در گفت‌وگو با الهه آخرتی مطرح شد؛

افشای ذات غربی‌ها در جنایت علیه زنان بوسنیایی

افشای ذات غربی‌ها در جنایت علیه زنان بوسنیایی
الهه آخرتی درباره «هشت هزار و چند آرزو» گفت: کتاب بسیار تلخ می‌شد، اگر قرار بود بیشتر از چیزی که در کتاب به آن پرداخته شده صحبت کرد. ما مجبور شدیم در بیان جزئیات جنایت‌ها و شکل و شیوه انجام جنایت‌ها دست به خودسانسوری بزنیم.

گروه فرهنگ خبرگزاری آنا، فاطمه نعمتی- «دوست ندارم سفرنامه بنویسم، ولی این یکی فرق می‌کرد. دلم می‌خواست با یک بهانه، حرف‌های کمترشنیده‌شده در هیاهوی تاریخ را به گوش مخاطب برسانم. برای خواننده تاریخ بگویم و بپرسم: فکرش را می‌کردی غرب مدعیِ چه و چه حتی به ساکنان خودش رحم نکرده باشد؟ هدفم این بود تصاویری بسازم که ثابت می‌کند به اسلام و مسلمانی که می‌رسد، نه آزادی معنا دارد، نه حقوق بشر و نه سازمان‌های بین‌المللی. فرقی نمی‌کند مسلمان‌ها شیعه باشند یا سنی. پوست‌شان تیره باشد یا چشم‌های‌شان آبی. سفت و سخت پای احکام دین‌شان باشند یا به زحمت چیزی از آن شنیده باشند. همین که مسلمان باشند کافی است تا محکوم شوند به درهم شکستن، حذف و نابودی.»

اینها صحبت‌های «الهه آخرتی» است درباره نوشتن سفرنامه بوسنی و هرزگوین خود با عنوان «هشت هزار و چند آرزو» است. 

او در این کتاب که به کوشش انتشارات سوره مهر به‌تازگی منتشر شده است و در مدت کوتاهی به چاپ دوم رفته است، از مکان و زمانی می‌گوید که ما کمتر درباره‌اش می‌دانیم، از مردمانی می‌گوید که شاید فقط یکی دو بار درباره رنج‌شان شنیده باشیم و از جنگی می‌گوید که رنگ پوست و محل زندگی برایش فرقی نمی‌کند، همین که مسلمان باشی کافی است تا به جانت بیفتد و تصمیم به حذفت بگیرد.

به بهانه انتشار کتاب «هشت هزار و چند آرزو» با الهه آخرتی گفت‌وگویی داشته‌ایم که در ادامه می‌توانید بخوانید:

چرا سفر به بوسنی و هرزگوین و نوشتن درباره آنجا را انتخاب کردید؟

دلایل مختلفی داشت؛ یکی از دلایلش این است که بحث بوسنی به‌شدت به موضوعات روز ما مرتبط است. ما در  مورد بوسنی درباره یک نسل‌کشی داریم صحبت می‌کنیم و این روز‌ها هم دنیا متأثر از نسل‌کشی‌ای است که در غزه اتفاق افتاده؛ اما نسل‌کشی‌ای که در بوسنی اتفاق افتاد کمتر دیده و به آن پرداخته شده و یک پروپاگاندای بزرگی وجود دارد برای مخفی‌کردن اخبارش؛ چون جنگ بوسنی و نسل‌کشی بوسنی و حوادثی که در بوسنی و هرزگوین اتفاق افتاد، یک نکته بسیار بزرگ را ثابت می‌کند و آن این است که بهانه‌هایی که برای شروع جنگ‌ها در منطقه غرب آسیا پیدا می‌کنند مثل بهانه تروریستی‌بودن گروه‌های مقاومت و جهاد مثل حماس، حزب‌الله، انصارالله و سپاه پاسداران ایران اسلامی و به این گروه‌ها برچسب‌های تندرو و مخل آرامش و آسایش می‌زنند، در جایی مثل بوسنی بی‌اثر می‌شود و تمام آن ادعا‌های کذب، نقش بر آب می‌شود.

