این جهت که در حقیقت وقتی عناصر زیستی را در یک جامعه مبهم کنار هم قرار می‌دهیم در یک سبد جای نمی‌گیرند، مهندسی معکوس نیز در آن به نتایج پراکنده‌ای می‌رسد و از این روی است که می‌بینیم در کشور ما سینما آن نقشی را که باید نتوانسته بازی کند. سینمای ایران با وجود همه محاسنش، نمی‌تواند نقش تعیین‌کننده در نوع زیست مردم داشته باشد چون آن قوامی را که باید پیدا نکرده است و به همین علت سینمای ایران نمی تواند در بحث سبک زندگی ایرانی اسلامی پیشتاز باشد.»


نمی‌توان گفت چه قشری دین‌دارتر است


پس از سخنان عسگرپور، مهرزاد دانش مدرس دانشگاه و منتقد سینما سخنران بعدی نشست پژوهشی مدرسه ملی بود؛ وی گفت: «نمی‌توان قبول کرد که سینما با نمایش نشانه‌هایی چون نمایش نماز، روزه و فریضه‌های دینی در پرداختن به سبک زندگی دینی موفق بوده است. حتی خود بحث سبک زندگی نیز پیچیدگی‌های خاص خود را دارد و مستقیماً به هویت ما برمی‌گردد. هویت ما نیز صرفا یک نگره خاص نیست بلکه ترکیبی از هویت ایرانی، دینی و مدرنیته است.»


وی اظهارکرد: «نمی‌توان ادعا کرد که سبک زندگی دینی داریم ولی در فضای مدرنی هم زندگی می‌کنیم. برشماری برخی از رفتارها و عادت‌ها نمی‌تواند نحوه رویکرد ما نسبت به سبک زندگی را بیان کند.»


این منتقد سینما اضافه کرد: «حتی امروزه سبک زندگی، متاثر از فضاهای قومیتی، طبقاتی و حتی درآمدی شده است. بین شمال و جنوب شهری چون تهران، دو سبک زندگی متفاوت وجود دارد؛ بر این اساس نمی‌توان گفت چه قشری دین‌دارتر است و چه قشری از دین و سبک زندگی دینی فاصله دارد. اگر بخواهیم به چند فیلم بسیار خوبی که دارای رویکرد دینی بوده و به سبک زندگی دینی پرداخته بودند، «قدمگاه» محمدمهدی عسگرپور و «نیاز» علیرضا داوودنژاد مثال‌های خوبی هستند. نکته مهم این است که نباید فراموش کنیم اگر قرار است در مورد دین و سبک زندگی دینی در سینما صحبت کنیم بهتر است کیفیت آن را بررسی کنیم و درگیر کمیت‌ها نشویم.»


حتی با صرف بودجه‌های هنگفت، پیام‌های دینی منتقل نشد


در ادامه احمدرضا معتمدی کارگردان و فیلم‌نامه‌نویس و استاد دانشگاه نیز آخرین فردی بود که به ایراد سخن پرداخت و گفت: «جهان اطراف ما همواره در حال تغییر است و با این تغییر، ایدئولوژی زندگی هم عوض می‌شود؛ سبک زندگی و تغییرات آن هم بر اساس دگرگونی ایدئولوژی است. پس نشان دادن سبک زندگی در سینما نیز از این اتفاق تأثیر می‌گیرد.»


وی افزود: «امروزه سینما به جای چشم انسان نشسته و ما هم داریم از پنجره سینما به جهان پیرامون خود نگاه می‌کنیم. در سینمای دینی و مذهبی پس از انقلاب، شاهد انحراف در مضمون‌گرایی و سبک گرایی بودیم. انحراف در مضمون‌گرایی به صورتی بود که فیلمساز مضمونی را انتخاب می‌کرد و حتی با صرف بودجه‌های هنگفت، به نتیجه‌ای که باید نمی‌رسید و پیام‌های دینی هم به صورت مناسب و اثرگذار منتقل نمی‌شد.»


معتمدی تصریح کرد: «در اثر هنری، از علت غایی هیچ اثر و نشانی نباید ببینیم. علت مادی شخصیت‌های نمایشی و علت صوری موقعیت‌های نمایشی هستند، و ما از طریق این دو باید پیام‌ها را منتقل کنیم. یک موقع دین رسانه‌ای می‌شود و در شکل رسانه‌ای ظهور پیدا می‌کند یک موقع هم ما به دنبال رسانه دینی هستیم. در رسانه دینی، محتوا و علت غایی را نمی‌توان در یک ظرف ریخت و تحویل مخاطب داد. علت غایی باید مستحیل بوده و اصلا نمایان نباشد.»


پس از پایان سخنرانی‌ها عسگرپور، دانش و معتمدی پاسخگوی سوالات حضار بودند.


در این نشست پژوهشی روح‌الله حسینی مدیر مدرسه ملی سینمای ایران، سعید پوراسماعیلی معاون اجرایی و علیرضا داودنژاد معاون آموزشی، اعضای دپارتمان‌های آموزشی مدرسه، اساتید و دانشجوهای دانشگاه‌های مختلف و سینماگرانی نظیر مسعود آب‌پرور نیز حضور داشتند.


انتهای پیام/

ارسال نظر
قالیشویی ادیب