شمس: با تبلیغ چیپس و پفک انتظار پرورش نسل کتابخوان نداشته باشیم
به گزارش گروه فرهنگی آنا و به نقل از پایگاه خبری حوزه هنری، برنده دیپلم افتخار دفتر بینالمللی کتاب برای نسل جوان (IBBY) درباره ادبیات امروز کودک و نوجوان در کشورمان گفت: متاسفانه میبینیم که در کودکان و نوجوانان آن شور و شوقی که برای خواندن کتاب باید وجود داشته باشد، وجود ندارد.
محمدرضا شمس در آسیب شناسی این موضوع گفت: در استقبال کم کودکان و نوجوانان از ادبیات، تنها نمی توان یک عامل را مهم دانست بلکه عوامل زیادی هستند که باید به آن ها توجه کرد. یکی از این عوامل، خود نویسندهها هستند. نویسندهها باید تلاش کنند خودشان را به روز کنند، اطلاعاتشان را افزایش دهند و به دنبال کسب تجربههای جدید برای در میان گذاشتن آن ها با مخاطبانشان باشند. ضمن اینکه نباید از ریسک کردن بترسند. متاسفانه مانند بسیاری از مشاغل دیگر در کشورمان، نویسنده ها نیز جرئت و جسارت تغییر حیطه کاریشان را ندارند و کسی که در یک زمینه شناخته شد، دیگر تلاش نمی کند زمینه های دیگر را امتحان کند.
وی همچنین افزود: موضوع دیگر خط قرمزهایی است که وجود دارد و دست نویسنده را برای تخیل میبندد. وقتی نویسنده خودسانسوری می کند، ناشر و وزارت ارشاد و دیگر نهادها و جوایز ادبی نیز بخش هایی از اثر او را سانسور می کنند، دیگر چیزی از اثر باقی نمی ماند. باید دست نویسندگان را برای نوشتن مطالب باز گذاشت و به آن ها اعتماد کرد نه اینکه مدام آن ها را زیر ذرهبین قرار داد.
شمس افزود: ما نویسندگان خوبی داریم اما به دلایلی مانند مخالفت نهادهای مختلف و ناشران، حاضر نیستند ریسک کنند. کسی که در ژانر رئال داستان می نوشته، حاضر نیست داستانهای پلیسی را امتحان کند، کسی که داستان کودک مینوشته حاضر نیست وارد فضای تخیل آمیز نوجوان شود و ... در حالی که در کشورهای دیگر، انتشارات مختلف بخشی از سرمایهشان را برای انتشار آثار در زمینههای گوناگون و تجربی اختصاص می دهند. در این صورت، همان طور که سینمای تجربی جایگاه و مخاطبان خودش را دارد، ادبیات تجربی نیز میتواند با شکستن فضای رکود قالب و مضمون، جان تازهای به وضعیت ادبی بدهد و تنوع خواستههای مخاطبان را برآورده کند.
نویسنده کتابهای «یک سبد سیب»، «خواب و پسرک»، «دامنی پر از ستاره» و «دیوانه و چاه» بیان کرد: نهادهای ادبی در این زمینه می توانند گام موثری بردارند. متاسفانه در شرایط فعلی، سلیقه حاکم نهادهای ادبی بر جو ادبیات کودک و نوجوان حاکم است و توجهی به سلیقه و نیاز مخاطبان نمیشود؛ در حالی که مانند فروشگاهی که انواع لباس در آن هست، کتابخانهها و کتابفروشیهای ما نیز باید انواع قالبهای ادبی را در اختیار مخاطب بگذارند تا او خودش بر اساس سلیقهاش کتاب مورد نظر را انتخاب کند.
محمدرضا شمس با بیان اینکه خانوادهها هم عامل مهمی در ترویج کتابخوانی هستند، اضافه کرد: تاکیدی که بر کتاب های درسی می شود به حدی است که کودک و نوجوان را از توجه به کتاب های غیردرسی باز میدارد. این در حالی است که بسیاری از کتاب های درسی، مطالب آموزشی مهمتری برای زندگی کودکان دارند و به آن ها تجارب و مهارت های زندگی کردن را می آموزند و از عوامل مهم رشد کودکانند.
وی افزود: مادری از انیشتین پرسید چه کار کنم فرزندم مثل شما شود، انیشتین جواب داد کتابهای جن و پری بخواند، او باز هم این سوال را تکرار کرد و باز همین جواب را شنید. در حالی که ما تخیل را از کودکانمان می گیریم. اگر انیشتین داستان های تخیلی نمی خواند چطور می توانست به این شخصیت بزرگ تبدیل شود یا اگر جیمز وات، قدرت تخیل نداشت چطور می توانست با دیدن بخار کتری، قانون بخار را کشف کند؟
نمایشنامهنویس مجموعه تلویزیونی «هادی و هدی» همچنین افزود: تلویزیون نیز در این زمینه سهم مهمی دارد که به رسالت خودش در ترویج کتابخوانی نمی پردازد. وقتی تبلیغ انواع چیپس و پفک را می بینیم اما دریغ از معرفی یک کتاب، چطور انتظار داریم نسلی کتاب خوان و بافرهنگ داشته باشیم؟ چطور انتظار داریم کودکان نویسندهها را بشناسند و منتظر انتشار تازهترین اثر آن ها جلوی در کتابفروشیها صف بکشند؟
وی با اشاره به نقش نهادهایی مانند حوزه هنری کودک و نوجوان تاکید کرد: از مهم ترین کارهایی که باید صورت بگیرد این است که نشستهایی با حضور نویسندگان کودک و نوجوان شهرهای مختلف برگزار شود تا در هم اندیشی به راهکارهایی برای بهبود وضعیت مطالعه در کشورمان برسیم و البته این راهکارها توسط نهادها جدی گرفته و اجرا شوند. در عین حال، برگزاری دیدارهای نویسندگان با دانشآموزان در مدارس، برگزاری کلاس های داستان نویسی و قصه خوانی برای آن ها و اقدامات اینچنینی می تواند به بهبود رابطه کودکان با ادبیات منجر شود.
محمدرضا شمس در پایان با اشاره به اینکه بسیاری از آثار ادبی ما قابلیت ترجمه به زبان های دیگر را دارد، گفت: اما متاسفانه در این زمینه کم کاری می شود و به جای اینکه نویسندگانمان را به جهان معرفی کنیم، تنها شاهد گسترش ادبیات ترجمه در کشورمان هستیم و بعد می گوییم چرا کودکان ما به داشته های خودمان بی اعتنا هستند و در نسل جوان تهاجم فرهنگی داریم. مسئله اینجاست که همان چیزی را درو می کنیم که میکاریم؛ ما چیزی نکاشتهایم و فصل درو که میرسد دستمان خالی است.
انتهای پیام/