چرا؟ چون به مسلمانان بوسنی نسیمی از اسلام رسیده و آنها بسیار حداقلی با دین اسلام آشنا هستند. افراد زیادی در آنجا هستند که حتی اسم پیامبرشان را نمی‌دانند؛ در عین حال که خود را مسلمان می‌دانند و این مسلمان‌بودن برایشان یک ارزش است. اتفاقی در این وضعیت رخ می‌دهد؛ اینکه غرب به همین مسلمان‌ها هم رحم نمی‌کند و با توجه به اینکه مسلمان‌های بوسنی، بومیان اروپا هستند نه تازه‌مسلمان‌شده یا مهاجران مسلمانی که به آنجا رفته‌اند، تمام تلاشش را می‌کند که آنها حذف شوند و دیگر وجود نداشته باشند. به این صورت در منطقه بالکان بیش از ۱۴ نسل‌کشی اتفاق افتاده که آخرین موردش، جنگ بوسنی و هرزگوین بوده و بررسی فجایعی که در حق مسلمان‌های آنجا اتفاق افتاد، خیلی از مسائل را ثابت می‌کند.

از طرف دیگر، عده‌ای همواره به ایران‌مان برای ایجاد جو و القای تفکرات نادرست و تحت‌تأثیر قرار دادن فعالیت‌های ایران، برچسب‌هایی چسبانده‌اند مثل اینکه ایران به‌دلیل روابط نزدیک با کشور‌های عربی یا علاقه‌مندی و به‌اصطلاح عرب‌پرستی (که خود آنها درست کرده‌اند)، به فلسطین کمک می‌کند، به لبنان کمک می‌کند و از آرمان فلسطین حمایت می‌کند. مسئله بوسنی ثابت می‌کند که اصلا بحث عرب و عجم و بحث‌های نژادی و قومیتی مطرح نیست. همچنین یکی دیگر از برچسب‌ها و اتهاماتی که به ایران می‌زنند این است که ایران در حال ایجاد قدرت شیعی است و می‌خواهد در جهان اسلام افتراق ایجاد کند و در اینجا هم مسئله بوسنی خنثی‌کننده این موضوع است؛ چون مسلمانان بوسنی و هرزگوین اهل سنت هستند یعنی پرداختن به این موضوع هم نشان می‌دهد که ایران عزیز ما هرجایی که مسلمانی فریاد استمدادخواهی‌اش بلند شده و کمک خواسته، اولین کسی بوده که خودش را رسانده است؛ فرقی ندارد در منطقه ما باشند یا در اروپا، عرب باشند یا عجم و به‌طور کل، مسئله بوسنی نگاه غرب به مسلمان‌ها را نشان می‌دهد.

افشای ذات غربی‌ها در جنایت علیه زنان بوسنیایی

سفرتان شبیه به آن چیزی که انتظارش را داشتید بود یا آنچه که می‌دیدید و می‌شنیدید فراتر از حد انتظار بود؟

من با فضای بوسنی و هرزگوین بیگانه نبودم؛ یعنی چندسالی بود که داشتم در این خصوص مطالعه می‌کردم و در مورد سفر‌های افرادی که به آنجا رفته‌اند می‌شنیدم و سفرنامه‌هایشان را می‌خواندم. مدتی هم بود که تصمیم به سفر گرفته بودم، اما کرونا اتفاق افتاد و دوسالی رفت‌وآمد‌ها لغو شد. در آن دو سال هم به داده‌ها و شنیده‌هایم اضافه کردم و بالاخره سفر انجام شد. طبیعتا نمی‌شود تأثیر فضا را منکر شد. برای ما به‌عنوان ایرانی بعضی از فضا‌ها بسیار آشنا بود مثل کارخانه باتری که شب قبل از کشتار و نسل‌کشی شهر سربرنیتسا، مردم به سمتش پناه برده بودند که شاید نیرو‌های سازمان ملل به آنها پناه دهند، اما نیرو‌های سازمان ملل با رسیدن صرب‌ها، مردم را به آنها تحویل دادند و رفتند؛ آنجا فضایی شبیه به موزه عبرت ما داشت، از این نظر که انگار آن ترس‌ها و وحشتی که مردم پس از ورود به کارخانه باتری تجربه کرده بودند، در آنجا باقی مانده بود. فضایی که با آن مواجه می‌شدیم برای ما تازه و بکر بود اگرچه که اتفاق‌ها تازه نبودند. همچنین این مسئله برایمان جالب بود که ببینیم بعد از نزدیک به ۳۰ سال که از آن جنگ و حوادثش می‌گذرد، ایرانی‌ها همچنان در بوسنی و برای مردم بوسنی محبوب و محترم‌اند و آنها به یاد دارند که ما در آن جنگ کنارشان ایستادیم.

