«توهم وحدت» در عملیات «توفان قاطعیت»
بهگزارش خبرنگار گروه بینالملل خبرگزاری آنا بهنقل از پایگاه خبری و تحلیلی «ایران-رو»، «ایگور پانکراتنکو» کارشناس امور خاورمیانه روسیه در گزارشی به اقدام اخیر عربستان در تجاوز به خاک یمن پرداخت و نوشت: هم ائتلاف عربی بهطور برقآسا تشکیل شد و هم نابسامانیهای گوناگونی بدینگونه بروز کرده است و بیشتر این سوال را در ذهن ایجاد میکند که هدف اعضای ائتلاف از شرکت در جنگ یمن چیست؟ تمایلات ریاض و «ائتلاف پادشاهیهای خلیج فارس» تحت ریاست آن، کمابیش روشن است. آنها «عبد ربه منصور هادی» را به مقام ریاستجمهوری یمن نشانده بودند و حالا حاضر نیستند به جنبش «انصارالله» که روابطی با ایران دارند، اجازه دهند که وی را از کشور بیرون بیندازند. این در حالی است که «انصارالله» با «علی عبدالله صالح» رهبر سابق یمن که سعودیها چشم دیدن وی را ندارند، ائتلاف تشکیل دادهاند.
این کارشناس روس نوشت: طرح «طوفان قاطعیت» ناظر بر دو گزینه موفقیتآمیز مورد علاقه عوامل این عملیات است. آنها از سویی (حداکثر) خواهان بازگشت «منصور هادی» به قدرت و برقراری نظارت نیروهای وفادار به «هادی» در سراسر کشور هستند و از سوی دیگر (حداقل) میخواهند که «انصارالله» و طرفداران «صالح» به شمال کشور، به منطقهای بسته رانده شوند و به محاصره زمینی و هوایی درآیند. همچنین دیپلماتهای «ائتلاف عربی» تلاش میکنند بهوسیله سازمان ملل تحریمهایی علیه این گروه اعمال کنند و به همین منظور با دیپلماتهای روسیه و چین بهطور شدیدی وارد تنش شدهاند.
«پانکراتنکو» مینویسد: مهمترین مانع بر سر راه عملی کردن برنامه حداکثری آن است که هیچ یک از گزینهها نمیتواند بدون عملیات زمینی عملی شود. نمیتوان به وسیله حملات هوایی، نیروهایی را شکست داد که سعودیها آنها را «دستنشاندگان ایران» مینامند. روز 2 آوریل جنبش «انصارالله» صحت این ادعا را اثبات کردند و صرف نظر از بمباران نیروهای ائتلافی، مقاومت طرفداران «هادی» را سرکوب کردند و کاخ ریاستجمهوری «معاشیق» عدن را به تصرف خود در آوردند. بدین وسیله بر این شهر که پایتخت قسمت جنوبی کشور است، تسلط یافتند.
این کارشناس روس با بیان اینکه «ائتلاف عربی» قادر نیست تنها با استفاده از ارتشهای خود عملیات زمینی را مدیریت کند، خاطرنشان کرد: ائتلاف که «سپر خلیج» از مدرنترین سلاح اشباع شده است، قدرت نظامی پادشاهیهای منطقه بهشمار میرود و یکی از پر هزینه ترین سامانههای نظامی جهان میباشد. باوجود این، آنجا کسی نیست که بتواند بجنگد. جنبش «انصارالله» و طرفداران «صالح» با شیعیان بحرین تفاوت دارند. آنها از سال 1962 به بعد هر از گاهی برای تجاوزکاران «ویتنام جدیدی» بر پا میکردند در حالیکه اعضای گارد عربستان که اینقدر تبلیغ میشوند و به قدرتنمایی ظاهری میپردازند، حریف آنها نیستند. سعودیها امیدوارند که مصر و پاکستان که به ائتلاف عربی پیوستهاند، بار عملیات زمینی را بر عهده بگیرند و مربیان نظامی ترکیه در روند تشکیل ارتش وفادار به «منصور هادی» شرکت کنند، زیرا آنکارا حمایت خود از «طوفان قاطعیت» را اعلام کرده است.
انگیزههای اردوغان
این کارشناس روس مینویسد: اظهارات شدید ضدایرانی «رجب طیب اردوغان» رئیسجمهوری ترکیه درباره اوضاع یمن به یکی از داغترین خبرهای مرتبط با آغاز عملیات «توفان قاطعیت» تبدیل شده است. اصطلاحاتی که «اردوغان» در سخنان علنی به کار برد، از این قرار بودند: «قدرتطلبی ایران در منطقه قابل تحمل نیست»، «ایران و گروههای تروریستی حمایت شده بهوسیله آن باید یمن را ترک کنند»، «ایران فقط به این دلیل با داعش میجنگد که میخواهد جای آن را بگیرد».
پایان منطقی این سخنرانی، وعده مساعدت ترکیه به عربستان سعودی و ائتلاف «طوفان قاطعیت» بود.