چه چیزی در بوسنی شما را بیش از اندازه متأثر کرد و به خود قول دادید که حتما از آن در سفرنامه‌تان بگویید؟

جنایت و نسل‌کشی و مسئله زنان، دو بُعد به‌شدت تأثیرگذار در مسائل بوسنی است. بوسنی و هرزگوین در اروپا قرار گرفته و این جنگ در اروپا اتفاق افتاده و کشور‌های حامی جنگ نیز کشور‌های اروپایی‌اند و کشور‌هایی که سکوت کردند و جنگ را تماشا کردند هم کشور‌های اروپایی هستند و آمریکا نیز از غرب در کنار آنها قرار دارد. هشت هزار نفر در سربرنیتسا کشته شدند. شهید آوینی در مستند «خنجر و شقایق» درباره بوسنی و هرزگوین می‌گوید که با خودم فکر می‌کردم اگه اینها مسلمان نبودند هم غرب و اروپا این‌طور سکوت می‌کرد و تماشا؟

اما بُعد دیگر این ماجرا که کمتر به آن پرداخته شده است، زنان هستند. پنجاه هزار زن بوسنیایی به حسب آمار خودشان در این جنگ مورد تجاوز قرار گرفتند که بیست‌وپنج هزار نفر از آنها در دادگاه لاهه شهادت دادند. این یک فاجعه عمیق و برنامه‌ریزی‌شده بود برای اینکه زن مسلمان را از مسلمان‌بودنش خجالت‌زده کنند و از ابراز وضعیتش و از اینکه بچه‌های صرب و غیرمسلمان و مسیحی به دنیا بیاورد، شرمنده کنند. درباره این فاجعه کمتر صحبت می‌شود؛ اما کاملا یک تجاوز سازمان‌یافته بود. تجاوز سازمان‌یافته متفاوت است از تجاوزی که از سر شهوت انجام می‌شود و یک نفر و دو نفر و چند نفر خطایی انجام می‌دهند و مرتکب چنین کاری می‌شوند. تجاوز سازمان‌یافته یعنی برنامه‌ریزی شده است که حتما این اتفاق بیفتد و هر سربازی، هر نیروی رزمی و جنگنده‌ای باید به زن مسلمان تجاوز کند و او را از مسلمان‌بودنش، هم پیش خودش شرمنده کند و هم نسلی از صرب‌ها به‌وجود بیاورد. به کودکانی که نتیجه چنین تجاوزی هستند نسل انزجار و کودکان انزجار می‌گویند. این مسئله بسیار تکان‌دهنده است و هر زمان، هر کسی به موضوع بوسنی بپردازد قطعا این مسئله برایش تأثیرگذار است.

اینها بُعد منفی بودند؛ اما در بُعد مثبت هم می‌توان از نقش حمایتگرانه ایران گفت. در همان زمانی که غربی‌ها و اروپایی‌ها در قالب تور سافاری به بوسنی و هرزگوین می‌رفتند و شکار انسان را تماشا می‌کردند و به‌عنوان تک‌تیرانداز انسان شکار می‌کردند و مشغول جنایت خود بودند، ایران در حال ساختن تونل برای نجات‌دادن مردم محاصره‌شده بود. این یک برگ افتخار بسیار بزرگ و تأثیرگذاری است که در محبت مردم آنجا دیده می‌شود. آنها این خاطره را به یاد دارند و برای ایرانی‌ها احترام قائل هستند. این مسئله به ما نشان می‌دهد که گاهی خودمان ارزش کار‌هایی را که کرده‌ایم نمی‌دانیم و بیشتر جوان‌های این سرزمین نیز نمی‌دانند که در جایی وسط اروپا در منقطه‌ای بسیار سرسبز و خوش آب‌وهوا، چه نگاه قهرمانانه‌ای به ایران وجود دارد و مردم آنجا چقدر مدیون حمایت انسانی ایران از خودشان در بدترین روز‌های زندگی‌شان هستند.

کتاب در مدت کوتاهی به چاپ دوم رفته است. به نظر شما چه چیزی بیشتر در این کتاب مخاطبان را ترغیب به خواندن می‌کند؟

اصلی‌ترین دلیلی که باعث می‌شود کتاب در مدت کوتاه تجدید چاپ شود، مسئله نسل‌کشی در آنجاست. معمولا وقتی در منطقه غرب آسیا می‌خواهند توجیهی برای نسل‌کشی‌ها بیاورند مثل حوادثی که در سال‌های اخیر در غزه اتفاق افتاده، می‌گویند هفت اکتبری رخ داده و در جوابش، چنین جنایتی از سمت صهیونیست‌ها انجام شده است.

این حرف را بدون درنظرگرفتن این می‌گویند که خود قضیه فلسطین چیست و نقطه آغاز ماجراها، هفت اکتبر نبوده و آنها در تلاش برای بازپس‌گیری سرزمین‌شان و احقاق حق‌شان هستند و متعدی نیستند؛ اما به مسئله بوسنی و هرزگوین که می‌رسیم، ذات غرب بیشتر از هر چیزی خودش را نشان می‌دهند؛ جایی که مسلمان‌ها و مسیحی‌های کاتولیک و ارتدوکس کنار همدیگر زندگی می‌کردند و یک شب تا صبح تصمیم گرفته می‌شود که دیگر مسلمان‌ها و هویت مسلمانی در آنجا وجود نداشته باشد. آنها تصمیم می‌گیرند که بوسنی و هرزگوین را تقسیم کنند؛ بخش‌های صرب‌نشین به صربستان ملحق شود، بخش‌های کروات‌نشینش به کرواسی و دیگر کشوری که اکثریت نسبی مسلمان داشته باشد و مسلمان‌های بومی آنجا هویتی برای خود داشته باشند، وجود نداشته باشد. اما مردم بوسنی تصمیم می‌گیرند ایستادگی کنند و از باور و هویت مسلمانی‌شان دفاع کنند. این مسئله ذات غرب را نشان می‌دهد که چطور برای حذف و نابودی مسلمان‌ها نقشه می‌کشند و همچنین حقیقت نگاه و رفتار غرب با زن چیست؛ آن هم با وجود این همه شعار و ادعا درباره حقوق بشر و حقوق زنان. همه اینها تلنگر‌هایی است که مُهر اتمام حجت روی دانسته‌های افراد می‌زند.

فکر می‌کنید چه ناگفته‌هایی از این سفر و مشاهدات‌تان دارید که در یک کتاب جای نمی‌گیرد؟

ناگفته درباره سفر زیاد است و بوسنی جزو مباحثی است که بسیار می‌شود درباره‌اش گفت و شنید و خواند و نوشت. حجم حوادثی که در بوسنی اتفاق افتاده و جنایت‌هایی که رخ داده، جزو ناگفته‌هاست. طبیعتا اگر قرار بود بیشتر از چیزی که در کتاب به آن پرداخته شده صحبت کرد، کتاب بسیار تلخ می‌شد و قطعا خیلی از مخاطبان نمی‌توانستند با آن همراهی کنند. ما مجبور شدیم در بیان جزئیات جنایت‌ها و شکل و شیوه انجام جنایت‌ها دست به خودسانسوری بزنیم.

مسئله دیگر هم شیوه شناخت ایران در آن منطقه و نگاه مسلمانان بوسنی و هرزگوین به ایران و محبتی است که در آنجا نسبت به ایرانی‌ها وجود دارد. مثلا در میان مسلمانانی که در جنگ به بوسنی و هرزگوین رفت‌وآمد داشتند فقط یک غیربوسنیایی هست که یک خیابان هم به نامش در آنجا وجود دارد و آن، شهید رسول حیدری ماست. حجم این محبت ناگفته باقی می‌ماند؛ یعنی با وجود تمام اشاراتی که در کتاب وجود دارد، نمی‌شود تمام و کمال به این مسئله پرداخت که دقیقا ایران چه کاری در بوسنی و هرزگوین انجام داده و چگونه توانست نقشه‌ای را که برای مسلمانان بوسنی و هرزگوین کشیده بودند، نقش بر آب کند و میزان تأثیر حضورش در آنجا چقدر بوده و میزان علاقه‌مندی مسلمانان بوسنی و هرزگوین به ایرانی‌ها چقدر است.

انتهای پیام/

ارسال نظر
گوشتیران
قالیشویی ادیب
رسپینا