«پانکراتنکو» نوشت: طبیعی است که تهران این حملات لفظی را بیپاسخ نگذارد. سیاستمداران ایرانی هم در مقابل، سفر «اردوغان» به جمهوری اسلامی را زیر سوال بردند. تاریخچه نوین روابط ایران و ترکیه شاهد حتی اخراج دیپلماتها بوده است ولی تاکنون کار به بازی با سفرهای سطح عالی نکشیده است. این برداشت به وجود آمده است که بحران در روابط تهران و آنکارا ناگهان رشد کیفی کرده است و رئیسجمهوری ترکیه به طور جدی مایل است، پیوستن کشورش به ائتلاف نه تنها ضدیمنی بلکه ضدایرانی را اعلام کند.
با وجود این، رهبران بیشتر کشورهای عربی درباره اظهارات «اردوغان» ابراز شک و تردید کردند. یکی از نمایندگان «ائتلاف عربی» در مصاحبه با نشریه «المانیتور» اظهار کرد: برخی فکر میکنند که اردوغان با شعارهای جنگجویانه خود تلاش میکند روابطش با پادشاهیهای خلیج (فارس) را تقویت کند. کمتر کسی باور میکند که وی واقعا حاضر است علیه ایران اقدام کند.
بهنوشته کارشناس امور خاورمیانه روسیه، انگیزههای کاربردی که با دشمنی علیه ایران، اهداف غایی ریاض در یمن و اندیشههای عثمانی جدید که برخی کارشناسان به رئیسجمهوری ترکیه نسبت میدهند، اساس بیانات اردوغان را تشکیل میدهد. البته، آنکارا از سیاست تهران در عراق و سوریه به شدت منزجر است، ولی نه تا حدی که سر این موضوع با ایران مناقشه آشکار و جدی داشته باشد. «اردوغان» در حال حاضر بیشتر نگران موضوعات دیگر و از جمله وضعیت اقتصاد ترکیه است.
از گزارشهای منتشر شده اتاق صنعتی استانبول معلوم میشود که بدهیهای 500 شرکت بزرگ کشور بالغ بر 132.4% سرمایه آنها شده است. بدهی جمعی بخش خصوصی ترکیه به 280 میلیارد دلار رسیده است که دولت و اقتصاددانان این وضع را مشکل بزرگی میدانند. آنکارا در حال حاضر به «پول داغ» یعنی سرمایهگذاریهای کوتاهمدت برای حفظ ثبات مالی نیاز دارد. پادشاهیهای حاشیه خلیجفارس این پول را در اختیار دارند که اردوغان با نمایش حمایت از سیاست ریاض، تلاش میکند به این پول دست یابد. همچنین «اردوغان» میخواهد از راه میانجیگری میان دو طرف درگیر یمن، سرمایه سیاسی خود را افزایش دهد. به عبارت دیگر، ما شاهد حسابگری محض و بیمیلی به جنگیدن در راه منافع عربستان هستیم. «چاوش اوغلو» وزیر امورخارجه ترکیه این موضعگیری ترکیه را به صراحت بیان کرد و افزود که آنکارا از عربستان پشتیبانی میکند ولی از شرکت نظامی آن در «توفان قاطعیت» خبری نیست. ترکیه فقط میتواند به ترتیب دادن «گفتوگوی سیاسی» کمک کند.
قاهره بدهیهای خود را جبران میکند و تمایلات دیگری دارد
«پانکراتنکو» با بیان اینکه قاهره از تاریخچه اسفناک مداخله در مناقشات یمن به ویژه در زمان جنگ داخلی سالهای 1970-1962 این کشور رنج میبرد مینویسد: در اوج جنگ داخلی حدود 70 هزار نظامی مصری در یمن مستقر بودند که در آن زمان تلفات عمومی مصریها بالغ بر 26 هزار نفر شده بود و ده هزار نفر از آنها کشته شده بودند. عملیات جنگی در یمن که گاهی «ویتنام مصری» نامیده میشود، قاهره را در حد زیادی ناتوان کرده بود و این کشور را در آستانه ورشکستگی مالی قرار داد که این موضوع، یکی از علل شکست فاحش مصر در جنگ سال 1967 میان اعراب و اسرائیل شد.
بهنوشته این کارشناس روس، در وهله نخست، آن حوادث تاریخی دوباره تکرار میشود. اقتصاد مصر لای منگنه بحران گذاشته شده است، منطقه سینا و مرز لیبی به جبهههای واقعی جنگ با افراطگرایان تبدیل شدهاند. تصمیم «عبدالفتاح سیسی» رئیسجمهوری مصر درباره شرکت در «ائتلاف توبه کنندگان» به ماجراجویی محض شباهت دارد که تنها علت آن، جبران 23 میلیارد دلاری است که قاهره و نظامیان مصری از ماه جولای سال 2013 یعنی از زمان سرنگونی «محمد مرسی» بهوسیله «اخوانالمسلمین» دریافت کردهاند.
باوجود این، فقط در وهله اول به نظر میآید که این تکرار گذشتههاست. آری، «عبدالفتاح سیسی» باید بدهی خود را بازپرداخت کند. وی همچنین با نمایش حمایت از ریاض تلاش میکند سرمایهگذاریهایی را برای کشور خود جلب کند که ائتلاف عربی در مجمع اقتصادی سال جاری در «شرم الشیخ» وعده آن را داده بود.
قاهره در روابط خود با ریاض از هرگونه آرمانگرایی به دور است و شرکت آن در عملیات یمن با عنایت به درسهای تاریخی، بسیار محدود است. ارتش مصر حتی نمیتواند فکرش را بکند که در راه منافع عربستان جان خود را به خطر بیاندازد.
اهداف اساسی مصر به قرار ذیل است:
- قاهره درصدد است امنیت راهبردی کانال سوئز را حفظ کند که منوط به عبور بلامانع کشتیها از تنگه «باب المندب» میان دریای سرخ و خلیج عدن است.
این موضوع برای مصر اهمیت زیادی دارد زیرا تنها در سال 2014 درآمدهای مصر از محل فعالیت کانال سوئز برابر 5.4 میلیارد دلار شده بود. علاوه بر آن، کانال موازی دوم سوئز به طول 72 کیلومتر ساخته میشود که به گمان مقامهای مصر و سرمایهگذاران، این کشور را به یکی از بزرگترین مراکز صنعتی جهان و قطب اقتصاد جهانی تبدیل خواهد کرد. درآمدهای قاهره از محل بهره برداری از این راههای ارتباطی بهطور تقریبی سه برابر افزایش خواهد یافت.
حقیقت امر آن است که برای مصر مهم نیست با چه کسی (انصارالله یا دزدان دریایی) در راه فعالیت بیوقفه کانال سوئز بجنگد. مهم این است که تا سال 2023 سطح برنامهریزیشده درآمدها از محل عبور کشتیها به حدود 14 میلیارد دلار برسد. مبارزه با «توسعهطلبی ایرانی» در برنامه مقامهای مصر هیچ جایگاهی ندارد. هر موقعی که قاهره به مراد خود دست یابد و امنیت نسبی تنگه و کانال را حفظ کند، به هر بهانه ممکن از شرکت در ائتلاف «طوفان قاطعیت» طفره خواهد رفت.
- مصر که حمایت خود از منافع عربستان را اعلام کرد، تلاش میکند روابط خود با آمریکا را اصلاح کند و به عبارت دقیقتر، میخواهد دوباره کمک نظامی آمریکایی را دریافت کند.
مصر در واقع به این هدف هم دست یافته است، زیرا واشنگتن ازسرگیری همکاری نظامی با قاهره را اعلام کرده است. «باراک اوباما» در گفتوگوی تلفنی چند روز پیش با رئیسجمهوری مصر تأکید کرد که واشنگتن پس از وقفه طولانی حاضر است همکاری در برخی زمینههای دیگر و از جمله در زمینه حفظ امنیت شبهجزیره سینا و مرز لیبی را از سرگیرد.
«سیسی» در این زمینه نیز نشان داد که «استاد معادلات سیاسی» است. وی عربستان و آمریکا را به پرداخت هزینه عملیات برای حفظ امنیت کانال سوئز که پیش از همه قاهره بدان نیاز دارد، وادار کرد. ولی آیا این موضوع به معنی حمایت از ایران هراسی سعودی است و چطور میتواند به ریاض در زمینه دستیابی به اهداف غایی عملیات یمن کمک کند؟ پاسخ این سوال روشن نیست.
موضوع شرکت اسلامآباد در عملیات «توفان قاطعیت» به بحث جداگانهای نیاز دارد. فقط باید گفت با وجود اینکه تجارت خانواده «نواز شریف» نخستوزیر فعلی با منافع مالی آلسعود ارتباط تنگاتنگی دارد، نخبگان و ارتش پاکستان حاضر نیستند در ماجراجویی عربستان شرکت کنند. آنها به صراحت اعلام کردهاند که ما در صورت تجاوز مستقیم به عربستان به سرعت به کمک آنها خواهیم شتافت ولی اکنون خطر مستقیمی ریاض را تهدید نمیکند.
این کارشناس امور خاورمیانه روس در پایان گزارش خود نوشت: وحدت تبلیغ شده ائتلاف «توفان قاطعیت»» افسانهای بیش نیست. آنهایی که درصدد هستند با توسعهطلبی ایران در یمن مبارزه کنند یعنی اعضای «ائتلاف عربی» پادشاهیها، برای این کار امکانات کافی نظامی ندارند. ولی آنهایی که از این امکانات برخوردارند، تلاش میکنند از حمایتشان از پادشاهیها سود مالی و سیاسی هرچه بیشتری ببرند ولی قصد ندارند به طور جدی در راه منافع ریاض و علیه ایران بجنگند.
انتهای پیام/